چالش شنبلیله

[دِلکَـــــش]

شنبلیله زیر لیوان است و نعلبکی درون خورشت
این طور می شود که همه چیز شده وارونه و زشت
بی سوادان قصد شعر کنند در آسمان ادب
میخورند زمین با سرودن شِر همچون عدسی محدب

از پشت صحنه می گویند کوری از من بوده و عیب بر دلبر نیست
زیر لیوان نبود و زیر ایوان بوده

 

[Zizi]

از پشت صحنه می گویند کوری از من بوده و عیب بر دلبر نیست
زیر لیوان نبود و زیر ایوان بوده

کور شود ایوان که نمی‌بیند تو را
شنبلیله بازی را خوب آوردی به جا
ای دخترکِ سر به هوا

 

[دِلکَـــــش]

کور شود ایوان که نمی‌بیند تو را
شنبلیله بازی را خوب آوردی به جا
ای دخترکِ سر به هوا

کاش تب میکردم و پرستارم تو بودی
که با ضماد شنبلیله ات درد را می ربودی
کور شود چشمی که از تو گیر عیب
بشکند دستم عزیزم قشنگم، ای بِیب

 

[SAYE.mh]

کاش تب میکردم و پرستارم تو بودی
که با ضماد شنبلیله ات درد را می ربودی
کور شود چشمی که از تو گیر عیب
بشکند دستم عزیزم قشنگم، ای بِیب

ببین چگونه برای هم میکنند باز پپسی
کس نداند که اینها هست لفظ نوع خواهر شوهری
از آن دسته سخن ها که در خلوت خویش
میگویند چه بی نمکی بود این سیریش
حال من به شما دهم پند به جا
نقاب ها را بردارید چاپلوسان شنبلیله نما

 

[سِرمه.]

ببین چگونه برای هم میکنند باز پپسی
کس نداند که اینها هست لفظ نوع خواهر شوهری
از آن دسته سخن ها که در خلوت خویش
میگویند چه بی نمکی بود این سیریش
حال من به شما دهم پند به جا
نقاب ها را بردارید چاپلوسان شنبلیله نما

بخور هر روز و هر شب شنبلیله
ندوزم بر دهانت تا ملیله
مزن تهمت به تب‌داری که مور است
چرا؟ چون شام او امشب سوپ است

 

[سِرمه.]

تو میخواهی که باز حرفی زنی تا
بکوبند بر سر بی‌چاره‌ات بن
نجاتت می‌دهم با شنبلیله
که آن را می‌چپانم در لبت من

 

[SAYE.mh]

تو میخواهی که باز حرفی زنی تا
بکوبند بر سر بی‌چاره‌ات بن
نجاتت می‌دهم با شنبلیله
که آن را می‌چپانم در لبت من

میبنم که بحث سایه
سر زبان ها فتاده
آیناز و ماه تیتی جان نبود بس
ارغنون هم به شنبلیله ها اضافه گشته
بحث من بحث برداشتن نقاب دو رویی
تو داری از این دو حمایت میکنی؟!
ندیدم کسی را به سان تو که اینقدر
ملعبه دست باشد و پی ناحق
من اگر بن شدم دلیلش به جا
ولی حالا شدم سر به راه
اگر به دنبال شری ای شنبلیله
شر منم، سوئتفاهم شده

 

[دِلکَـــــش]

میبنم که بحث سایه
سر زبان ها فتاده
آیناز و ماه تیتی جان نبود بس
ارغنون هم به شنبلیله ها اضافه گشته
بحث من بحث برداشتن نقاب دو رویی
تو داری از این دو حمایت میکنی؟!
ندیدم کسی را به سان تو که اینقدر
ملعبه دست باشد و پی ناحق
من اگر بن شدم دلیلش به جا
ولی حالا شدم سر به راه
اگر به دنبال شری ای شنبلیله
شر منم، سوئتفاهم شده

شنبلیله ها رفتند، قافیه ها کنارشان
برگ چغندرها گفتند، این بود امتحانشان
قورمه سبزی با شنبلیله خوشمزه تر می شد
شعر انجمن هم گر داشت قافیه بهتر میشد

 

[black Widow]

شنبلیله ها را باید شست
قورمه ها را جور دیگر باید ریخت
احسنت احسنت

 

[SAYE.mh]

شنبلیله ها رفتند، قافیه ها کنارشان
برگ چغندرها گفتند، این بود امتحانشان
قورمه سبزی با شنبلیله خوشمزه تر می شد
شعر انجمن هم گر داشت قافیه بهتر میشد

من اوایلش بودم شاعر شنبلیله
ولی حالا متن ها شدند دکلمه
من ادعای شاعری نکردم اما
دارم تمرین میکنم اینجا

 

[yasaman.Bahadory]

من اوایلش بودم شاعر شنبلیله
ولی حالا متن ها شدند دکلمه
من ادعای شاعری نکردم اما
دارم تمرین میکنم اینجا

تو نکردی ادعا و سرمان رفت
اگر داشتی ادعا چه میشد؟
در میان شنبلیه های شاعر
میزند حرف اول را یکی اینجا

 

[دِلکَـــــش]

تو نکردی ادعا و سرمان رفت
اگر داشتی ادعا چه میشد؟
در میان شنبلیه های شاعر
میزند حرف اول را یکی اینجا

تو خود نیازمند یک استادی
قافیه را هر بار از دست دادی
هر بار شنبلیله، پیاز و سیر
هربار شعری سیاه گویی که قیر


دیس شاعرانه

 

[yasaman.Bahadory]

تو خود نیازمند یک استادی
قافیه را هر بار از دست دادی
هر بار شنبلیله، پیاز و سیر
هربار شعری سیاه گویی که قیر


دیس شاعرانه

بیا برو درون کوچه
تا نشوی مثل کلوچه
میسازم هم ردیف و هم قافیه
ای شنبلیه، همین هم برایت کافیه

 

[دِلکَـــــش]

بیا برو درون کوچه
تا نشوی مثل کلوچه
میسازم هم ردیف و هم قافیه
ای شنبلیه، همین هم برایت کافیه

کوچه تنگ است ولی نم نم باران آید
قافیه را دوست بداری این هم آسان آید
شنبلیله گویی من را انگار که یک توهین است
عیب ندارد در ادبیات قد تو این است

 

[yasaman.Bahadory]

کوچه تنگ است ولی نم نم باران آید
قافیه را دوست بداری این هم آسان آید
شنبلیله گویی من را انگار که یک توهین است
عیب ندارد در ادبیات قد تو این است

من به تو توهین نکردم جان جانان دلم
رخنمایی کردم تا بگوی آخو ای وای از دلم
شنبلیله دادمت نسبت تورا
اینکه اعجاز ی بسی خوب است خدا

 

[دِلکَـــــش]

من به تو توهین نکردم جان جانان دلم
رخنمایی کردم تا بگوی آخو ای وای از دلم
شنبلیله دادمت نسبت تورا
اینکه اعجاز ی بسی خوب است خدا

داری راه میوفتی ای رفیق
این توانایی رو نکن حیف ای شفیق
فکر نکن شنبلیله جولانگه توست
گویی انگار که شاهنامه خلوتگه توست

 

[سِرمه.]

داری راه میوفتی ای رفیق
این توانایی رو نکن حیف ای شفیق
فکر نکن شنبلیله جولانگه توست
گویی انگار که شاهنامه خلوتگه توست

داشتم رد می‌شدم، می‌گریست قافیه
رد اشکش را گرفتم... یاوه گویی کافیه
هرچه هستی باش! شنبلیله یا کرفس‌!
کم بکن نامردمی با وزن و بس با قافیه

 

[yasaman.Bahadory]

داشتم رد می‌شدم، می‌گریست قافیه
رد اشکش را گرفتم... یاوه گویی کافیه
هرچه هستی باش! شنبلیله یا کرفس‌!
کم بکن نامردمی با وزن و بس با قافیه

تا تو آوردی در اینجا قافیه
ای خدا مریم چقد ناراضیه
آورم اینجا کمی هم از جناس
بچه ها این شنبلیله مال ماس

 

[دِلکَـــــش]

تا تو آوردی در اینجا قافیه
ای خدا مریم چقد ناراضیه
آورم اینجا کمی هم از جناس
بچه ها این شنبلیله مال ماس

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
شنبلیله حالا که من خورده ام تیپا چرا

 

[SAYE.mh]

سلامتی همه تنبلا
هر کی که شد از ماها
شنبلیه ها بهونه
پاشو برقص دردونه