تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

معرفی کمیک مانهوا دلیل رفتن ریلیانا بە عمارت دوک

May
3,468
15,306
193
وضعیت پروفایل
همچنان تیرگی بال میگستراند~
DF93B70D-C7F6-4DE1-A4B3-3D4BFD252B20.jpeg

ترجمه ی اسمش به فارسی کلی ابهام داره: دلیل رفتن ریلیانا به عمارت دوک، دلیل پایان افتن ریلیانا درون عمارت دوک، چرا ریلیانا درون عمارت دوک پایان یافت و… که البته هیچ کدومشونم معنی ندارن =-= پس من میگم همون ریلیانا و شماهم به همین اسم بشناسینش.

داستان: بازهم کلیشه ی تناسخ، اما این بار هیجان انگیز تر و معمایی تر از همیشه.

خلاصه: پارک ایون ها، روز و شبش رو توی کتابخونه منتظره تا نتیجه ی کنکورش بیاد، وقتی برای هواخوری میره بالاپشت بوم با یه فردی غرق صحبت میشه و حسابی گرم می گیره ولی..همون موقع که پیامک قبولی ش میاد اون فرد با یه لبخند مرموز ایون ها رو هل میده، ایون ها میفته و مطمئنا باید بمیره اما، توی بدن ریلیانا مک میلان، دختر بزرگ بارون مک میلان و نامزد فرانسیس بروک بیدار میشه.

اون توی یه رمانه، یه خانواده ی خوب و پولدار و یه نامزد نمونه داره اما ای کاش کل ماجرا همین بود! ریلیانا یه شخصیت فرعیه که درواقع قراره به دست نامزدش بمیره تا باعث برگشت شخصیت اصلی به خونه بشه. درواقع یه مقتول توی یه داستان جنایی!!

ایون ها بیکار نمی شینه، اون بعد از تلاش های ناکامش برای به هم زدن نامزدی به آخرین راه حل رو میاره و با شخصیت اصلی مرد داستان قراراد می بنده: شیش ماه نقش نامزد منو بازی کن تا به کسی نگم دزد مهر سلطنتی تویی!!


معرفی شخصیت ها:

leriana-5.png


ریلیانا ک میلان(پارک ایون ها)

leriana-8.png


نوآه وینک نایت

leriana-7.png


آدام

leriana-9.png


سیاتریچ وینک نایت

خب، اگه حداقل یه چرخی تو سایت های دانلود مانگا و مانهوا زده باشید، حتما متوجه شدید که حدود 90 رسد مانهوا ههای تاریخی از تناسخ استفاده ردن و این موضوع به شدت تکراری شده ولی این داستان سعی کرده با مرموز جلوه دادن مرگ ایون ها حالت کلیشه ای داستان رو کم کنه و شاید روشش موثر بوده اما بیشتر توی آرک دوم مانهوا.


طبق معمول هر داستان تناسخی دیگه ای اینجا هم داستان اصلی کتاب تغییر می کنه، یه تغییر اساسی! مقتول داستان اصلا نمرده پس کاراگاهمون برای چی باید برگرده به خونه ش؟ و اصلا…بئاتریس(شخصیت اصلی رمان) کجاست؟ این مسئله ی خیلی جالبیه که فکر منم واقعا درگیرش شد ولی داستان خیلی دیر ازین مسئله استفاده کرد. درسته ماجراهای نوآه و ریلیانا و درگیری ریلی با ویویان به قدری جذا بود که تمام مدت خواننده رو پای مانهوا نگه داره و اونو بخندونه اما این چاشنی های معمایی می تونست خیلی زودتر از اینا وارد داستان بشه.

یکی از شخصیتای جلب داستان جاستین شاماله که برخلاف خواهر سرتاپا کلیشه ش، ویویان تونست با همون اولین صحنه ی حضورش هم کلی ماجرای جالب به وجود بیاره.


کارکترای اصلی خنگ نیستن! همیشه یکی از بزرگترین معضلات من با مانهواهایی که می خونم اینه که یکی از دو شخصیت به شدت خنگ و پرته ولی توی این مانهوا هوش بالای نوآه و ریلیه که توجه شما رو جلب می کنه و مخصوصا مکالماتشون موقع بستن قرارداد و ترفندای ریلی برای چلوندن ویویان کاملا شما رو تحت تاثیر قرار میدن!!


طراحی شخصیت ها مشکلی نداره مخصوصا نوآه خیلی خوب کار شده، اما بعضی جاها ممکنه حس کنی ریلی با خودش خوددرگیری داره XDD من خودم به شخصه شخصیت سیاتریچ رو خیلی دوست داشتم، از همون صحنه ی اول حضوش ما رو به شدت خندوند، در کل شخصیت جالبی به عنوان یه پادشاه داره.
یه مسئله که ویویان همس پادشاه فعلیه که یه پیرمرد خرفت خونده میشه و از طرف دیگه ما می بینیم که به سیاتریچ میگن شاه، الان، سیاتریچ شاهه یا جانشین شاه؟ یا شاید اینجا هم مثل مقام های بریتانیایی امپراطور و پادشاه باهم تفاوت دارن….
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan
0
0
0
مشاهده پیوست 35228
ترجمه ی اسمش به فارسی کلی ابهام داره: دلیل رفتن ریلیانا به عمارت دوک، دلیل پایان افتن ریلیانا درون عمارت دوک، چرا ریلیانا درون عمارت دوک پایان یافت و… که البته هیچ کدومشونم معنی ندارن =-= پس من میگم همون ریلیانا و شماهم به همین اسم بشناسینش.

