اولین نمایش فیلم در لندن بود و در حال حاضر رتبههای برتر را در سراسر جهان دریافت کرده است و امتیازات بالایی را به دست آورده است. اما سوال مطرح میشود که آیا این فیلم سزاوار اینهمه تقدیر است؟با دیدن تلقین سوالات زیادی در پس ذهنمان شکل خواهد گرفت که دقیقاً همان چیزیست که نولان میخواهد! داشتن مرزهایی نامعلوم بین واقعیت و رویا از ویژگی بارز این اثر به شمار میرود.« ممکن نیست که تعلیق واقعی، دروغین باشد»، این جمله فیلم نولان را تشریح میکند و اگر درست باشد، باید گفت که تعلیق یکی از حقیقیترین فیلم هاییست که تا کنون ساخته شده است. این فیلم بسیار درخشان است که هر دو جنبۀ داستانی و تئاتری را درُبر دارد.فیلم به مخاطبانی نیاز دارد تا مجموعهای از قوانین، استثنائات، مکانها، شغلها و تواناییها را برای درک متن، بداند. تعلیق ممکن است پیچیده باشد، اما به سادگی یکی از بهترین فیلم سال 2010 است.
رویاها قوانینی دارند: مرگ در یک رویا باعث میشود که شخص بیدار شود، عمیقتر شدن در ذهن باعث میشود خواب، عمیق شود، استفاده از خاطرات برای ساختن رویاها خطرناک است، زیرا میتواند خط بین رویا و واقعیت را از بین ببرد. علاوه بر این، نفوذ در رویاهای شخصی دیگر از این پروژه، مانند حملۀ سلولهای سفید خون به یک عفونت است.این توضیحات فقط بخشی از اصطلاحات، قوانین، استثنائات، و یا جزئیاتی هستند که برای ورود به دنیای این فیلم لازم است.اما اگر با دقت آن را ببینید، گیجکننده نخواهد بود. بسیاری از فیلمهای هالیوود که در تابستان اکران میشوند، از شما میخواهد مغز خود را خاموش کنید و به آن استراحت بدهید؛ اما تعلیق از آن فیلمها نیست. چیزهای زیادی میتوانید از این فیلم دریافت کنید، ولی تخیل و تفکر یکی از بهترین مواردیست که از این فیلم دریافت خواهید کرد.
یکی از اهداف فیلم بیان مرز نامعلوم واقعیت و رویا ست؛ چنانکه پیرمردی که در محل خواب چند نفر در مومبائی ست به کاب می گوید: تو چه کسی هستی که بگویی کدام واقعیت است؟ حقیقت هم این است که کسی با قطعیت نمی تواند بر واقعی بودن جهان فعلی و یا جهان رویا و خواب صحه بگذارد.. افرادی که در محلی با ظاهر جهان سومی و پر از فلاکت به خواب مصنوعی عمیقی فرو می روند در واقع به دنبال جهان مُثُل افلاطونی هستند که در آن همه چیز ایده آل است؛ چنانکه کاب نیز به پدرش یادآوری می کند که به او یاد داده در این دنیا نمی توان مدینه فاضله را ساخت و فقط در خواب است که همه چیز امکان تجسم دارد. در فیلم ماتریکس که شباهت زیادی به این فیلم دارد اما سخنی مشابه در قالبی مشابه اما با هدفی دیگر (نجات Zion؛ شهر افسانه ای صهیونیست ها) بیان می شود. یکی از فیلم های نسبتاً واقع گرای این چنینی اما فیلم “The sea inside” (دریای درون) با بازی خاویر باردم است که مرزهای خیال پسندیده و دنیای حاضر ناپسند را به زیبایی به تصویر کشیده است
مسئله القاء و تغییری که کاب به جریان کاریش وارد می شود و سخنان پدرش در مورد دادن ایده به دیگران (ظاهراً منظور ایده های خوب است) مسئله امروز دنیاست. در واقع فیلم دارد روند تغییرات فکری در دنیای مدرن و کارکرد را از دزدی تا ایده گذاری ذهنی به وسیلهرسانه ها و القای چیزی غیر معمول یا نادرست برای بهره برداری از منابع و امکانات با نیروی کم بعدی را نشان می دهد.. دنیایی که امروز حمله نظامی را آخرین گزینه برای رسیدن به هدف می داند و تا روند سلطه نرم (یا به قول امروزی ها جنگ نرم) باز باشد دست به سلاح فیزیکی نمی برد.انگار هدف امروز رسانه ها نیز به جای اطلاع رسانی پرداختنسلیقه ای و هدفمند به موضوعات برای سلطه حاکمان پشت پرده بر منابع و انرژی مردمان (چنانکه هدف سایتو نیز جلوگیری از تسلط فیشر بر دنیای تامین انرژی) است.
