روح: ترسیدی؟
جسم: نه. اتفاقاً به طرز عجیبی، حس آرامش رو برای اولین بار انگار میخوام تجربه کنم.
روح: چطور بود؟
جسم: بد بود، خوب بود، زشت، قشنگ، ترسناک،غمگین، شاد همش بود ولب هرچی بود داره تموم میشه.
جسم: میدونی قراره کجا برم؟
روح: جایی که بهش تعلق داری. جایی که اولین بار اونجا متولد شدی؛ جایی که سوگندهایی خوردی که یادت نیست.
جسم: پس حتما قشنگتر از اینجاست.
روح: اگر دنیا زنده بود و جون داشت دوست داشتی این لحظه اخری چی بهش بگی؟
جسم: دنیا ک... که زند... زنده... هست. تا وقتی... ک... ادمهاش زندهان و امیدتوشون ه... هست. پس... می... میخوام بهش... ب... بگم... خو... خوش گذشت... .