فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (واقعه/ 75 و 76)؛ «و به جايگاه ستارگان، سوگند ياد مىكنم! و مسلماً، آن سوگند بزرگى است، اگر (بر فرض) بدانيد!».
نكتة علمي
امروزه براي ما روشن شده است كه ستارگان آسمان هر كدام جايگاه مشخصي دارد و مســير و مدار آنها كه طبق قانون جاذبه و دافعه تعيين ميشود، بسيار دقيق و حساب شده است. سرعت سير هر كدام از آنها با برنامه معيني انجام ميپذيرد. اين مسأله گرچه در كرات دور دست دقيقاً قابل محاسبه نيست، اما در منظومه شمسي كه خانواده ستارگان نزديك به ما را تشكيل ميدهد، دقيقاً مورد بررسي قرار گرفته و نظام مدارات آنها به قدري دقيق و حساب شده است كه انسان را به شگفتي وا ميدارد.
هنگامي كه به اين نكته توجه كنيم كه طبق گواهي دانشمندان تنها در كهكشان ما حدود يك هزار ميليون ستاره وجود دارد و در جهان، كهكشانهاي زيادي موجود است كه هر كدام مسير خاصي دارد، به اهميت اين سوگند قرآن بیشتر پی میبریم.
همچنين دانشمندان فلكي معتقدند اين ستارگان كه تعداد آنها بیش از ميلياردها عدد است، فقط قسمتي از آنها را با چشم غيرمسلح ميتوان ديد و قسمت بسيار بيشتري را جز با تلسكوبها نميتوان ديد. حتی قسمتي از آنها با تلسكوب هم دیدهشدنی نيست، بلکه فقط با وسائل خاصي ميتوان از آنها عكسبرداري كرد و همه اينها در مدار مخصوص خود شناورند و هيچ احتمال نیز وجود ندارد كه يكي از آنها در حوزة جاذبه ستاره ديگري قرار گيرد يا با ستاره ديگری تصادف كند. در واقع، چنين تصادفي همانند اين است كه فرض كنيم يك كشتي اقيانوسپيما در درياي مديترانه با كشتي ديگري در اقيانوس كبير تصادف كند، در حالي كه هر دو كشتي به يكسو و با سرعت واحدي در حركتند. چنين احتمالي اگر محال نباشد، لااقل بعيد است. با توجه به اين اكتشافات علمي از وضع ستارگان اهميت سوگند بالا بیشتر روشن ميگردد؛ از اینرو، آيه بعد ميافزايد: وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (واقعه/ 76)؛ «و مسلماً، آن سوگند بزرگى است، اگر (بر فرض) بدانيد!». این آیه به خوبي گواهي ميدهد كه علم و دانش بشر در آن زمان اين حقيقت را به طور كامل درك نكرده بود و اين خود كه در عصري كه شايد هنوز عدهاي ميپنداشتند ستارگان ميخهاي نقرهاي هستند كه بر سقف آسمان كوبيده شدهاند، يك اعجاز علمي قرآن به شمار ميرود. يك چنين بياني، آن هم در محيطي كه به حق محيط جهل و ناداني بود، محال است از يك انسان عادي صادر شود (همان، 23/ 265).
اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوي عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد/ 2)؛ «خدا كسى است كه آسمانها را، بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد، برافراشت؛ سپس بر تخت (جهاندارى) تسلّط يافت؛ و خورشيد و ماه را رام ساخت هر كدام تا سرآمد معيّنى رواناند. كارها را تدبير مىكند؛ آيات (و نشانههاى خود) را شرح مىدهد؛ تا شايد شما به ملاقات پروردگارتان يقين پيدا كنيد».
نکته علمي
اين آيه با توجه به حديثي كه در تفسير آن وارد شده است، پرده از روي يك حقيقت علمي برداشته كه در زمان نزول آيات بر كسي آشكار نبود؛ چرا كه در آن زمان گمان ميكردند آسمانها به صورت كراتي تو در تو همانند طبقات پياز روي هم قرار دارند و چنين كراتي طبعاً هيچ كدام معلّق و بيستون نیست، بلكه هر كدام بر ديگري تكيه دارد، ولي حدود هزار سال بعد از نزول اين آيات، علم و دانش بشر به اينجا رسيد كه افلاك پوست پيازي، به كلي موهوم است و آنچه واقعيت دارد، اين است كه كرات آسمان هر كدام در مدار و جايگاه خود معلّق و ثابتند بيآنكه تكيهگاهي داشته باشند و تنها چيزي كه آنها را در جاي خود ثابت ميدارد، تعادل قوة جاذبه و دافعه است كه يكي با جرم اين كرات ارتباط دارد و ديگري به حركت آنها. اين تعادل جاذبه و دافعه به صورت يك ستون نامریي، كرات آسمان را در جاي خود نگه داشته است.
