سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـردبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقامدار آزمایشی
برترین مقامدار سال
- Apr
- 1,669
- 7,330
- 148
- 14
- وضعیت پروفایل
- نمیتونی من رو نبینی
به نام خالق هفتتیر و قلم
نیمهشبی تاریک و مسکوت بود. دو دوست منتقد آرتور و ویلیام در تراس خانه نشسته بودند؛ زیر نور شمع سیگار دود میکردند و گپ میزدند. منتقدانی بزرگ که چهل سال از عمرشان را به نقد آثار ادبی پرداخته بودند و اکنون در آستانهی هفتاد سالگی تنها سرگرمیشان به گفتگوهای شبانهی ادبی منتهی میشد. ناگهان آرتور درحالی که به سیگارش پک عمیقی میزد، دوستش را زیرچشمی از نظر گذراند و با صدای خسته و مردانهاش گفت:
- رفیق... رمان اژدهای طلایی رو خوندی؟
ویلیام ابروانش در هم برد؛ کلاه فدورای مشکیاش را روی سرش صاف کرد و کنجکاوانه پرسید:
- نه، چطور قلمی داره؟
آرتور با اخم به نقطهای نامعلوم خیره شد، عصای طلاییاش را میان دستانش گرداند و ل*ب گشود:
- ایدهی عجیب و منحصر به فردی داره که من رو به حیرت انداخته... اما قطعا باید روی فضاسازی بیشتر کار بشه ویلیام.
ویلیام دود سیگار را از دهانش بیرون داد و مردد پرسید:
- چه دلیلی برای این نقدت داری؟
آرتور میخواست دهان باز کند و پاسخ دهد که ناگهان تیری از دور به سمتش شلیک و با سر متلاشیاش نقش زمین شد و تا سالیان سال هیچکس هرگز نفهمید دلیل نقد آرتور چه بود!
اکنون پس از قرنها روح سرگردان این منتقد به کافه نویسندگان پا گذاشته و بخاطر کینهی قدیمیاش از مردم و نقدی که حینش کشته شد، تمام منتقدان را نفرین کرده است!
این طلسم را تنها کاربری میتواند بشکند که به جزئیترین و درستترین شکل دلایل نقد آرتور از رمان اژدهای طلایی را شرح دهد و جایزهی ۱۵۰ لایک و دعوت افتخاری به تیم منتقدان انجمن را از او دریافت کند!
توجه داشته باشید این روح خبیثه تنها دو هفته به منتقدان فرصت داده است و اگر طی این مدت کسی طلسم را نشکند، نفرینی ابدی میشود!
امیدواریم موفق باشید و زنده بمانید!
رمان اژدهای طلایی
مدیریت تالار نقد