تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید

برخی از ترکیب‌های کنایی پر استفاده | کافه رایترز

  • شروع کننده موضوع ILLUSION
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 3,895
  • پاسخ ها 79

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •

•دل از خون رنگ ساختن: کشتن

•دل از دست رفتن: عاشق شدن

•دل از کسی برگرفتن: از کسی دست برداشتن، رها کردن

•دل از مهر کسی پاک کردن: قطع علاقه، عشقی را فراموش کردن

•دل بستن: علاقه‌مند شدن، عاشق شدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دل به دریا زدن: جسارت و شجاعت از خود نشان دادن

•دل به مهر کسی دادن: عاشق شدن

•دل پر از باد داشتن: افسوس و تاسف خو*ردن

•دل پر از کسی داشتن: از کسی ناراحت بودن، کینه‌ی دیرینه داشتن

•دل‌خون بودن: عاشق و غم‌زده بودن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دل سنگ: بی‌رحم و نامهربان بودن

•دل سپردن: تسلیم شدن

•دل گرفتن: غمگین و ناراحت شدن

•دل شستن: شک از دل بیرون کردن

•دل گسل: بی‌قرار کننده، آزار دهنده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دل از عزا در آوردن: خو*ردن غذا پس از مدتی گرسنگی

•دماغ سوختن:شرمنده و خجالت زده شدن

•دم بر اوردن: زبان گشودن، سخن گفتن

•دم در نیاوردن: سکوت کردن، سخن نگفتن

•دمی را خوش نخواندن: زمان را مناسب ندیدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دمی آب خو*ردن: لحظه‌ای آسوده بودن

•دندان به دندان کین خاییدن: بسیار خشمگین شدن

•دندان قروچه کردن: خشمگین شدن

•دنیا را به کسی دادن: بی‌نهایت خوشحال و هیجان‌زده بودن

•دو چشم خرد را پوشیدن: عقل و اندیشه را نادیده گرفتن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دود چیزی به چشم کسی رفتن: پیامدهای بد آن شامل کسی شدن

•دو قدم بیش نبودن: فاصله‌ای بسیار ناچیز، نزدیک بودن

•دوش به دوش: همراه هم، با هم

•ده روزه: مدت زمان اندک

•دهن کجی کردن: مسخره کردن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دهنه‌ی جیب را تار عنکبوت گرفتن: خسیس بودن

•دیده از دیدار آفرینش فرو بستن: مردن، زمان مرگ

•دیده بر هم زدن: یک لحظه

•دیدگان پر خون بودن: به شدت گریستن، غم و اندوه بسیار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
▪︎راه بیابان را پیش روی کسی باز گذاشتن: کسی را آواره کردن

▪︎راه گرداندن: دور کردن

▪︎راه نمودن: راهنمایی کردن

▪︎رجز خواندن: خودستایی کردن، دیگران را مسخره کردن

▪︎رخ باختن: ترسیدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •

▪︎رخت افکندن: اقامت کردن، ساکن شدن

▪︎رخت بربستن: آماده‌ی کوچ شدن

▪︎رخت کشیدن: نقل مکان کردن

▪︎رخ سندروس شدن: بسیار ترسیدن

▪︎رنگ از رخ پریدن: ترسیدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
▪︎رنگ باختن: ترسیدن

▪︎رنگ پریدن شب: صبح پدیدار شدن

▪︎روبه‌راه شدن: آماده و مهیا شدن

▪︎روز بر کسی ابری بودن: بدبخت و بیچاره شدن

▪︎روز سیاه داشتن: بدبخت و بیچاره بودن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
▪︎روزگار تنگ داشتن: اوضاع و احوال خوبی نداشتن

▪︎روزه به دهن بودن: گرسنه بودن

▪︎روی برتافتن: سرپیچی کردن

▪︎روی به کار آوردن: کاری را آغاز کردن

▪︎روی پیچیدن: عقب نشینی کردن، پا به فرار گذاشتن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
▪︎روی حرف خود ایستادن: اصرار و پافشاری کردن، تاکید بر سخن یا امری

▪︎روی خندان شدن به کسی: کسی را مسخره نمودن

▪︎روی زرد شدن: شرمنده شدن

▪︎روی زرد کردن: پریشان و پژمرده کردن، عاشق کردن

▪︎روی سرخ بودن: شاداب و با نشاط بودن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
▪︎روی کسی را زمین انداختن: خواسته و تقاضای کسی را نپذیرفتن، رد کردن

▪︎روی کسی را سفید کردن: (به طعنه) کسی را شرمنده ساختن

▪︎ریز و درشت: همه‌ی افراد

▪︎ریشه دواندن: مستحکم و ماندگار شدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
▪︎زار زدن: نامناسب جلوه‌گر شدن، ناجور

▪︎زبان دراز کردن: اعتراض کردن، سخن‌چینی کردن

▪︎زبان در کشیدن: سکوت کردن

▪︎زبان گشودن: سخن گفتن

▪︎زخم زبان زدن: با طعنه و سرزنش کسی را آزردن

▪︎زر شدن: ارزشمند شدن

▪︎زنجیر به دهان کسی بستن: خفقان ایجاد کردن، سلب آزادی بیان


زیر ب*غل کسی را گرفتن: به کسی کمک و یاری رساندن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •

▪︎ساعت شماری کردن: انتظار کشیدن

▪︎سایه افکندن: حمایت کردن

▪︎سایه‌گستر بودن: مسلط بودن

▪︎سبزی پاک کردن: به کار بی‌اهمیت پرداختن

▪︎سپر انداختن: تسلیم شدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
¤سپهر نبرد بودن: جنگجوی ماهری بودن

¤سپید معجر از سر کشیدن: ضعف و سستی را کنار گذاشتن

¤سر آوردن زمان: عمر به پایان رسیدن، کشته شدن

¤سراپا گوش بودن: کاملا و با توجه زیاد گوش دادن

¤سر از آسمان گذشتن: به شکوه و بزرگی دست یافتن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
¤سر از پا نشناختن: بسیار خوشحال بودن

¤از پشت سر هم چشم داشتن: همه چیز را تحت نظر داشتن

¤سر از تن جدا کردن: کشتن

¤سراچه‌ی ذهن آماس کردن: گنجایش فکری و ذهنی زیاد شدن

¤سر اندر کشیدن: راه را در پیش گرفتن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
سرای باز کردن: خانه را ویران کردن

¤سر بر آوردن: طلوع کردن

¤سر بر باد ده: کشنده و ویرانگر

¤سر به جیب مراقبت فرو بردن: در حالت تامل و تفکر عارفانه قلب خود را از غیر خدا حفظ کردن

¤سر به دامن آوردن: گوشه نشینی کردن و سکوت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
¤سر به زیر سنگ آوردن: شکست دادن

¤سر به سنگ زدن: غم و ناراحتی خود را نشان دادن

¤سر به کشتی دادن: نابود شدن

¤سر به گردون زدن: بسیار بلند و باشکوه بودن

¤سر به گریبان کشیدن: غمگین بودن، در فکر فرو رفتن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
عضویت
4/12/21
ارسال ها
558
امتیاز واکنش
4
امتیاز
103
محل سکونت
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
¤سر به مهر بودن: محرمانه بودن، دست‌نخورده بودن

¤سر پیچاندن: منصرف شدن، امتناع کردن

¤سر تو حساب بودن: آگاه بودن، حواس جمع بودن

¤سر جنباندن: تایید کردن، تحسین کردن

¤سر چوب پاره سرخ کردن: به دار آویخته شدن، اعدام شدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8