حديثي كه از امير مؤمنان علي7 در اين زمينه نقل شده، بسيار جالب است. طبق اين حديث امام فرمود: «هذه النجوم التي في السماء مدائن مثل المدائن التي في الارض مربوطة كل مدينة الي عمود من نور؛ اين ستارگاني كه در آسمانند، شهرهایي هستند همچون شهرهاي روي زمين كه هر شهري با شهر ديگر (هر ستارهاي با ستاره ديگر) با ستونـــي از نور مربوط است» (مجلسی، بحارالانوار، 55/ 91).
آيا تعبيري روشنتر و رساتر از ستون نامریي يا ستوني از نور در افق ادبيات آن روز براي ذكر امواج جاذبه و تعادل آن با نيروي دافعه پيدا ميشد؟ سپس ميفرمايد: خداوند بعد از آفرينش اين آسمانهاي بيستون كه نشانه بارز عظمت و قدرت بيانتهاي اوست، بر عرش استيلا يافت؛ يعني حكومت عالم هستي را به دست گرفت (مکارم شیرازی، تفسير نمونه، 10/ 111). همچنين در تفسير نمونه ذيل آيه 10 سوره لقمان در باره نيروي جاذبه چنين آمده است:
عمد (بر وزن قمر) جمع عمود به معني ستون است و مقيد ساختن آن به «ترونها» دليل بر اين است كه آسمان ستونهاي مریي ندارد. مفهوم اين سخن آن است كه ستونهایي دارد، اما غير قابل رؤيت نيست. تعبيري که دراين آيه به کار رفته است، اشاره لطيفي است به قانون جاذبه و دافعه كه همچون ستوني بسيار نيرومند اما نامرئي، كرات آسماني را در جاي خود نگه داشته است.
در حديثى كه حسين بن خالد از امام على بن موسى الرضا7 نقل كرده، به اين معنى تصريح شده است. ایشان فرمودند: «سبحان اللَّه، اليس اللَّه يقول بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها؟ قلت بلى، فقال: ثم عمد و لكن لا ترونها؛ منزه است خدا، آيا خداوند نمىفرمايد بدون ستونى كه آن را مشاهده كنيد؟ راوى مىگويد: عرض كردم: آرى، فرمود: پس ستونهايى هست ولى شما آن را نمىبينيد» (تفسیر القمی، 2/ 125.
به هر حال، جمله فوق يكي از معجزات علمي قرآن مجيد است (همان، 17/ 29).
بررسي
در مورد انطباق قانون جاذبه عمومي با آيات مورد بحث، تذکر چند نکته لازم است.
نکته اول ـ در تفسير «بغير عمد ترونها» به نيروي جاذبه دو نکته تأملبرانگیز است.
الف) آنکه کلمه «عمد» جمع است و به معني «ستونها» ميباشد. پس هر چند تفسير آن به نيروي جاذبه ممکن است، ولي امکان دارد که مقصود از ستونها چندين نيروي متفاوت باشد که يکي از آنها نيروي جاذبه است و چه بسا آیندگان با پیشرفت علم آن را کشف کنند. پس حصر عمد (ستونها) در نيروي جاذبه، صحيح به نظر نميرسد.
ب) «سماوات» در قرآن معاني متعددي دارد؛ مثل: جهت بالا، جوّ زمين، کرات آسماني، آسمانهاي معنوي، ستارگان، سيارات و... . در اينجا در صورتي تفسير آيه به نيروي جاذبه صحيح است که آسمان را به معناي «کرات آسماني» معنا کنيم.
اما با توجه به سياق آيه 10 سوره لقمان که در مورد نزول باران از آسمان سخن ميگويد و آسمانها را در مقابل زمين به کار ميبرد و در آيه 2 و 3 سوره رعد که به دنبال ذکر آسمانها از خورشيد و ماه و سپس زمين سخن ميگويد، معلوم ميشود که قدر متقين از آسمان در اين موارد، همان آسمان مادي يعني کرات آسماني يا طبقات جوّ زمين و... است.
