تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

[SaRi.B] دومین دوره کارگاه آموزشی دلنوشته نویسی

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,682
193
رَهـایـی
36075_23f2d9c9593884231706184a4a045ed3.jpg

با سلام
کاربر گرامی @SaRI.B


با شرکت در کارگاه آموزش دلنوشته نویسی می بایست تمرینات محوله به خود را در این تاپیک قرار دهید.


_ مدرس @ARAWMIXIA


_ دوره ی آموزشی زمستان 99 _
❄لطفا از ارسال هرزنامه خودداری کنید❄
با پایان دوره تاپیک بسته خواهد شد.


°|با تشکر، مدیریت تالار ادبیات|°
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,887
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
قرمز شد و در قلبم را بستم؛ زرد شد و در را نیمه باز کردم تا شاید اجازه‌ی حرکت صادر شود؛ اما کسی را در آن خیابان تاریک یافت نکردم. ناامید در حال بستن در بودم که چراغ سبز شد. در را باز کردم و وارد قلبم شدی...!


1399/11/26
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,887
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
20210220_231400.jpg


دنیایی روشن، رو به خورشید و مزرعه‌ای سرسبز، رو به آسمان آبی...
مردم این شهر روز ها همیشه درحال کار و زحمت اند.
شب که می شود صدای جیر جیرک ها در بیشه ها می‌پیچد و چراغ های روشن در ساختمان های بلند شهر تاریک را آراسته می کند.
شب، زمانی که فکرت درگیر می شود، درگیر آینده، آینده ای نامعلوم، اینکه چه خواهد شد؟
در تمام خانه ها یک ساعت کوکی هست که نشانه‌ی گذر عمر باشد، هرچند زمان به اندازه ای زود می گذرد که از صدای تیک تاک هایش هم غافل می مانیم.
کاش خدا برای دل های ناامید و دست های پینه خورده کاری کند ...
کاری همچو آینده ای خوشایند که به آرامش آغشته باشد.
هرچند زیبایی زندگی همین کار و تلاش و اندکی اندوه است.
و آینده ای که از آن بی خبریم...

۱۳۹۹/۱۲/۲
 
آخرین ویرایش:
May
13,949
20,887
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
عشق، کلمه‌ای سه حرفی است. گاهی ترش، گاهی شیرین، گاهی بی‌نمک، گاهی شور، گاهی پر درد و گاهی بی‌درد وارد قلبت می‌شود.
آرام آرام، قدم بر می‌دارد تا تو را شیدا کند؛ شیدای مجنونت. منجونی که اسمش یاد آور عشق است.
عشق، کلمه‌ای سه حرفی است؛ سه کلمه‌ای که بنیان‌گزار حکومت قلبت است.

۱۳۹۹/۱۲/۳
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,887
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
صدای فریاد بی‌صدای سلول‌های قلبم را می‌شنوی؟ فریادهایی که بی‌صدا اسم تو را صدا می‌زنند. یک صدا و هماهنگ فقط نام تو را زمزمه می‌کنند.
آهسته با هیاهو وارد قلبم شدی؛ بی‌اجازه، در چوبی قلبم را باز کردی و وارد پذیرایی شدی. افسوس، افسوس در وقت پذیرایی، در حال رفتن بودی.


۱۳۹۹/۱۲/۵
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,887
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
در دکان قلبم، قفلی می‌زنم. قفلی بزرگ، برای پایان مهربانی‌ها، برای پایان خوشی‌ها، برای پایان لذ*ت‌های در کنار او، برای پایان خنده‌ها و برای شروع زندگی پر درد!
دفتر نقاشی قلبم را می‌گشایم. آرام ورق می‌زنم و نقاشی‌های او را با پاکن آبی رنگ، پاک می‌کنم.
کلنگ چوبی را بر می‌دادم. یکی یکی، ساختمان رویاهایمان دا با خاک یک‌سان می‌کنم.
ساختمان اول: رویای در کنار هم بودن.
ساختمان دوم: رویای عشقی بی‌پایان.
ساختمان سوم: رویای... .

☆تمرین تلمیح
1399/12/9
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,887
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
☆تمرین اول
ساختمانی بزرگ، ساخته شده با هر آجر خاطره. خاطره‌های تلخ و شیرین، قهر و آشتی، خنده‌ها و گریه‌ها.
ساختمانی بزرگ، ساخته شده با مهندسی او. مهندسی دقیق و کار بلد.
ساختمانی بزرگ به نام، ساختمان دوستی.

1399/12/15
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,887
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
43419_8f15c32b1eea2e86300796bdad2b66cd.jpg




☆تمرین دوم
دنیا، پر از کمبود است. کمبود مهربانی، کمبود مهربان بودن، کمبود خوب بودت، کمبود خوبی‌ها.
دنیا، پر از درد است؛ دردی که دوای آن، عاشقی‌ست. عاشق بودن و عاشقی کردن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
13,949
20,887
238
Shz
وضعیت پروفایل
خودت شاید نمی‌دانی چه کردی با دلم اما، دل یک ادم سرسخت را بردی خدا قوت!
ابرهای تیره و تار تمام آسمان را فرا گرفته‌اند؛ ابرهای بر گرفته از نفرت انسان‌ها.
نفرتی عظیم و قدرتمند، کشنده و بی‌رحم.
ابرها پر از نفرت‌اند، نفرتی که آسمان آبی را می‌کشد.
۱۳۹۹/۱۸/۱۲
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
L

Lidiya

مهمان
[پایان دوره آموزشی دلنوشته نویسی اسفند ماه]
99/12/26
"شما با موفقیت دوره را به اتمام رساندید. "
?خسته نباشید.?
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا