به دفتر تمرین منتقد @Vixon خوش آمدید.
منتقد ارجمند زین پس تمرینات مرتبط با کارگاه آموزش نقدنویسی را در این تاپیک ارسال کنید؛ تا توسط مدیر تالار نقد بررسی شود.
از ارسال هرگونه اسپم و پست نامربوطه بپرهیزید!
| با یاد اوس کریم|
♡♡♡♡☆♡♡♡♡♡☆♡♡♡♡♡
▪ تمرین یک ▪
بررسی عنوانها:
" سیانور "
در نگاه اولیه مخاطب جذب رمان میشود چون عنوان تک کلمه بوده و نه تنها به یاد داشتنش راحت بوده بلکه بسیار مبهم است که در نگاه اولیه نمیتوان حدس زد که آیا سیانور اسم کارکتور رمان است یا مفهوم دیگری دارد؟ اما میتوان یک چیز را حدس زد آن هم این است که رمان بسیار تاریک و سرد است و وقتی داستان بیشتر جلو میرود رازها آشکار و دلیل عنوان پدیدار خواهد شد.
◇عروسی نسیان◇
نام رمان چون مخاطب هنوز در کشف این است که نسیان کلمه است یا اسم شخصیتهای رمان براش هیجان انگیز است که یک بار رمان را بخواند.
کلمه عروسی کلیشهای است؛ ولی چون کلمه نسیان در کنارش قرار گرفته است زیاد به چشم نمیآید.
با توجه به کلمه عروسیِ ژانر میتواند عاشقانه باشد؛ ولی شاید در این عروسی اتفاقی ناگوار پیش آید برای همین ژانر تراژدی هم میتواند باشد.
قم اطلس
با یک نگاه میتوان فهمید که نام رمان تشکیل شده از کلمات کلیشهای و پرتکرار است؛ اما با توجه به کنار هم گذاشتن کلمات زیاد به چشم نمیاد.
میتواند ژانر عاشقانه یا تراژدی باشد.
نام رمان ذهن مخاطب را به خود اختصاص میدهد تا بفهمد که چرا عنوان اثر قم اطلس هست؟
آیا شخصیت اصلی داستان نامش اطلس هست؟ یا زاویه دید اول شخص هست و قرار از دید اطلس رمان شروع و تمام شود.
خلاصه ۱ رمان رهایش_ رهایش روایت زندگی آدمهاییست که در پسِ بحران آدمیت با واژه زندان و حصار خو گرفتهاند. رها میان اتفاقاتی که تاریکی دوران را برایش تدارک دیده دچار میشود. به درد، به یغمازدگی یک احساس سرد و یک شب نخنمای آلوده که بوی خون میدهد.
واژهها میمیرند. کلمات جنون گرفته و قیامت میشود همان رهایی که میان زندانی خواسته دیگران بودن، رهایِش میشود… رهای او…
از آنجایی که خلاصه با لحنی ادبیست باید مقدمه و محتوای رمان هم ادبی باشد.
خلاصه ابهام کافی را دارد و مخاطب را جذب میکند.
اندازهاش مطلوب است ولی اگر کمتر بود بهتر میشد.
ژانر رمان بیشتر امکان دارد؛ معمایی، جنایی، عاشقانه باشد.
خلاصه ۲ رمان این عشق مرد میخواهد_ در ژرفای پستیها و بلندیهای سرنوشت؛ قاصدکی بیپناه میان هجمهای از تقصیر و گناههای ناکرده متهم میشود به گناه… به خطایی که دیگران کردند و به پای او نوشته شد. رویاهای دخترانهاش میان باد به پرواز در میآید و شاید عشق… مدعای سنگینی از احساس او به مردی شود که سالها زخم خورده از کینهای قدیمیست. علی در پستوهای پر هیاهوی زندگی گریبانگیر اتفاقاتی میشود که ناگریز زخم به جانش زده و او را پر میکند… از خشم و کینه و احساساتی که تنها جبران میخواهد و بس… جدالی صورت میگیرد بین عقل و احساس… و این عشق تنها یک مرد میخواهد
خواننده ابهام زیادی به خلاصه وارد کرده ولی با کلمات بازی کرده و به خوبی از اتفاق و حوادث رمان بازگو کرده.
اندازه خلاصه مطلوب است.
ژانر عاشقانه یا تراژدی و اجتماعی میتواند باشد.
ایده داستان کلیشهای است چون رمانهای زیادی یک شخصیت دختر خلق کردهاند؛ که دختر گناهی نداره و دیگران براش تله گذاشتن و در این وسط یه پسر پیدا میشه و عاشق هم میشن ( نمیتواند از قبل عاشق هم باشند چون موضوع اصلی این هست که دختره عشق یه مرد رو میخواد) و با هم این گناه رو حل میکنن و بعد ازدواج فلش بک به دو سه سال بعد که چند تا هم بچه دارن خیلی هم خوشبختن.
مقدمه ۱:
نه!
همیشه برای عاشق شدن،
بهدنبال باران و بهار و بابونه نباش!
گاهی، در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچهای میرسی، که ماه را بر لبانت مینشاند.
مقدمه رمان نشان دهنده ژانر عاشقانه است.
اندازه مطلوب است.
ایده داستان میتواند این باشد که یک پسر به دخترهای اطرافش اهمیت میده به جز شخصیت اصلی رمان.
مقدمه ۲:
بر فرو رفتگیهای این سنگ
دست بکش... .
و قرنها،
عبور رودخانه را حس کن!
سنگها سخت عاشق میشوند؛
اما فراموش نمیکنند.
《گروس عبدالملکیان》
ژانر دوباره رنگ و بوی عاشقانه میدهد و از لحاظ اندازه مطلوب است.
ایده داستان نشان میدهد دختر یا پسر رمان دلش از سنگ هست که این خودش کلیشهای هست عاشق یه نفر میشن و ....
بررسی زاویه دید رمان آویژه راوی رمان آویژه اول شخص ضمیر من هست اما چرخشی! بهتر هست یا زاویه دید دانای کل انتخاب شود و یا کمتر چرخشی باشد یاحداقل مونولوگ و دیالوگها رو در هر زاویه بیشتر کنید تا هم خواننده گیج نشود و هم باورپذیری کاهش نیابد. بهتر هست اشارههای نامحسوس و زیرکانهای بکنید تا مخاطب بفهمد راوی چه شخصی هست.