به اشکالات فیلمنامه ای ضمن بررسی کامل آن اشاره کردم.. می ماند چند نکته مفهومی و کلی که فیلم از آن رها نخواهد شد:
-کاب با تبانی و دست زدن به هر کار ممکن (خواه در خواب یا هر کجای دیگر) در نهایت فیلم موفق می شود به نزد فرزندانش بازگردد و مثل یک قهرمان غسل تعمید داده به نظر برسد.. با این حال مرحله رهایی او از بند بدی هایی که کرده در هیچ مرحله ای اتفاق نمی افتد و به نوعی بدآموزی درونی فیلم بر ضمیر ناخود آگاه بیننده اثر می کند.
هزارتوی پایانی که «آریادنی» برای «کاب» رسم میکند و او را تحت تأثیر قرار میدهد، در واقع یک شکل از هزارتوی پادشاه «مینوس» است و آریادنی نیز نام دختر همین پادشاه بوده.
در ۲ ساعت و ۲۸ دقیقه پس از شروع فیلم آهنگی از ادیت پیاف آهنگ ساز مشهور پخش میشود که مدت زمان آن ۲ دقیقه و ۲۸ ثانیه است.
نقش «سایتو» به طور اختصاصی برای «کن واتانابه» نوشته شده بود، چرا که «نولان» احساس میکرد نقش این بازیگر در فیلم «آغاز بتمن» (Batman Begins) بیانگر قابلیتهای وی نبوده و باید نقشی برجستهتر برای وی در نظر گرفته شود
یوسف شکل عربی از نام جوزف در انجیل است که در بابهای ۳۷ تا ۵۰ به آن اشاره شده و در مورد آن گفته شده است که وی توسط برادران خود به بردگی فروخته میشود و از طریق تعبیر خواب فرعون، او را از هفت سال قحطی نجات میدهد. این داستان در قرآن نیز به همین صورت ذکر شده است.
•«جوزف گوردون لویت» تمام صحنههای بدل کاری را خودش اجرا کرده بود ولی صحنهای که در حال چرخش در راهرو است و همزمان به مبارزه میپردازد برای وی چالشی بزرگ بوده.
بعد از خواندن خلاصه فیلمنامه توسط جوزف گوردون، با کت و شلوار در مصاحبه فیلم حاضر میشود که نقش زیادی در گرفتن نقش توسط وی داشت
اعداد مورد استفاده در فیلم در واقع یک سری عدد هستند به طوری که عدد نوشته شده در جلوی قطار ۳۵۰۲ است، عدد حک شده روی تاکسی ۲۳۰۵ است
مدت زمان پخش فیلم از ابتدا تا پایان دقیقاً ۸۸۸۸ ثانیه است
در اولین صحنههای مرحله اول خواب «فیشر» روی پلاکهای ماشینها به جای نام ایالت نوشتهی «مکانی دیگر» وجود دارد.
