۱ اول پاییزه و ساعتها قراره یک ساعت به عقب کشیده بشن. شما و دوستتون ساعت رو تماشا میکنید که بهجای 1:00 به 00:00 تغییر میکنه. گرچه، یک ساعت دیگه میگذره و باز ساعت نیمهشب رو نشون میده. و دوباره... و دوباره... و دوباره؟
۲ توی وان حموم پر از یخ به هوش اومدید، نمیدونید چرا و چطور اونجایید اما یادداشتی کنارتون میبینید که نوشته: «جرئت داری یه بار دیگه آتیشم بزن.»
۳ شخصیتی توی قم*ار کارش خوبه و دیگه شرطهایی میبنده که در صورت باخت نمیتونه بپردازه، چون به خودش ایمان داره... اما!
۴ دربارهی همین عکسی که بالای پست دادم بنویسید.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° باتریِ اسباببازی
° ملافهی مادربزرگ
° رایانهوار
° قلپقلپ
° خیار دریایی
۱ صدها سال بعد، تمام انسانها نابود شدن و گونهای جدید جاشونو گرفته. گنجینهای توسط شخصی پیدا میشه که توی اون یه سری کتابای فانتزی/ جادویی انسانها وجود داره. اونا فکر میکنن که جادو واقعا وجود داره و...
۲ در مورد باغ وحشی بنویسین که به جای حیوانات، انسانها رو توی قفسها نگه میدارن و حیوانات برای دیدن انسان ها بلیت میخرن.
۳ قطاری وجود داره که با هر بار رد شدنش از تونل داخل یه کوه آتشفشانی، یکی از مسافراش ناپدید میشه. شخصیت که تنها عضو باقی مونده خانوادش توی اون قطار ناپدید شده، میره دنبال جواب این سوال و متوجه میشه افراد گم شده، در اصل به عنوان قربانی برای هیولای داخل آتشفشان فرستاده میشن...
۴ دربارهی همین عکسی که بالای پست دادم بنویسید.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° صندلی شاهد
° گیاه آبششدار
° همبرگر سخنگو
° پیشگویی گربهها
° بالش مرگ
۱ معمولا کشمکشی که عاشقها باهاش روبهرو هستن، اینه که چیزی اونها رو از هم جدا نگه داره. این بار داستان عاشقهایی رو بنویسید که دیگه زیادی به هم نزدیکاند.
۲ فیلم کوتاهی در یوتیوب پخش میشه که فعالیتهای غیرقانونی دولت رو نشون میده، فیلم به سرعت پاک میشه اما دیگه دیره و در حال پخش در سراسر اینترنته...
۳ دربارهی هکری سالخورده بنویسید. برعکس بقیه، اون نابغه نیست و دانشش رو با تجربه و تمرین به دست آورده!
۴ دربارهی یک شخصیت بزرگ تاریخی از زاویهدید رقیب اصلیش بنویسید.
۵ دربارهی همین عکسی که بالای پست دادم بنویسید.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° لطف دارید!
° وظیفه
° محفوظ یا زندانی
° بیجنسیت
° درود بر تنبون
۱ چند بچه جهان جدیدی پیدا میکنن و واردش میشن. این بار داستان رو از زاویهدید اهلِ اون جهان خیالی بنویسید.
۲ یک زامبی باید با انسانهای مرگباری که میخوان اذیتش کنن دست و پنجه نرم کنه!
۳ بنویسید که یکی از شخصیتهای منفور تاریخ (ایلومیناتی، دیکتاتورها، قاتلی معروف) چه انگیزهی خوبی پشت اعمالش داشته.
۴ معمولا توی داستانهای جنایی و معمایی، معلوم میشه قاتل همون کارآگاهه یا کسیه که بهش نزدیکه. این بار داستان رو طوری بنویسید که در واقع قاتلی وجود نداشته باشه!
۵ دربارهی همین عکسی که بالای پست دادم بنویسید.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° مهملگویی
° هفتاد بلا
° زماندزد
° بُعد چهارم
° پردهدری
۱ دو نفر همدیگه رو ملاقات میکنن و دربارهی زندگیشون دروغ میگن. هردو عاشق زندگی و شخصیت دروغین اون یکی میشن!