نکته دوم ـ در مورد آيه 41 سوره فاطر نيز سه نکته تأملبرانگیز است.
يکي اينکه در اينجا هم بايد «آسمانها» را به معناي کرات آسماني فرض کنيم.
دوم اينکه نگهداري آسمان و زمين توسط خدا را به معناي نگهداري آنها توسط نيروي جاذبه معنا کنيم. آري، ممکن است که خداوند توسط وسايل و نيروهاي متعددي آسمانها و زمين را نگهدارد تا منحرف نشوند که نيروي جاذبه يکي از آنهاست نه تمام آنها. پس انحصار معناي آيه فوق در نيروي جاذبه صحيح نيست.
سوم اينکه اين آيه دو تفسير دارد و بر اساس يکي از آنها قابل انطباق با نيروي جاذبه است.
نتيجه آنكه احتمال دلالت آيات 10 سوره لقمان و آيه 2 سوره رعد بر نيروي جاذبه قوي است، ولي معناي آنها منحصر در نيروي جاذبه نيست، بلکه نيروي جاذبه يکي از مصاديق «عمد» (ستونها) میباشد. به هر حال، اين يک اشاره علمي قرآن به شمار ميآيد که با توجه به عدم اطلاع مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن از نيروي جاذبه، عظمت قرآن کريم را در بيان اسرار علمي روشن ميسازد و ميتواند اعجاز علمي قرآن به شمار آيد (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 155).
وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (رعد/ 3)؛ «و او كسى است كه زمين را گسترانيد؛ و در آن [كوههاى] استوار و جوىها قرار داد؛ و از همه محصولات، در آن، يك جفت دوتايى قرار داد؛ روز را به شب مىپوشاند؛ قطعاً در آن [ها] نشانههايى است براى گروهى كه تفكّر مىكنند».
نکته علمی
عبارت وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ اشاره دارد به اينكه ميوهها موجودات زندهاي هستند كه داراي نطفههاي نر و ماده ميباشند كه از طريق تلقيح، بارور ميشوند.
اگر لينه، دانشمند و گياهشناس معروف سوئدي، در اواسط قرن 18 م. موفق به كشف اين مسأله شد كه زوجيت در جهان گياهان تقريباً يك قانون عمومي و همگاني است و گياهان نيز همچون حيوانات از طريق آميزش نطفه نر و ماده، بارور ميشوند و ميوه ميدهند، قرآن مجيد در يكهزار و صد سال قبل از آن، اين حقيقت را فاش ساخته است. اين خود يكي از معجزات علمي قرآن مجيد است كه بيانگر عظمت اين كتاب بزرگ آسماني ميباشد.
شكي نيست كه قبل از لينه بسياري از دانشمندان اجمالاً به نر و ماده بودن بعضي از گياهان پي برده بودند، حتي مردم عادي ميدانستند كه مثلاً اگر نخل را بر ندهند يعني از نطفه نر روي قسمتهاي ماده گياه نپاشند، ثمر نخواهد داد، اما هيچ كس به درستي نميدانست كه اين يك قانون تقريبا همگاني است تا اينكه لينه موفق به كشف آن شد، ولي همان گونه كه گفتيم، قرآن قرنها قبل از وي، از آن پرده برداشته بود.
در قرآن مجيد آيات فراواني است كه پرده از روي يك سلسله اسرار علمي كه در آن زمان از چشم دانشمندان پنهان بوده، برداشته است كه اين خود نشانهاي از اعجاز و عظمت قرآن است و محققاني كه در باره اعجاز قرآن بحث كردهاند، غالباً به قسمتي از اين آيات اشاره نمودهاند (همان، 10/ 119).
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا (عبس/ 24ـ 28)؛ «و انسان بايد به غذايش نظر كند؛ كه ما آب را با بارشى فرو ريختيم؛ سپس زمين را كاملاً شكافتيم؛ و در آن دانه (ها) رويانديم؛ و (نيز) انگور و سبزى».
نکته علمي
در آغاز، سطح زمين را قشر عظيمي از سنگها پوشانده بود. بارانهاي سيلابي پي در پي فرو باريدند و سنگها را شكافتند. ذرات آن را جدا كردند و در قسمتهاي گود زمين گستردند و به اين ترتيب تودة خاك قابل زراعت تشكيل شد و هم اكنون نيز سيلابها قسمتي از آنها را در خود حل كرده، به دريا ميريزند. اما خاكهاي جديدي كه به وسيله برف و باران مجدداً تشكيل ميشود، جاي آن را ميگيرد وگرنه انسان گرفتار كمبود خاك زراعتي ميشد. به اين ترتيب آيه اشاره به يكي از معجزات علمي قرآن است كه نشان ميدهد اول بارانها فرو ميبارند و سپس زمينها شكافته ميشوند و آماده زراعت ميگردند. نه تنها در روزهاي نخست اين عمل صورت گرفته كه امروز نيز ادامه دارد (مکارم شیرازی، تفسير نمونه، 26/ 148).
مجله بریتانیایی British Medical Journal تحقیقی را منتشر نمود که 51 کاوش و بررسی را در خود جای میداد و درآن تاکید شده است که شستن دست ها روشی فعال در راه مبارزه با ویروس های هایی است که دستگاه تنفس بدن را هدف قرار می دهند.
و تحقیقی دیگر که مجله Cochrane Library آن را منتشر کرد، به این موضوع اشاره دارد که شستن دست ها با آب و صابون روشی ساده و موثر در جلوگیری از انتشار ویروس ها ی دستگاه تنفس می باشد از ویروس روزمره سرماخوردگی گرفته تا ویروسهای خطرناکی که منجر به شیوع بیماری های واگیر دار می شود.
و اینجاست که دستور الهی را به یاد می آوریم جایی که خداوند در قرآن می فرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ... ». ترجمه : « اي كساني كه ايمان آوردهايد هنگامي كه براي نماز بپاخاستيد صورت و دستها را تا آرنج بشوئيد»(المائده:6)
ویروس ترسناک ایدز که دانشمندان را حیرت زده و محققان را ناتوان ساخته است ... با وجود کوچکی حجم اش مساله ای پیچیده و سخت را فراروی بشر قرار داده است که تا این لحظه هیچ درمانی برای آن یافت نشده است . حضرت محمد (ص) از مانند چنیین بیماری در 14 قرن پیش خبر داده است هنگامی که پیروانش را در را*بطه با انتشار فواحش و گناهاهن هشدار می داد.
و بواقع این نبی کریم راست گفت ! . زیرا هنگامی که زنا و محرمات انتشار پیدا کرد و بدون حیا ، شرم و آشکارا انجام شدند و می شوند ، خداوند انجام دهنده ی این کارها را با این ویروس مجازات نمود ... با این همه با بالا رفتن غیر قابل کنترل و بسیار سریع این بیماری ، باز هم شاهد بالا رفتن میزان ارتکاب زنا و یا سایر انحرافات جنسی نیز می باشیم ! . چرا عبرت پذیر نیستیم و چرا خداوند را به خاطر نعمت تحریم زنا سپاس نمی گوییم ؟!
در پایین عکس هایی واقعی از این ویروس و مراحل کار آن که با میکروسکوپ الکترونی گرفته شده است را مشاهده خواهید کرد . در این عکس شما ویروس HIV را مشاهده می کنید که در حال خروج از گلبول سفید می باشد . این ویروس گلبول های سفید ( که خود مسئول امنیت بدن است ) را مورد حمله قرار می دهد و برنامه ژنی آن را می دزدد و آن را مجبور می کند که نسخه های جدیدی از این ویروس را بسازد !! . و سپس از این گلبول خارج می شود و به گلبول دیگری می رود و همین کار را با آن تکرار می کند. کار این ویروس دقیق و بسیار حساب شده است .
خداوند در قرآن ما را حتی از نزدیک شدن به زنا منع کرده است و آن را بد راهی توصیف کرده است.
محققان اشاره دارند که افراد اگر خمر ( مشروب ) را به مقدار خیلی کم مصرف کنند ، در بدنشان مقداری از آن مشروب و برای 10 روز باقی می ماند! ( تاکنون و بصورت دقیق برای دانشمندان معین نشده است که چه مقدار از مشروب در بدن و سلول های مصرف کننده باقی می ماند اما پیامیر(ص) خبر داده است که مصرف کننده خمر 40 روز نماز ندارد ! پیامبر از ما می خواست که هر سلول از سلول های بدنمان در هنگام ایستادن در برابر خدا پاک و طاهر باشد)
اما خطر پنهان مشروبات الکلی در هنگام خواب ظاهر می شود ، جایی که مغز انسان شروع به پخش امواجی می کند که در تولید و پخش هورمون رشد ضروری است . دانشمندان اما می گویند در هنگام مصرف مشروبات الکلی ( حتی به مقدار ناچیز) مولکول های آن از طریق خون وارد مغز می شوند و مدت زیادی در آن می مانند و با ایجاد اختلال در ساطع کردن امواج الکترو مغناطیسی سبب اختلال در تولید هورمون رشد می شود و خواب طبیعی انسان را مختل می سازد.
ترجمه:« اى كسانى كه ايمان آوردهايد شر*اب و قم*ار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند و از عمل شيطانند پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد * همانا شيطان مىخواهد در پرداختن به شر*اب و قم*ار، بين شما دشمنى و كينه بيندازد، و شما را از ياد خداوند و از نماز بازدارد، آيا دستبردار هستيد؟»
در ماسه های صحرا و به طور خاص در جنوب غربی عمان دانشمندان خاک ها را از یکی از عجیب ترین تمدن ها کنار زدند. تمدنی که بر کوه ها حک شده است، تا صاحبانش را از آفاتی همچون حیوانات درنده، زلزله و سیل در امان نگه دارد. خانه هایی امن و لوکس برای مردمانی که پنج هزار سال پیش زندگی می کردند.
در عکس زیر دقت کنیم و از خود بپرسیم: قرآن چگونه از کشفیات باستان شناسی اخیر و خانه های تراشیده شده در کوه ها صحبت کرده است؟
یا در دکورهای ممتاز و دقت بالا در ساخت این خانه ها دقت کردید؟ این خانه ها هزاران سال قبل بدلیل تغییرات جوی و انباشته شدن لایه های شن بر روی آن ها ناپدید شدند تا در قرن بیستم بار دیگر کشف شوند... محققان می گویند: که تمدن این شهر از شکوفایی، ثروت و رفاه بالایی برخوردار بوده است.
محققان همچنین از علت دقیق از بین رفتن چنین تمدنی که مردمانش قدرت عجیبی در تراشیدن کوه ها داشتند، آگاه نیستند.
ترجمه: «و اهل حجر ]نیز[ پیامبران ]ما[ را تکذیب کردند(80) و آیات خود را به آنان دادیم و ]لی [ از آن ها اعراض کردند (81) و ]برای خود[ از کوه ها خانه هایی می تراشیدند (82) پس صبحدم فریاد ]مرگبار[ آنان را فرو گرفت (83) و آنچه به دست می آوردند به کارشان نخورد (84)
به نام خدا
قرآن کتابی بسیار عظیم و غنی است که با هیچ علم و دانشی همپایی نمی کند و هرچه بیشتر به علم و پیشرفت بیشتر می رسد ناگفته های قرآنی رمزگشایی می شود.
قرآن تنها کتابی است که بشر نتوانسته است هیچ دخل تصرفی در آن داشته باشد و چون کتاب های آسمانی با گذشت زمان دستخوش تغییر و نفوذ بدعت ها و دروغ های انسانی نشده است.
پیام قرآن اتحاد جهانی است که تمام مردم دنیا را در زیر یک پرچم واحد و یک خدای واحد به سمت تعالی حرکت کنند.
دین اسلام آخرین دین الهی است و لذا باید دستورات خدا در این دین تا قیامت دست نخورده باقی بماند و قرآن کتابی بدون تحریف بوده و خواهد ماند.
کلمه اسلام از ریشه عربی «سلم» گرفته شده است که برخی از معانی آن صلح، تسلیم و اطاعت است و از لحاظ دینی نیز لغت اسلام در قرآن به معنی تسلیم کامل در برابر خدا و اختصاص دادن پرستش به تنها آفریننده هستی است.
پس با این حساب باید به کسی مسلمان گفت که تسلیم فرمان الهی بوده و پرستش و بندگی را فقط برای خدا بداند.
در قرآن کریم بارها به صورت کاملا آشکار به این مهم اشاره شده است که در سوره بقره آیه ۶۲ می توانیم به وضوح شاهد آن باشیم.
