مکثی کردم و سوال درون ذهنم را کمی سبک، سنگین. -چرا برنگشتین؟ -قضیهاش مفصله خیلی مفصل، تمیم. پشتبند حرف متین هادی آهسته شروع به صحبت کرد، صدایش آشنا بود و در ذهنم دنبال شخصی میگشتم که چنین صدایی داشت، انگار یکبار دیگر هم این صدا را شنیده...