۲ شخصی درمان بیماریای رو پیدا میکنه که تصور میشه درمانناپذیره. (سرطان، ایدز، کزاز و...) اما کشف این دارو پای آدمهای سودجویی رو به زندگیش باز میکنه.
۳ از دوران باستان، هر سال در یک روز مشخص تمام مردان در پناهگاه زیرزمینی عمیقی پنهان میشدن. دلیلش مدتهاست که فراموش شده... و حالا شما خوابتون گرفته و پشت در قفل شده جا موندید.
۴ دربارهی همین عکسی که بالای پست دادم بنویسید.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° آتشزاد
° همینه که هست
° پرتوی سایه
° قلمرو جوجوها
° شانه تخم مرغ
۱ شخصیت یک روز متوجه میشه میتونه هر فکری رو که دیگران دربارهش میکنن، بشنوه. متاسفانه اون حسابی مشهوره.
۲ یه روز شخصیت داستان فکر میکنه: «نکنه همه میتونن ذهن دیگران رو بخونن و فقط من این توانایی رو ندارم؟» ناگهان مردم دور و برش جور عجیبی بهش خیره میشن.
۳ دربارهی همین عکسی که بالای پست دادم بنویسید.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° ننه سرما
° نون بربری
° چرا من؟
° دوربین
° دیوار نامرئی
۱ داستان شخصی رو بنویسید که خودش رو به عنوان دکتر معرفی کرده و مجبور میشه جراحی انجام بده...
۲ دوچرخهای که توی بچگی فکر میکردین ازتون دزدیده شده، بعد از 15 سال برمیگرده. اما متوجه میشید که اون دوچرخه خودش رفته.
۳ شخصیتی توی یه انباری بیدار میشه و میبینه تمام کابوسهای بچگیش همراهش هستن.
۴ احساسات خبرنگار برنامه تلویزیونی رو بنویسید که با وجود دونستن حقیقت مجبوره به مردم گزارش دروغ بده.
۵ دربارهی همین عکسی که بالای پست دادم بنویسید.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° به به، چه چه
° بال شکسته
° جنِ عاشقِ آبنبات
° خشتک پاره
° برگ بو
۱فردی صبح از خواب بیدار میشه و میبینه که به جنس مخالف تبدیل شده. اون فکر میکرد که با این کار آزادیهای زیادی به دست میآره اما طوری که فکر میکرد پیش نمیره...
۲ در مورد احساسات یه همجنسگرا، دوجنسگرا و... توی جامعهای بنویسید که کسی اونا رو قبول نمیکنه.
۳ شخصی تصمیم میگیره خودکشی کنه اما شرطی میذاره که اگه کسی بهش لبخند بزنه، بیخیال بشه. کسی که این کارو انجام می ده، یه قاچاقچی اعضای بدن انسانه...
۴ در مورد قهرمانهایی مثل بتمن، سوپرمن و... بنویسید که از قهرمان بودن خسته شدن و میخوان یه زندگی عادی داشته باشن.
۵ دربارهی همین عکسی که بالای پست دادم بنویسید.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° انتقام طبیعت
° زشترو، زیبارو
° پاکبانی
° عینک تهاستکانی
° کتابخانه جادویی
۱ گریهکنان به در زدن ادامه دادم: «خواهش میکنم در رو باز کن؛ باور کن تو تنها انسان روی زمین نیستی!» با اکراه و ترس در رو باز کرد اما وقتی لبخند شیطانی رو روی صورتم دید، فهمید که دیگه دیر شده.
۲ هی بهش یادآوری کردم تو قراره باب اسفنجی ببینی. پسرکوچولو تقریبا گریهش بند اومد و حتی خودش کمک کرد آجرها رو به پاش ببندم.
۳ شخصیت عاشق یک کوهنورد ماجراجو شده. خودش از ارتفاع میترسه و هرگز در فضای آزاد نخوابیده. معشوقش پیشنهاد یک کوهنوردی میده، شخصیت هم میخواد اون رو تحت تاثیر قرار بده.
۴ هشتاد درصد مردان شوروی که ۱۹۲۳ به دنیا اومدند، از جنگ جهانی دوم زنده نموندند. از بیوهی جوان روسیای بنویسید که خبر فوت شوهرش رو گرفته.
?• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° مه و خورشید
° فرش زمردین
° سریر نفرینشده
° فاشِ کسان
° فسونگری