از نظر قرآن تمام پیامبران و پیروان راستین آنها که تسلیم خدا شده و پرستش را مخص خدا دانسته اند مسلمان محسوب می شوند.
در قرآن میخوانیم و می آموزیم که یهود، مسیح و مسلمان و هر انسانی که تسلیم خدا باشد و یک خدای واحد را پرستش کند بنده مقرب الهی است و از نظر خدا فقط یک دین وجود دارد که ایم مهم اولین دستور در تورات «عهد قدیم» و انجلیل«عهد جدید» و قرآن آخرین کتاب آسمانی است.
متاسفانه به دلیل نبود آموزش های لازم در راستای معرفی قرآن، این کتاب آسمانی در گنجه ها و طاقچه های خانه هایمان با عنوان مقدس بودن خاک می خورد و بجای اینکه برای فرزندانمان ازقرآن و آموزه های آن بگوییم، فقط تکرار می کنیم که «بچه به قرآن دست نمیزنه»!
بدون وضو نباید به قرآن دست زد!
و تمام این خرافات و بدعت ها و همچنین آگاهی های پایین از قرآن و اسلام اجازه نفوذ دشمنان را داده تا بتوانند خرافات را با دین ما آغشته کنند و کم کم جوان جامعه ما از قرآن فقط دست نزن و این اسلام فقط گریه بداند!
محمد علیپور، محقق و مولف کتاب اعجاز و شگفتی های ریاضی در قرآن گفت: در این مجموعه مقصود معرفی یک سیستم ریاضی است که توسط خدا در قرآن به کار گذاشته شده است که احتمال تصادفی بودن آن، یا ساخته دست بشر بودن و یا دستبرد و تحریف آن را محال ساخته و به آسمانی بودن آن گواهی می دهد.
وی، با اشاره به اینکه تمام آیات و سوره های قرآن با عدد هفت و ۱۹ کد گذاری شده است، افزود: قران کتابی عجیب و بسیار غنی هست و هرگونه تحقیق و مطالعه درباره قرآن و نزول آن درهای جدید از علم و شگفتی را به روی انسان می گشاید.
علیپور، با بیان اینکه خداوند در قرآن می فرماید که برای جهنم ۱۹ سرباز گمارده ایم، تصریح کرد: تمام آیات قرآنی با بسم الله الرحمان الرحیم که دارای ۱۹ حرف است محافظت می شود.
وی اضافه کرد: آسمان هفت طبقه است، کوچکترین ذره که اتم است نیز دارای هفت لایه است، زمین هفت طبقه است و تمامی آیات قرآنی مضربی از هفت هستند.
این نویسنده و محقق ادامه میدهد تمام آموزه های قرآنی هدف دار بوده و در کل جهان و هستی صدق می کند.
وی گفت: ۲۷درصد زمین خشکی و ۷۳ درصد نیز آب است، در بدن انسان نیز درصد به همین منوال است و جالب است بدانید که درصد کلمه خشکی و دریا در قرآن نیز از همین درصد ها تبعیت می کند.
علیپور خاطر نشان کرد: سوره بقره ۲۸۶ آیه دارد که اگر ۲ را از ابتدا حذف کنیم ۸۶ تعداد سوره های مکی و سپس اگر ۶ را از انتهای ۲۸۶ حذف کنیم تعداد سوره های مدنی نازل شده بر پیامبر است.
وی افزود: اگر ۲۸۶ آیه سوره بقره را تقسیم بر ۲ کنیم ۱۴۳ می آید که وسط ترین آیه قرآن است که می فرماید« ماشمارا ملتی میانه آفریدیم»
وی افزود: قرآن کریم با کدگذاری های دقیق خود که همگی بر مبنای هفت و ۱۹ هستند توانسته است این کتاب را تا به امروز از بدون کوچکترین تغییری به دست بشر امروز برساند.
علیپور خاطر نشان کرد: این کتاب برخلاف تمامی کتاب های موجود در بازار حق انتشار را محفوظ نکرده است و فایلpdf آن در تمامی گروه های مجازی به اشتراک گذاشته می شود.
این نویسنده اضافه کرد: امیدواریم با فراگیری قرآن و آموزه های قرآنی که خالی از بدعت و خرافات است بتوانیم در مسیر رستگاری قدم برداریم.
گفتنی است، فقدان معجزه مدرن با این باور که خدا، خردمندترین است مغایرت دارد، بعلاوه این شبهه را بوجود می آورد که او قادر به همپایی با سطح بالای فکری ما نیست!
آیا خداوند فقط قادر به تولید معجزات برای موجودات ساده ذهن است؟
آیا او فقط معجزاتش را برای عده معدودی از نسل های گذشته ارائه کرد؟
با وجود آنکه ما از نسل های گذشته پر جمعیت تر هستیم و نسل های آینده کثیرتر نیز خواهند بود، در این مجموعه با زبان علم ریاضی به اثبات معجزه ای فراخور عصر و نسل امروزی و ما فوق توانایی بشر، برای هدایت نوع انسان تا ابدیت از طرف خداوند پرداخته شده است.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ”.
هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده که قائم به ذات خویش است، و موجودات قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمیگیرد؛ (و لحظهای از تدبیر جهان غافل نمیماند)؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن او است.
کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟ (بنابراین، شفاعت شفاعتکنندگان برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمیکاهد) آنچه را در پیش روی آنها (بندگان) و پشت سرشان است، میداند (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او یکسان است) و کسی از علم او آگاه نمیگردد، جز به مقداری که او بخواهد، (او است که به همه چیز آگاه است و علم و دانش محدود دیگران پرتوئی از علم بیپایان و نامحدود او است)، تخت (حکومت) او آسمانها و زمین را در برگرفته و نگاهداری آن دو او را خسته نمیکند، بلندی و مقام و عظمت، مخصوص او است
آیه الکرسی فقط آیه ۲۵۵سوره بقره است یا آیات ۲۵۵تا۲۵۷ سوره بقره است؟
قرائنی در دست است که نشان می دهد همان یک آیه است:
۱٫ تمام روایاتی که در فضیلت آن وارد شده و از آن تعبیر به آیه الکرسی کرده همه نشان می دهد که یک آیه بیش نیست.
۲٫ تعبیر به کرسی فقط در همان آیه اول است و نامگذاری به آیه الکرسی نیز مربوط به همین آیه است.
۳٫ در بعضی از احادیث به همین معنی تصریح شده مانند حدیثی که در امالی شیخ از امیر مؤمنان علی(ع) نقل شده است که ضمن بیان فضیلت آیه الکرسی از «الله لا اله الا هو» شروع فرمود تا «و هو العلی العظیم».
۴٫ در مستدرک سفینه البحار (ج ۹، ص ۹۷)، از مجمع نقل می کند «و آیه الکرسی معروفه و هی الی قوله و هو العلی العظیم؛ آیه الکرسی معروف است و آن تا و هو العلی العظیم است».
۵٫ در حدیثی از امام علی بن الحسین(ع) می خوانیم که پیامبر اکرم(ص) فرمود: کسی که چهار آیه از اول سوره بقره و آیه الکرسی و دو آیه بعد از آن و سه آیه از آخر بقره را بخواند، هرگز ناخوشایندی در خودش و مالش نمی بیند و شی*طان به او نزدیک نمی شود و قرآن را فراموش
نمی کند(بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۶۵).از این تعبیر نیز استفاده می شود که آیه الکرسی یک آیه است.
۶٫ در بعضی از روایات وارد شده که آیه الکرسی پنجاه کلمه است و در هر کلمه ای پنجاه برکت است (مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۳۶۱).
شمارش کلمات آیه نیز نشان می دهد که تا «و هو العلی العظیم» پنجاه کلمه است.
آری در بعضی از روایات دستور داده شده است که تا «هم فیها خالدون» بخواند، بی آن که عنوان آیه الکرسی مطرح باشد.
به هر حال آنچه از قرائن بالا استفاده می شود این است که آیه الکرسی یک آیه بیشتر نیست (تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۲، ص ۲۷۶).
شایان ذکر است هر چند از نظر برخی مفسران آیه الکرسی تنها آیه ۲۵۵ سوره بقره است؛ اما بیشتر مراجع تقلید در نماز لیله الدفن (= نماز وحشت) فرموده اند: احتیاط آن است که تا «هم فیها خالدون» یعنی انتهای آیه ۲۵۷ خوانده شود (ترجمه تحریرالوسیله، امام خمینی، ج ۱، ص ۱۷۳ ؛ عروه الوثقی، محمد کاظم طباطبایی یزدی، ج ۱، ص ۳۲۶، انتشارات دارالتفسیر).