تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

معرفی تفاوت شعر و ترانه در چیست؟

"به نام خدا"


در ابتدا به نظر نمی‌رسد که شعر و ترانه تفاوت خاصی باهم داشته باشند. گاهی هم ترانه‌ها از دل اشعار بیرون کشیده می‌شوند.
ترانه مانند شعر یک گونۀ ادبی بسیار پرمخاطب و ارزشمند است اما تفاوت‌های ظریفی با شعر دارد.
نوع انتقال پیام به مخاطب یکی از مواردی است که ترانه و شعر را از هم جدا می‌کند. در ترانه پیام به‌ صورت مستقیم و بدون دشواری‌های زبانی و پیچیدگی‌هایی که در شعر وجود دارد منتقل می‌شود و اصل و اساس آن هم باید همین باشد چراکه مخاطب زمانی برای تفکر و تحلیل هر بیت یا مصرع ندارد و گاهی حتی فقط برای لذ*ت بردن گوش به آن می‌سپارد. درحالی‌که در شعر چنین نیست و شاعر معمولاً از آرایه‌ها و صنایع ادبی برای انتقال غیرمستقیم پیام و مفهوم اصلی بهره می‌گیرد. به همین دلیل ممکن است هر بار که شعری را در زمان‌های مختلف می‌خوانیم برداشت‌های متفاوتی داشته باشیم.
هرچند معنا و مفهوم برخی ترانه‌ها ممکن است عمیق و مبهم باشد اما اکثر آن‌ها روشن و شفاف بیان‌شده‌اند.

ترانه‌ها ارتباط خیلی زیادی به موسیقی دارند و گاهی حتی ابتدا موسیقی و ملودی ساخته می‌شود و بر اساس آن ترانه سروده می‌شود؛ یعنی ترانه طراحی شده برای شنیدن اما شعر سروده می‌شود برای خواندن. یک شعر خوب باید به قوانین شعری مثل قافیه، وزن، عروض، انسجام، خیال‌انگیزی و… حتماً پایبند باشد درحالی‌که چنین مواردی برای ترانه الزامی نیست. درواقع به قول افشین یداللهی: «چیزی که ابتدابه‌ساکن ترانه نام می‌گیرد آن است که با شنیدنش هر موزیسینی احساس کند که این نوع شعر ظرفیت پذیرش موسیقی را دارد» که این در مورد بعضی اشعار هم صادق است و می‌بینیم که در موسیقی سنتی از غزلیات سعدی و حافظ و مولانا استفاده می‌شود اما مثل ترانه‌ها عمومیت ندارند.

در بعضی ترانه‌ها ممکن است اگر متن ترانه را بدون آهنگ بخوانید خیلی پَرت و بی‌معنی باشد. برای مثال بخشی از آهنگی که امروز از محسن چاووشی شنیدم: «شبانه‌های ل**ب‌هایم/لبانه‌های شب‌هایت» که هیچ معنا و مفهومی با شنیدن این دو خط چه مستقیم و یا غیرمستقیم برایم تداعی نشد. البته من بعد از سه بار شنیدن به این موضوع دقت کردم؛ بنابراین می‌توان گفت شنونده خیلی در متن ترانه عمیق نمی‌شود و چیزی که ابتدا او را جذب می‌کند ریتم و ملودی است.
متن ترانه معمولاً از شعر کوتاه‌تر است و بیشتر تکرار می‌شود. چراکه باید در چند دقیقۀ محدود بگنجد و شنونده را خسته نکند. بااینکه ترانه زیرمجموعۀ شعر است اما خود یک سبک مستقل محسوب می‌شود و می‌تواند احساسات و اندیشه‌های اجتماعی را به بیان ساده بازگو کند. به همین دلیل زبان آن محاوره و مردمی است. اینجا می‌توان گفت ترانه‌سرایی از شعر گفتن سخت‌تر است.
متأسفانه متن ترانه‌ها هر چه می‌گذرد رو به ابتذال می‌رود.
«رها شدن از این قفس، گذشته از ماهی پیر/اگه می‌خوای کاری کنی، دست جوونارو بگیر» این بیت ازفریدون فروغی کجا و «نه به باره نه به داره هنوز هیچی نشده/ چرا ترمزت بریده کجا با این عجله» کجا!
اگر می‌خواهید ترانه‌سرای موفقی باشید بهتر است تا می‌توانید شعر خوب بخوانید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ترانه در واقع ریشه در شعر دارد و یك سری از قوانین شعر را رعایت می كند ولی خود به تنهایی دارای تعریفی مشخص می باشد. ترانه همانند شعر دارای قافیه می باشد. دارای وزن می باشد. و از این حیث شباهت بسیاری به شعر دارد ولی تفاوت عمده شعر و ترانه این است كه ترانه دارای یك پیوند درونی با موسیقی است. البته شاید از خود بپرسید كه بر روی شعر هم می توان موسیقی گذاشت همانطور كه تا كنون به روی شعر های بسیاری موسیقی گذاشته شده است. در پاسخ این پرسش باید گفت که عموما شعر هایی كه به ترانه تبدیل شده اند ماندگار نشده اند.
مراحل قبلی که به اختصار به آنها اشاره ای شد ،همگی اجزای تشکیل دهنده ی یک ترانه قبل از ورود به مرحله ی آهنگ سازی است .در واقع ترانه وقتی نام واقعی خود را بر دوش می کشد که لباس موسیقی بر تن کند .در این راه ریتم و ملودی اولین گام ها را برمی دارند .
استخوان بندی
ترانه همانند سایر آثار ادبی دارای یک اساس و به اصطلاح "استخوان بندی" است که هر ترانه سرایی می بایست قبل از سرایش یک اثر ،این اساس را پی ریزی کند.
استخوان بندی یک ترانه شامل چندین بخش می شود که این بخش ها در جایی به هم وابسته اند یا اصولا مستقل از هم هستند.
اگر در يک جمع ترانه سرا قرار بگيريد و از هر يک اين سوال واحد را پرسش کنيد در نهايت به معنای مشترکی نخواهيد رسيد پس می توان اظهار داشت ترانه به هيچ عنوان معنای ثابتی ندارد چرا که هرکس برحسب تجربيات ، حس و دانش خود از آن تعريفی ارائه می دهد اما با همه ی اين اوصاف در يک اصل از اين تعريف شکی وجود ندارد و آن اين که ترانه گونه ای شعری است و نه هر نوشته ای که اجرا می شود و می توان روی آن ملودی قرار داد.
بحث از چیستی شعر، بحث دشوار و به اعتباری غیر ممکن می باشد چراکه تا کنون که به اندازهء عمر آدمی- که از پیدایش شعر می گذرد- تعریف جامع و مانعی از آن صورت نگرفته است برای همین تعدادی آمده اند بسیاری از آثاری را که به زعم سر ایندگان آن، شعر محسوب می شده اند، از قلمرو شعر بیرون ساخته اند، و برخی بر عکس؛ آثاری را که سرایندگان آن، آنها را در قالب نثر ارائه داده اند، شعر به شمار آورده اند؛ و بعضی هم تفکیک مرز شعر و نثر را کار نادرست خوانده اند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا