- مادر مرد از بس که جان ندارد، بيچاره پير شده از بس مرده ( اکبرعبدي – مادر)
- بيا قسم بخوريم که ديگه قسم نخوريم (محمدرضا فروتن - متولد ماه مهر)
فكر و ذكرمان شد كسب آبرو، چه آبرويي، مملكت رو تعطيل كنيد، دارالايتام داير كنيد درست تره. مردم نان شب ندارند، شر*اب از فرانسه ميآيد، قحطي است، دوا نيست، مرض بيداد ميكند، نفوس حقالنفس ميدهند، باران رحمت از دولتي سرقبله عالم است و سيل و زلزله از معصيت مردم. ميرغضب بيشتر داريم تا سلماني. سر بريدن از ختنه سهلتر. ريخت مردم از آدميزاد برگشته، سالك بر پيشاني همه مهر نكبت زده، چشمها خم*ار از تراخم است، چهرهها تكيده از ترياك.( عزت الله انتظامي- حاجي واشنگتن)
ابراهيم و اسماعيل، هر دو در يك تن بودند، با من، پس گفتم، ابراهيم، اسماعيلت را قربان كن، كه وقت، وقت قربان كردن است. قرباني كردم در اين قربانگاه، و جوهر اين دفتر، خون اسماعيل است، پسري كه نداريم، دريغ كه گوسفندي از غيب نرسيد براي ذبح، قلم ني، از نيستان ميرسيد ني در كفم روان، ني خود، نفير داشت، نفس از من بود، نه نغمه، من ميدميدم چون دم زدن دم به دم(علي نصيريان- هزاردستان)
- صلوات براي سلامتي اميرعلي، ما کاري به حکم نداريم، حکم رو کاغذ مال محکمه اس، اصليت حکم مال خداست که ما و منش ريخته و گلريزون ميکنيم واسه کسي که آزاد ميشه از اين چارديواري که همه دنيا چارديواريه؛ کرم مرتضي علي، يه مرد که واسه شرف و ناموسش دوازده سال رو کشيده، وجدانش بالاتر از اين پولاست که کاغذه، سلامتي سه تن: ناموس، رفيق و وطن، سلامتي سه کس: زندوني، سرباز و بيکس، سلامتي باغبوني که زمستونش رو از بهاربيشتر دوست داره، سلامتي آزادي، سلامتي زندونياي بيملاقاتي. (مرحوم مهدي فتحي - اعتراض)
- ميمونه يه حلوا هديه صاحبان عزا به اهل قبور... اين تنها شيريني ضيافت مرگ ، عطر و طعمش دعاست ... روغن خوبم تو خونه داريم ... زعفرونم هست ... اما چربي و شيريني ملاک نيست ... اين حرمته که زندهها به مرده هاشون ميذارن ... (ماه منير و طلعت به گريه ميافتند) اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هوالله است ... فقط دلواپس آردم ... خاطر جمع نيستم ... ميترسم مونده باشه ...( زنده ياد رقيه چهره آزاد- مادر )
از وقتي که تصميم گرفتم ديگه نبينم، خيلي چيزا ديدم (پرويز پرستويي-بيد مجنون)
تو اولي نيستي، من با خيليا عاشقيت داشتم،اما ديگه تا وقتي پيش آقام خاکم کنن،خود خودتي اگه اولي نبودي اينو بدون آخري هستي (سوته دلان)
همه جور نون ديدم، نون سنگک، نون بربري، نون لواش، نون تافتون، ولي هيچ جا نون حلال نديدم ( پولاد کيميايي- جرم)
اون موقع ها که خيلي جوون بودم و همه دور سفره جمع ميشديم، وقتي که غذا تموم ميشد يه آه بلند ميکشيدم و ميگفتم: کاش غذا تموم نميشد! کاش اولش بود! نه به خاطر غذاها...اون که هميشه بود...فقط به خاطر اين جمعي که ميدونستم هميشه باقي نميمونه، ولي خب الان که همه هستيم، پس قدرشو بدونيم ديگه!؟( رضا کيانيان- ماهي ها عاشق ميشوند)
يعني عشق اينقدر سخته؟ آره سخته ولي سختيشم خوبه،عشق آدمو سبک ميکنه، اما سبک نميکنه.( گفتوگوي مهدي احمدي با هانيه توسلي- شب هاي روشن)
با گلوله و سرب نميشه فکر مردمو عوض کرد .اين بار دين بايد بره به مصاف دين(عبدالرضا اکبري-روزهاي اعتراض)
من روزي يه آهنگ با ناهارم ميخورم يکي با شامم. من آدما رو فقط تو ماشينم ميبينم نه تو دفتر اونا نه تو دفتر من (زنده ياد خسرو شکيبايي – حکم)
تو ياد گرفتي که اون چيزي که هستي نباشي (خزر معصومي- به رنگ ارغوان)
چيه برادر؟! جشن تولده. ممنوعه؟ زن بيحجاب نداريم.زن باحجابم نداريم.مردبيغيرت نداريم . مرد با غيرتم نداريم. نوار مبتذل نداريم. ماهواره نداريم. صور قبيحه نداريم.حشيش، گرس، ترياك، ذغال خوب و رفيق ناباب نداريم. رق*ص، آواز،خوشي،خنده، بشكن و بالابنداز نداريم. شرمنده تونم هيچ چيز ممنوعه كلاً نداريم.. نداريم. مهمونيه ولي مهمون هم نداريم... جشن تولد يه بچهاس ولي بچه هم نداريم.(محمدرضا فروتن- شب يلدا)
خدايا من شکايت دارم .من شاکي ام . پس کو رحمانت؟ پس کو رحيمت؟ آخه چرا اينجا؟ چراحالا؟ چرا اينطوري؟ من شکايتمو پيش کي ببرم؟ به کي بگم؟ (علي دهکردي- از کرخه تا راين)
اينجا نميشه به کسي نزديک شد” آدما از دور دوست داشتني ترن....اگه دو نفر به قيمت دوستي مجبور شن به هم دروغ بگن بهتره تنهايي بشينن و به چيزايي که دوست دارن فکر کنن؛ تو اين ديار برد با اوناييه که از مخشون کار ميکشن. بخواي از دلت مايه بذاري سوختي؟! (داريوش ارجمند- آدم برفي)
ببين دلخوري، باش،عصباني هستي، باش، قهري،باش، هرچي ميخواي باشي، باش !ولي حق نداري با من حرف نزني، فــَميــدي؟( زنده ياد خسرو شکيبايي- خانه سبز)
ولله که شهربي تو مرا حبس ميشود، آوارگي و کوه و بيابانم آرزوست(پرويز پرستويي- کتاب قانون)
من اعتراض دارم به رنگ سرخ که سوزاننده است، به آبي که سرده، به زرد که رنگ جداييه، به هر رنگي که رنگ روح زندگي توش نيست، چون به عقيده شخص خود من جناب رييس، رنگ روح زندگي سبزه...فقط سبز!(زنده ياد خسرو شکيبايي- خانه سبز)
بابا جون وقتي نبودي نبودنت همه جا بود.(مريلا زارعي- دست هاي خالي)
مردان بي عار، زنان بي كار، تلفنهاي خر تو خر، موضوع خوبيه، اما فكر نميكنم چاپ كنن(عزت الله انتظامي- خانه خلوت)
اگرنيت يک ساله داريد برنج بکاريد اگه نيت ده ساله داريد درخت غرس کنيد، اگه نيت صد ساله داريد آدم تربيت کنيد، سينماتوگراف آدم تربيت ميکند( عزت الله انتظامي- ناصر الدين شاه آکتور سينما)
گاهي وقت ها آدم دلش ميخواد با يکي دو کلمه حرف بزنه! ولي خوب اگر يکي نباشه که اون دو کلمه اونو بشنوه ميدوني چي ميشه؟ با خودش ميگه:من چرا بايد دنبال يکي باشم که باهاش دو کلمه حرف بزنم، اصلا خودم ميتونم با خودم بيشتر ازدو کلمه حرف بزنم و حرفاي خودمو بهتر بفهمم! کسي که به اينجا برسه نه ميگرده نه ميخوابه!!! (مهدي احمدي- شبهاي روشن)
کاش زندگي مانند جعبه موسيقي بود، صداها آهنگ بود؛ حرفها ترانه(سعيد پورصميمي- دلشدگان )
رفاقت صداقته نه لاپوشوني و بي صداقتي(پرويز فلاحي پور- شب دهم)
توي اين مملکت، بخل، حسادت و تنگ نظري شغل دوم همه مردمه( عزت الله انتظامي- خانه اي روي آب)
نذار يه تصادف ساده مارو به زنيکه و مرتيکه بکشونه( محمدرضا فروتن- مرسدس)
شده تا حالا با کسي برخورد کنين که به دلتون بشينه، آره اما به دلشون ننشستم؛ چرا؟؟ چون قبلا يکي به دلشون نشسته بود(گفتگوي مهدي احمدي و هانيه توسلي- شب هاي روشن)
من به عنوان نماينده تام الاختيار خداوند در اين محله و تمام محله ها، به شما ميگويم که برويد حالتان را بکنيد ولي اسراف نکنيد( پرويز پرستويي- مارمولک)
آنقدر بگيرش تا بگيريش(مهران مديري- توکيو بدون توقف)