نولان برای نقش آریادنی افرادی به مانند «امیلی به لانت»، «ریچل مک آدامز»، «اما رابرتز»، «جسی چارم»، «تیلور سوویفت» و «کری مولیگان» را در نظر داشت ولی در پایان » آلن پیج» را برای بازی در این نقش انتخاب کرد.
تصاویر این فیلم که به عنوان پوستر و اعلانهای نمایش در سینماها استفاده میشد تحت نام «یک ساعت شیشهای» به سینماهایی که اکران در آنها صورت میگرفت فرستاده شد.
نکته جالبی که در را*بطه با انتهای فیلم تلقین وجود دارد این است که بیننده را گیج کرده و او را به فکر فرومیبرد و پایان مشخصی به او نمیدهد. در پایان فیلم پدر همسر کاب (مال) با کاب به خانه او میآید و او را پیش فرزندانش میبرد. در اینجا مخاطب فکر میکند که همهچیز بهخوبی و خوشی تمامشده است ولی سکانس آخر فیلم فرفرهای در حال چرخش بدون توقف را نشان میدهد، اما داستان این فرفره چیست؟
در دنیا خواب هر فردی که به خواب میرود باید یک جسم کوچک با عنوان توتم داشته باشد. وقتی فردی در رویای عمیقی فرو میرود و بیدار میشود و هنوز کاملاً هشیار نشده است باید توتم خود را ببیند تا باور کند که در دنیای واقعی است. توتم کاب یک فرفره فلزی است که اگر در دنیای بیداری باشد فرفره پس از چرخش از حرکت بازمیایستد ولی در دنیای خواب این فرفره حرکتی بینهایت دارد.
در سکانس آخر توتم کاب در حال چرخش است و از حرکت بازنمیایستد! آیا تمام داستان در رویای کاب گذشته است! در این لحظه است که سؤالات زیادی ذهن مخاطب را درگیر میکند. نکته جالب اینجاست که نولان در حین فیلمبرداری هم اطلاعات دقیقی در را*بطه با واقعی بودن و خواب بودن بسیاری از صحنهها به بازیگران نداده است و حتی آنها را هم در این رؤیا شریک کرده!
راتن تومیتوز بر اساس نظرات ۳۳۱ منتقد، اعلام کرده که ۸۶٪ از آنها نظر مثبت راجع به فیلم داشتهاند و بهصورت میانگین نمره ۸٫۱ از ۱۰ به آن دادهاند. این وبسایت همچنین اعلام کرد که بر اساس نظر منتقدین: «تلقین تیزهوشانِ، نوآور و دلهرهآور است و بلاکباستری کمیاب است که هم در گیشه و هم ازنظر فکری موفق بوده است.»
باز هم پاسخ این است که چه اهمیتی دارد؟! حالتهای مختلفی را میتوان در نظر گرفت و به نتایج مختلفی رسید. اما به نظرم نکته مهمتر اینجاست که کاب از آن کابوسهای همیشگی خلاص شده و به فرزندانش رسیده است و البته یاد مال هیچگاه از ذهن او خارج نمیشود. حالا چه فرقی میکند که کاب در خواب باشد، یا در بیداری یا حتی در برزخ مانده باشد. او به هدفش رسیده است. به خصوص در اینجا باید به یک نکته مهم توجه کرد. آرتور در بخشی از فیلم به آریادنی میگوید که توتم هر شخصی مختص خود اوست و اگر شخصی توتم فرد دیگری را لم*س کند، آن توتم کارکرد خود را از دست میدهد. در ادامه میفهمیم که فرفره کاب زمانی متعلق به مال بوده و حالا در اختیار کاب قرار گرفته است. پس در واقع ما با توتمی سر و کار داریم که دو نفر نه تنها به آن دست زدهاند، بلکه از آن استفاده هم کردهاند. بنابراین چه تضمینی است که این توتم کارکرد خود را حفظ کرده باشد؟ همه اینها ما را به این نتیجه میرسانند که توتم در واقع در فیلمنامه صرفاً نقش یک مکگافین را دارد.