تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مشــاوره بررسی مجدد

  • شروع کننده موضوع سادات.۸۲
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 289
  • پاسخ ها 11
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,143
8,950
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند اما مشاورین، پیمانکاران رمان، داستان و آثار مهم می باشند!

* نویسنده عزیز لطفا با مشاور خود نهایت همکاری را داشته باشید.

* در صورتی که با مشاور همکاری نکنید و مشاور گزارش دهد، رمان شما تا زمان ارتقا، قفل خواهد شد.

درخواست کننده: @Bhreh_rah
مشاور: @جغد برفی

|مدیریت بخش کتاب|
 
برترین نویسنده سال ۱۴۰۲
نویسنده
صداپیشـه انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Jul
213
1,046
103
22
ماورای کتاب
درود و خداقوت، من رمانم کامل ویرایش زدم از توصیفات مکان و شخصیت از این قبیله تا علامت نگارشی و الا آخر، میخواستم اینا رو برام چک‌کنید، که حالت اون شخصیت در اون لحظه مثل عصبانیت ها هرچیز دیگه یا توصیف موقعیت و مکان همچنین جمله بندی، علائم نگارشی رو‌درست رفتم یا نه، دو‌پارت میفرستم اما اگه رمانم کامل بخونید ممنون میشم🙏🏻
 
برترین نویسنده سال ۱۴۰۲
نویسنده
صداپیشـه انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Jul
213
1,046
103
22
ماورای کتاب
نمیدونم تو مشاوره میشه درمورد خلاصه و مقدمه هم صحبت کرد یا نه، اما میخواستم این رو هم بدونم خلاصه و مقدمم اوکی هست یا نه!
 
ناظر رمان
ناظر رمان
مشاور انجمن
Jun
292
11
93
34
یزد
درود و خداقوت، من رمانم کامل ویرایش زدم از توصیفات مکان و شخصیت از این قبیله تا علامت نگارشی و الا آخر، میخواستم اینا رو برام چک‌کنید، که حالت اون شخصیت در اون لحظه مثل عصبانیت ها هرچیز دیگه یا توصیف موقعیت و مکان همچنین جمله بندی، علائم نگارشی رو‌درست رفتم یا نه، دو‌پارت میفرستم اما اگه رمانم کامل بخونید ممنون میشم🙏🏻
تاپیک داستان‌تون رو می‌ذارین؟
 
برترین نویسنده سال ۱۴۰۲
نویسنده
صداپیشـه انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Jul
213
1,046
103
22
ماورای کتاب
تاپیک داستان‌تون رو می‌ذارین؟
 
ناظر رمان
ناظر رمان
مشاور انجمن
Jun
292
11
93
34
یزد
اولین مشکلی که توجهم رو جلب کرد یکسان نبودن زمان افعاله که گاهی به صورت ماضی هستن و گاهی به صورت مضارع. به جز این، متن داستان به طور کلی حالت گزارشی داره نه روایی، یعنی احساسات کاراکترها درگیر وقایع نیستن. و در نهایت در چند جای متن تکرار افعال به چشم می‌خوره.
 
برترین نویسنده سال ۱۴۰۲
نویسنده
صداپیشـه انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Jul
213
1,046
103
22
ماورای کتاب
اولین مشکلی که توجهم رو جلب کرد یکسان نبودن زمان افعاله که گاهی به صورت ماضی هستن و گاهی به صورت مضارع. به جز این، متن داستان به طور کلی حالت گزارشی داره نه روایی، یعنی احساسات کاراکترها درگیر وقایع نیستن. و در نهایت در چند جای متن تکرار افعال به چشم می‌خوره.
همه زمان فعل باید یک طور باشه ممکن ماضی و مضارع بودنش نیست؟ آخه بعضی اتفاق‌ها هنوز در حال اتفاق افتادن از گذشته‌ست!
متوجه درگیری احساسات کارکتر‌ها نشدم میشه بیشتر توضیح بدی گلم؟
خوب اونجای که تکرار افعال هست بهم بگو ببینم کجاست که در حد نیاز تغییر بدم!
 
ناظر رمان
ناظر رمان
مشاور انجمن
Jun
292
11
93
34
یزد
همه زمان فعل باید یک طور باشه ممکن ماضی و مضارع بودنش نیست؟ آخه بعضی اتفاق‌ها هنوز در حال اتفاق افتادن از گذشته‌ست!
ببینید، در ابتدای پست شماره 4 اومده:
« آشنایی با چهره‌ای آشنا »
«انگلستان، ویچ وود، سال ۱۹۶۰»
و زمان افعال این پست ماضیه. اما پست بعدی که اولش اومده: «حال، ایران، رشت پنجاه سال بعد»، زمان افعال گاهی ماضی هست گاهی مضارع. دقت کنین که در ادامه چنین چیزی نباشه و زمان افعال یک‌دست باشن.
 
ناظر رمان
ناظر رمان
مشاور انجمن
Jun
292
11
93
34
یزد
متوجه درگیری احساسات کارکتر‌ها نشدم میشه بیشتر توضیح بدی گلم؟
مثلا پاراگراف اول داستان:
هوای گرم و دم کردهِ سنگینی از آسمان شب حس می‌شد. ترس سر تا پایش را تحت شعاع قرار داده بود، بدنش طوری می‌لرزید که ضربان قلبش را می‌توانست، بشنود! یاران قسم خورده‌اش پهلو به پهلوی او در حال جنگ بودند، افرادی که او فقط کینه‌ای آن‌ها را به دل حمل می‌کرد‌. خون از زمین مانند گدازه بیرون می‌زد، غم مرگ در مرز نیم دایره‌ دروازه‌ای، که وسط جنگل‌ مرزش را تا ارتفاع ده متر کشیده بود‌، دیده می‌شد. آدم‌های اطرافش توسط شمشیر و تفنگ نقش زمین نمی‌شدند، بلکه جادویی سیاه، آغشته با رگه‌های بنفش آن‌ها را بی‌جان می‌کرد.‌ عصبانیت باعث شده بود چشم راستش با ابروی زخمی بپرد و وحشت، مغزش را در دست گرفته بود که دیگر نمی‌توانست به چیزی جز، نجات جان معشوقش فکر کند!
کاملا گزارشی هست و بدون روایت. به مخاطب اطلاع داده شده که حس ترس و ناراحتی و خشم وجود داره و وجود این حس‌ها منطقی هست، اما ملموس نیست و خواننده درگیرش نمی‌شه.
 

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا