با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید. اکنون ثبت نام کنید!

نظارت همراه رمان زعم و یقین | ناظر: تاجرغم

چهار پارت جدید آپلود شد.
 
درود.
پارت 168:

دیر یا زود باید به این عمارت بر‌می‌گشت. آهی کشید و سلانه‌ سلانه از راه سنگ‌فرش شده‌ی وسط باغ گذشت. ❌
دیر یا زود باید به این عمارت بر‌می‌گشت. آهی کشید و سلانه‌‌سلانه از راه سنگ‌فرش شده‌ی وسط باغ گذشت. ✅

جای ‌جای باغ برایش پر از خاطرات پرهام بود و حالش را آشوب می‌کرد. ❌
جای ‌جای باغ برایش پر از خاطرات پرهام بود و حالش را آشوب می‌کرد. ✅

نه نمی‌فهمی! نمی‌فهمی که اینجوری سر من داد می‌زنی! نمی‌فهمی. ❌
نه نمی‌فهمی، نمی‌فهمی که اینجوری سر من داد می‌زنی! نمی‌فهمی. ✅

خسته نباشی عزیزم❤️
 
درود.
پارت 168:

دیر یا زود باید به این عمارت بر‌می‌گشت. آهی کشید و سلانه‌ سلانه از راه سنگ‌فرش شده‌ی وسط باغ گذشت. ❌
دیر یا زود باید به این عمارت بر‌می‌گشت. آهی کشید و سلانه‌‌سلانه از راه سنگ‌فرش شده‌ی وسط باغ گذشت. ✅

جای ‌جای باغ برایش پر از خاطرات پرهام بود و حالش را آشوب می‌کرد. ❌
جای ‌جای باغ برایش پر از خاطرات پرهام بود و حالش را آشوب می‌کرد. ✅

نه نمی‌فهمی! نمی‌فهمی که اینجوری سر من داد می‌زنی! نمی‌فهمی. ❌
نه نمی‌فهمی، نمی‌فهمی که اینجوری سر من داد می‌زنی! نمی‌فهمی. ✅

خسته نباشی عزیزم❤️
سلام و درود ویرایش شد و چهار پارت جدید آپلود شد تشکر💕
 
درود
پارت 170:

پس از شنیدن داستان زندگیِ سامان همانجا پشت در به خواب رفته ‌بود. ❌
پس از شنیدن داستان زندگیِ سامان همان‌جا پشت در به خواب رفته ‌بود. ✅

پارت 171:

سعیم رو می‌کنم، اما یکم طول می‌کشه تا عادت کنم... ما... مادر جون. ❌
سعیم رو می‌کنم، اما یکم طول می‌کشه تا عادت کنم، ما... مادر جون. ✅

سلام قربونت برم! سلام عزیزدلم! خوبی داداشم؟ همه چیز خوبه؟ بابا قادر اذیتت نمی‌کنه؟ ❌
سلام قربونت برم، سلام عزیزدلم، خوبی داداشم، همه چیز خوبه؟ بابا قادر اذیتت نمی‌کنه؟ ✅

خسته نباشی عزیزم❤️
 
ویرایش شد عزیزم ممنون.
 
سلام و درود چهار پارت جدید آپلود شد.
 
درود.

راستی سامان‌جان نذر کرده ‌بودم. ❌
راستی سامان‌ جان نذر کرده ‌بودم. ✅

سامان‌جان چی‌شده. ❌
سامان‌ جان چی‌شده. ✅

برای اولین بار در طول این چندوقته بود. ❌
برای اولین بار در طول این چند وقته بود. ✅

مسوؤلیت‌هایی که در این مدت به عهده‌اش بود را روی دوش دیگران بگذارد. ❌
مسئولیت‌هایی که در این مدت به عهده‌اش بود را روی دوش دیگران بگذارد. ✅

خسته نباشی❤️
 
درود.

راستی سامان‌جان نذر کرده ‌بودم. ❌
راستی سامان‌ جان نذر کرده ‌بودم. ✅

سامان‌جان چی‌شده. ❌
سامان‌ جان چی‌شده. ✅

برای اولین بار در طول این چندوقته بود. ❌
برای اولین بار در طول این چند وقته بود. ✅

مسوؤلیت‌هایی که در این مدت به عهده‌اش بود را روی دوش دیگران بگذارد. ❌
مسئولیت‌هایی که در این مدت به عهده‌اش بود را روی دوش دیگران بگذارد. ✅

خسته نباشی❤️
ویرایش شد و چهار پارت جدید آپلود شد متشکرم و خسته نباشید💕
 
درود.

آخه اون‌موقع نمی‌دونستم که عاطفه خانوم از همه چیز خبر داره. ❌
آخه اون‌ موقع نمی‌دونستم که عاطفه خانوم از همه چیز خبر داره. ✅

کردن فکر او از اضطرابش بود و خیلی خوب از پس این‌کار بر آمده بود. ❌
کردن فکر او از اضطرابش بود و خیلی خوب از پس این‌ کار بر آمده بود. ✅

خسته نباشی❤️
 
درود.

آخه اون‌موقع نمی‌دونستم که عاطفه خانوم از همه چیز خبر داره. ❌
آخه اون‌ موقع نمی‌دونستم که عاطفه خانوم از همه چیز خبر داره. ✅

کردن فکر او از اضطرابش بود و خیلی خوب از پس این‌کار بر آمده بود. ❌
کردن فکر او از اضطرابش بود و خیلی خوب از پس این‌ کار بر آمده بود. ✅

خسته نباشی❤️
ویرایش شد تشکر.
 
عقب
بالا