برخی از ترکیب‌های کنایی پر استفاده | کافه رایترز

[ILLUSION]

به نام خدا
در این تاپیک می‌توانید برخی از ترکیب‌های کنایی پراستفاده را به همراه معانی آن‌ها مشاهده کنید.

•°•°•°«ترکیب‌های کنایی با الف»°•°•°•
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ب»°•°•°•
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با پ»°•°•°•
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ت»°•°•°•
•°•°•°«ترکیب‌های کنایی با ج»°•°•°•
•°•°•°«ترکیب‌های کنایی با چ»°•°•°•
•°•°•°«ترکیب‌های کنایی با ح»°•°•°•
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با خ»°•°•°•
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با د»°•°•°•
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ر»°•°•°•
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ز»°•°•°•
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با س»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ش»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ص و ض»•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ط و ظ»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ع و غ»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ف و ق»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ک»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با گ»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ل»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با م»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ن و و»•°•°•°
°•°•°•«ترکیب‌های کنایی با ه و ی»•°•°•°

​

 

[ILLUSION]

▪︎آب از سر گذشتن: کار تمام شدن

▪︎آب به دهان خشک شدن: شگفت‌زده شدن

▪︎آب شدن بدن: لاغر شدن

▪︎آتش از آسمان باریدن: گرم بودن بیش از اندازه‌ی هوا

آتش بر راه ماندن و کاروان گذشتن:
پایداری اثر و ناپایداری صاحب اثر(انسان)​

 

[ILLUSION]

▪︎آتش بر سر آمدن: ستم دیدن

▪︎آدم را کفری کردن: کسی را عصبانی نمودن

▪︎آرایش جان کردن: روحیه‌ی تازه گرفتن

▪︎آستین بر چهره گرفتن: خجالت کشیدن

▪︎آسمان جُل بودن: فقیر و بی‌چیز بودن
​

 

[ILLUSION]

▪︎آفتاب از کدام سمت در آمدن:
کار عجیبی صورت گرفتن

▪︎آگنده گوش بودن: نصیحت پذیر نبودن

▪︎آوای دوست از دشمن پدید آمدن:
دوست از دشمن شناخته شدن

▪︎آه در بساط نداشتن: تهی دست و بی‌چیز بودن

​

 

[ILLUSION]

☆اختر گذشتن: مساعد شدن اوضاع و احوال

☆اختر خون‌خوار کسی بودن: بیچاره و بدبخت بودن

☆از آن جهان آمدن: جان سالم به در بردن و از مرگ نجات یافتن​

 

[ILLUSION]

☆از آیینه‌ی قلب زنگ بردن: کدورت و کینه را از بین بردن

☆از این جهان به جهان دیگر رفتن: مردن

☆از بام افتادن: ورشکست شدن و تهی دست شدن
☆از پا افتادن: ضعیف و ناتوان شدن

☆از پا در آمدن: نابود شدن
​

 

[ILLUSION]

☆از پس دیوار گوش داشتن: دزدیده گوش دادن(استراق سمع)

☆از پی افکندن: نابود کردن

☆از ته چاه صدا در آمدن: ضعیف و نارسا بودن صدا

☆از جام عافیت می ناب خو*ردن: روزگار خوبی نداشتن

☆از جای در رفتن: عصبانی شدن​

 

[ILLUSION]

☆از جلوی کسی عقب نشستن: کوتاه آمدن در برابر کسی

☆از چیزی دست کشیدن: صرف نظر کردن از چیزی
☆از خود به در شدن: از خود بی‌خود شدن، بی‌هوش شدن

☆از خود مایه گذاشتن: با تمام وجود کار کردن

☆از دهن افتادن: مزه‌ی خود را از دست دادن (غذا)​

 

[ILLUSION]

☆از زیر سنگ هم شدن: هر اندازه هم مشکل بودن

☆از سر بیرون کردن چیزی: فراموش کردن چیزی، به چیزی نیندیشیدن

☆از شاخ آرزو گل عیش نچیدن: به آرزوها نرسیدن و ناکامی

☆از شب تاریک سپیده سر زدن: گشایش حاصل شدن

☆از شمارش اعداد خارج بودن: بی‌نهایت بودن، فراموش شدن​

 

[ILLUSION]

☆از طبع گذاشتن: از یاد بردن، فراموش کردن

☆از عالم مرگ باز آمدن: از مرگ نجات یافتن

☆از عرش به فرش آمدن: تنزل کردن مقام، از مرتبه‌ی عالی به مرتبه‌ی پست آمدن

☆از کوره در رفتن: عصبانی شدن

☆از گوش افتادن: شنیده نشدن
​