داستان: بازهم کلیشه ی تناسخ، اما این بار هیجان انگیز تر و معمایی تر از همیشه.

خلاصه: پارک ایون ها، روز و شبش رو توی کتابخونه منتظره تا نتیجه ی کنکورش بیاد، وقتی برای هواخوری میره بالاپشت بوم با یه فردی غرق صحبت میشه و حسابی گرم می گیره ولی..همون موقع که پیامک قبولی ش میاد اون فرد با یه لبخند مرموز ایون ها رو هل میده، ایون ها میفته و مطمئنا باید بمیره اما، توی بدن ریلیانا مک میلان، دختر بزرگ بارون مک میلان و نامزد فرانسیس بروک بیدار میشه.

اون توی یه رمانه، یه خانواده ی خوب و پولدار و یه نامزد نمونه داره اما ای کاش کل ماجرا همین بود! ریلیانا یه شخصیت فرعیه که درواقع قراره به دست نامزدش بمیره تا باعث برگشت شخصیت اصلی به خونه بشه. درواقع یه مقتول توی یه داستان جنایی!!

ایون ها بیکار نمی شینه، اون بعد از تلاش های ناکامش برای به هم زدن نامزدی به آخرین راه حل رو میاره و با شخصیت اصلی مرد داستان قراراد می بنده: شیش ماه نقش نامزد منو بازی کن تا به کسی نگم دزد مهر سلطنتی تویی!!


معرفی شخصیت ها:

leriana-5.png


ریلیانا ک میلان(پارک ایون ها)

leriana-8.png


نوآه وینک نایت

leriana-7.png


آدام

leriana-9.png


سیاتریچ وینک نایت

خب، اگه حداقل یه چرخی تو سایت های دانلود مانگا و مانهوا زده باشید، حتما متوجه شدید که حدود 90 رسد مانهوا ههای تاریخی از تناسخ استفاده ردن و این موضوع به شدت تکراری شده ولی این داستان سعی کرده با مرموز جلوه دادن مرگ ایون ها حالت کلیشه ای داستان رو کم کنه و شاید روشش موثر بوده اما بیشتر توی آرک دوم مانهوا.


طبق معمول هر داستان تناسخی دیگه ای اینجا هم داستان اصلی کتاب تغییر می کنه، یه تغییر اساسی! مقتول داستان اصلا نمرده پس کاراگاهمون برای چی باید برگرده به خونه ش؟ و اصلا…بئاتریس(شخصیت اصلی رمان) کجاست؟ این مسئله ی خیلی جالبیه که فکر منم واقعا درگیرش شد ولی داستان خیلی دیر ازین مسئله استفاده کرد. درسته ماجراهای نوآه و ریلیانا و درگیری ریلی با ویویان به قدری جذا بود که تمام مدت خواننده رو پای مانهوا نگه داره و اونو بخندونه اما این چاشنی های معمایی می تونست خیلی زودتر از اینا وارد داستان بشه.

یکی از شخصیتای جلب داستان جاستین شاماله که برخلاف خواهر سرتاپا کلیشه ش، ویویان تونست با همون اولین صحنه ی حضورش هم کلی ماجرای جالب به وجود بیاره.


کارکترای اصلی خنگ نیستن! همیشه یکی از بزرگترین معضلات من با مانهواهایی که می خونم اینه که یکی از دو شخصیت به شدت خنگ و پرته ولی توی این مانهوا هوش بالای نوآه و ریلیه که توجه شما رو جلب می کنه و مخصوصا مکالماتشون موقع بستن قرارداد و ترفندای ریلی برای چلوندن ویویان کاملا شما رو تحت تاثیر قرار میدن!!


طراحی شخصیت ها مشکلی نداره مخصوصا نوآه خیلی خوب کار شده، اما بعضی جاها ممکنه حس کنی ریلی با خودش خوددرگیری داره XDD من خودم به شخصه شخصیت سیاتریچ رو خیلی دوست داشتم، از همون صحنه ی اول حضوش ما رو به شدت خندوند، در کل شخصیت جالبی به عنوان یه پادشاه داره.
یه مسئله که ویویان همس پادشاه فعلیه که یه پیرمرد خرفت خونده میشه و از طرف دیگه ما می بینیم که به سیاتریچ میگن شاه، الان، سیاتریچ شاهه یا جانشین شاه؟ یا شاید اینجا هم مثل مقام های بریتانیایی امپراطور و پادشاه باهم تفاوت دارن….
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Apr
0
0
0
سلام مانهواشو کجا میتونیم پیدا کنیم
 

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا