تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید
عضویت
15/4/20
ارسال ها
5,203
امتیاز واکنش
24,950
امتیاز
218
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
انجمن کافه نویسندگان

دانه ای بکار و مگذار هیچ جباری آن را درو کند
ثروتی بدست آر و مگذار هیچ شیادی از کفت برباید ،
جامه ای بباف و مگذار هیچ بیکاره ای آن را درپوشد .
و سلاحی بساز که در دفاع از خویش حمل کنی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عضویت
15/4/20
ارسال ها
5,203
امتیاز واکنش
24,950
امتیاز
218
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
انجمن کافه نویسندگان

چشمه‌ها با رود می‌آمیزند
و رودها با اقیانوس
بادهای آسمان با حسی دل‌انگیز
تا ابد با هم پیوند می‌گیرند
در جهان هیچ‌چیز تنها نیست
همه‌چیز بنا بر اصلی آسمانی
در یک روح دیدار می‌کنند و می‌آمیزند
من و تو چرا نه؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عضویت
15/4/20
ارسال ها
5,203
امتیاز واکنش
24,950
امتیاز
218
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
انجمن کافه نویسندگان

مرا چنگ بادی خود کن، به همانگونه که جنگل چنگ بادی توست؛
چه باک اگر برگهایم همانند برگ های جنگل ریخته اند!
آشوب نغمه های توانای تو

از من و جنگل نغمه سبز خزان را سر خواهد داد،
که با وجود اندوهباری، دلنشین است. تو ای روح درنده،
روح من باش! خود من باش، ای روح بی پروا!

اندیشه های ایستای مرا به سراسر جهان ببر
تا همانند برگهای پژمرده، تولدی نوین را شتاب بخشند!
و با افسون این سروده،

پراکنده ساز، به همان گونه که از آتشدانی خاموش ناشدنی
خاکستر و جرقه ها را پراکنده می کنی، گفته هایم را در میان انسانها پراکنده ساز!
از میان ل**ب های من در گوش زمین در خواب مانده

شیپور یک پیشگویی را بنواز ای باد،
اگر خزان بگذرد و زمستان فرا رسد، آیا بهار می تواند خیلی دیر بیاید؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

دِلکَـــــش

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
عضویت
25/11/20
ارسال ها
2,379
امتیاز واکنش
20,213
امتیاز
193
سن
20
محل سکونت
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
نگاه کن، کوه‌ها آسمانِ بلند را می‌بوسند
و موج‌ها همدیگر را در آغو*ش می‌گیرند
خواهر-گل اگر از برادرش اکراه کند
بخشیده نمی‌شود
و آفتاب زمین را در آغو*ش می‌گیرد
و پرتوهای ماه دریا را می‌بوسند
چیست ارزشِ این کارِ دل‌انگیز
اگر تو بر من بو*سه نزنی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

دِلکَـــــش

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
عضویت
25/11/20
ارسال ها
2,379
امتیاز واکنش
20,213
امتیاز
193
سن
20
محل سکونت
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
من عاشق برف و یخبندانم
من عاشق امواج و باد و طوفانم
تقریباً عاشق همه چیز
که در طبیعت است و ممکن است
باعث بدبختی انسان شود...

این شاعر عزیز عمیقا موده???‍♀️
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

دِلکَـــــش

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
عضویت
25/11/20
ارسال ها
2,379
امتیاز واکنش
20,213
امتیاز
193
سن
20
محل سکونت
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
آیا تو از خستگی رنگ باخته ای
خستگی برآمدن در آسمان و خیره شدن بر زمین،
و بی یار سرگردان بودن؟
در میان ستارگانی که هر کدام تولدی دیگر دارند
و همواره دگرگون شدن همچون چشمی بی نشاط
که هیچ چیز را لایق نمی داند که بر آن پایدار بماند؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

دِلکَـــــش

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
عضویت
25/11/20
ارسال ها
2,379
امتیاز واکنش
20,213
امتیاز
193
سن
20
محل سکونت
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
با مسافری از سرزمینی باستانی دیدار کردم که گفت:
دو پای عظیم و بی‌تنه‌ی سنگی در بیابان است...
نزدیکشان روی ریگزار، نیم‌فرورفته
رخساره‌ی مبهوتی‌ست که اخم و
ل*بِ چروکیده و مضحکه‌ی دستورِ خشکش
می‌گوید که پیکرتراشش درست دل‌بستگی‌هایی را
تعبیر می‌کند که هنوز باقی‌ست، مُهرشده بر این چیزهای بی‌جان
دستی که ریشخندشان می‌کند و قلبی که تغذیه می‌شود
و بر پاپیکره این کلمات پیداست:
«نامم اوزیماندیاس است، شاهِ شاهان
به کارهایم بنگرید، عظیم و مایه‌ی نومیدی!»
چیزی کنارِ آن بقایا نیست
گرداگردِ زوالِ آن ویرانه‌ی غول‌آسا، بی‌کران و عریان
ریگ‌های تنها و هموار تا دوردست ادامه دارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

دِلکَـــــش

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
عضویت
25/11/20
ارسال ها
2,379
امتیاز واکنش
20,213
امتیاز
193
سن
20
محل سکونت
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
بادِ ناآرام
نالان‌ترین اندوهی آشکارا اندوهناک برای آواز
تندباد
هنگام که ابرِ تیره
تمامِ شب به آوایی غم‌انگیز اخطار می‌کند
طوفانِ اندوهناک
که اشک‌هاش بیهوده‌ست
درختانِ عریان
که شاخه‌هاشان فرسوده‌ست
غارهای ژرف و دریای اندوه‌بار
ماتمِ خطای جهان را می‌گیرند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8