شعر شـــآه بیـــت
- شروع کننده موضوع Kallinu
- تاریخ شروع
- بازدیدها 2,060
- پاسخ ها 138
فریاد از آن نرگس مس*تی که تو داری
آه از دل بیگانه پرستی که تو داری
آه از دل بیگانه پرستی که تو داری
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تپیدن ، سوختن، در خاک و خون غلطیدن و مردن
بحمدالله که درد عاشقی تدبیرها دارد
بحمدالله که درد عاشقی تدبیرها دارد
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سراغ یار می پرسم به هر کس می رسم اما
به خود آهسته می گویم که یا رب بی خبر باشد
به خود آهسته می گویم که یا رب بی خبر باشد
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رفت از نظر و، ز دل نرفت این غلط است
کز دل برود، هر آنکه از دیده برفت
کز دل برود، هر آنکه از دیده برفت
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمی دانم
شوم قربان آن دشمن که بویی از وفا دارد
شوم قربان آن دشمن که بویی از وفا دارد
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شمع، گیرم که پس از کشتن پروانه گریست
قاتل از گریه بیجا گنهش پاک نشد
قاتل از گریه بیجا گنهش پاک نشد
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خواهی که که غریق بحر عشاق شوی؟
مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش
مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پیداست حال دل ز پریشانیم ولی
هرکس سوال می کند انکار می کنم
هرکس سوال می کند انکار می کنم
آخرین ویرایش توسط مدیر:
غم من بداند آن کس که رخ تو دیده باشد
و گرت ندیده باشد، ز کسی شنیده باشد
و گرت ندیده باشد، ز کسی شنیده باشد
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Who has read this thread (Total: 0) View details
مجوز قانون هزاره نشر دیجیتال آمریکا
