دفتر تمرین دفتر تمرین نویسندگی | MEHDI' کاربر انجمن کافه نویسندگان

[TELMA]

بسم الرحمن

نویسنده‌ی محترم @MEHDI'
در این تاپیک،
تمرینات محول شده از سمت کارگاه آموزش نویسندگی را قرار دهید.
امید است که روند کار مورد رضایت شما قرار گیرد.
? از ارسالِ پست اسپم خودداری نمایید.

با تشکر
|مدیریت بخش کتاب|​

 

[تاسیـان]

#تمرین اول
خسته از تازیانه‌های سرنوشت، تکیه داد بر دیواری که خودش هم می‌دانست دروغین‌ است. سرد شد و ناگه خورشید چشمانش غروب کرد!

 

[تاسیـان]

#تمرین دوم
روح: پروازم را نمی‌خواهی؟
جسم: به چه تاوان! تلاشیدنِ کالبد؟
-مگر ارزش دارد؟ آخر که غیر از تلاشی گریزی نداری.
-خب مسئله زمان است... امروز تا فردا ساعت‌ها وقت مانده!
-روئین که نیستی! فردا نشد پس‌فردا خوراک زمین می‌شوی.
-چرا بپرم؟ برای پروازت فداکاری کنم؟ چی عایدم شود؟ سنگ و صخره را در آغو*ش کشم که چه شود؟
-آزادی.
فریاد جسم کوه را درنوردید:
من که آزادم!
-آزادی یک عمل نیست یک عقیده است... آزادی؟ از بندت رها شو.
جسم لبه پل معلق ماند.
-حال بپرم؟
-چه بلایی سرمان آوردی؟ لبه ارتفاع ایستادی و هیچکس نیست نگرانمان باشد!
-شاید تو آنقدر ساکت ماندی که همه فراموشمان کردند... .
جسم از بندش رها نشد و روح به پرواز در نیامد. فقط تنی بی‌جان بر صخره‌ها خرد می‌شد.

 

[تاسیـان]

#تمرین سوم

-چطور ایده‌ها به ذهنتون می‌رسه؟

شب‌ها فکر می‌کنم و ایده خوب پیدا می‌کنم

-یه ایده بنویسید که تکراری باشه یا بیخیالش می‌شید یا ادامه می‌دید؟

کلیشه‌ سطح اثر رو خیلی پایین میاره‌‌... ترجیهم اینه تکراری نباشه.

 

[تاسیـان]

#تمرین چهارم

- شخصیت اصلی به چی میل داره؟

آرامش

- بهترین و بدترین عادتش چیه؟

بهترینش اینه.. خب توداره. بدترین عادتش اینه که به اطرافیانش اعتماد نداره

- درون‌گراست یا برون‌گرا؟

درون‌گرا

- طرز صحبت کردنش از چه لحاظ متفاوته؟ (عبارت‌های گوگولی، تکرار عبارت یا واژه‌ی خاص، لهجه، صدای بلند یا آرام)

کم حرف میزنه

- به خودش شک داره یا زیادی شجاعه؟

حد تعادله.. تو خطر کردن شک نمی‌کنه ولی خب ترس‌هاییم داره

- حیوون خونگی داره؟ (یا شخصیت اصلی حیوان، آیا صاحب انسان داره؟)

حیوون جنگلی داره? یه گرگ

- چی خوشحالش می‌کنه؟

آرامش

- رازی داره؟

آره

- چه کاری رو بعیده انجام بده؟

ارجعیت دادن خودش به نزدیکانش

- چی رو دوست داره که اکثراً ازش متنفرن؟

شاید توداریش

 

[تاسیـان]

#تمرین پنجم
شخصیت پردازی رمان لغزش
تا این‌جای رمان در مجموع ما 3 شخصیت داشتیم... که دونه دونه برسیشون می‌کنیم

دوست شکارچی: شخصیتی قراردادی و فرعی که نماد بی‌رحمی و خشم و کوته فکری بود. حضور کوتاهی داشت و به غیر از خلق و خوی عصبی و رفتار پرخاشگرانه چیزی ازش ندیدیم. این کاراکتر با ارضای نیاز‌های خود از طریق بی‌رحمی و انتقال حس قصی‌القلب بودن به نمایش گذاشته شد. شاید این رویه نشان از آسیب روحی بود که در گذشته دیده بود!

ردا پوش‌ها: تا اینجای کار به نظر می‌اید شخصیت نوعی و اصلی باشند. اطلاعاتی زیادی هدف این شخصیت‌ها نداریم و متقابلا نمیتوانیم نیاز یا ضعفشان را هم حدس بزنیم. در مجموع این شخصیت‌ها جای کار زیادی دارند

مرد: کاراکتر اصلی این رمان و شخصیتی قالبی را داراست. شخصیت پردازی این کاراکتر غیر مستقیم و در عمق متن و رفتار شخصیت جای داده شده. به نظر کاراکتر شاع است ولی در ریز رفتارش ترس وجود دارد. ترس از اعتماد به دیگران و این ترس می‌تواند برایش مشکل ساز باشد. مشاهده کردیم که شای کاراکتر می‌توانست برای برگشتن به اجتماع تلاش کند، اما نکرد.. به تنهایی و آرامش دل بست. در مورد گذشته یا پیشینه او چیز زیادی نمی‌دانیم چرا و چگونه یتیم شد سوالیست که باید در ادامه به آن توجه شود.