تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید

مشاعره | مشاعره با یه دیالوگ از خودت |

  • شروع کننده موضوع آناهیتا
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 111
  • پاسخ ها 19

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
160
امتیاز واکنش
429
امتیاز
63
- آخ قربون شکل ماهش برم خوشگل من
  • عه این همه لوسم نکن دیوونه
  • اینا کم خوشگلم. این حرفا برای تو خیلی کمن. لیاقتت خیلی بیشتر از این حرفاست.
  • دیوونه ای
  • آره دیوونتم
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
برترین ارسال کننده ماه
عضویت
4/3/24
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
1,119
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
مگه جز من کسی هم میدونه؟
_ نه ولی...
ولی و اما نداره هیچکس قرار نیست عشق تو رو نسبت به من بفهمه ولی عشق من به تو رو چرا
 

Alin628

ژورنالیست
ژورنالیست انجمن
عضویت
8/2/24
ارسال ها
152
امتیاز واکنش
412
امتیاز
63
سن
19
_ اگر آتار زنده بود، اگر جانشینی از تو گرفته نمی شد، باز هم به وقت مرگ حاکمین همین اتفاق برای ما میوفتاد. این یعنی من اشتباه کردم؟
_ هی آسرو! حالت خوبه؟
تو، نکنه واقعا عاشق شدی! عدالت و عشق مگه افسانه نبود؟ مگه نمی گفتید ماها سزاوار پست بودن هستیم و آدم هایی شبیه خاکستری ها وجود ندارند؟ پس این اشک های تو از کجا میان؟ تو واقعا کی هستی؟
_ من هیچکی نیستم.
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
160
امتیاز واکنش
429
امتیاز
63
_ اگر آتار زنده بود، اگر جانشینی از تو گرفته نمی شد، باز هم به وقت مرگ حاکمین همین اتفاق برای ما میوفتاد. این یعنی من اشتباه کردم؟
_ هی آسرو! حالت خوبه؟
تو، نکنه واقعا عاشق شدی! عدالت و عشق مگه افسانه نبود؟ مگه نمی گفتید ماها سزاوار پست بودن هستیم و آدم هایی شبیه خاکستری ها وجود ندارند؟ پس این اشک های تو از کجا میان؟ تو واقعا کی هستی؟
_ من هیچکی نیستم.
- من فکر می کنم وقتش رسیده که به همه واقعیت رو بگیم. این درست نیست که به دروغی که دست و پا کردیم بیشتر از این دامن بدیم.
  • من..
  • تو چی؟
  • راستش این دروغ رو دوسش دارم!
 

Alin628

ژورنالیست
ژورنالیست انجمن
عضویت
8/2/24
ارسال ها
152
امتیاز واکنش
412
امتیاز
63
سن
19
- من فکر می کنم وقتش رسیده که به همه واقعیت رو بگیم. این درست نیست که به دروغی که دست و پا کردیم بیشتر از این دامن بدیم.
  • من..
  • تو چی؟
  • راستش این دروغ رو دوسش دارم!
_ ماکا اسم مادرته؟
_ درسته.
_ چرا اون توی مراسم ازدواج نبود؟ اگه اون جادوگر اعظمه پس چرا «لادا» کل آیین رو انجام داد؟
_ دیوونه شدی؟ ماکا هیچوقت توی هیچ مراسمی حاضر نمی شه.
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
برترین ارسال کننده ماه
عضویت
4/3/24
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
1,119
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
هستیا ولی انگار دلت یه جا دیگست
_ ای کاش دلی داشتم که مردم هر طور دلشون میخواست اونو اونجا میزاشتن
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
160
امتیاز واکنش
429
امتیاز
63
- گیشا میدونی چی داری میگی؟ مطمئنی؟
  • باور کنین خانوم جون. با چشم خودم دیدم که داشتن بهاره رو می بردن اون سمت ایوون.
  • خاک به سرمون شد گیشا.
  • خانوم جون توروخدا آروم باشین.
  • اگه هما بفهمه که خان با بهاره داره بهش خیا*نت می کنه، اونوقت دیگه اینجا جای ما نیست!
  • میگین چیکار کنیم خانوم؟
  • فعلا صبر می کنیم تا ببینیم اون کنیز بی ریخت رو چجوری سر به نیستش کنیم.
 
آخرین ویرایش:

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
160
امتیاز واکنش
429
امتیاز
63
- گیشا میدونی چی داری میگی؟ مطمئنی؟
  • باور کنین خانوم جون. با چشم خودم دیدم که داشتن بهاره رو می بردن اون سمت ایوون.
  • خاک به سرمون شد گیشا.
  • خانوم جون توروخدا آروم باشین.
  • اگه هما بفهمه که خان با بهاره داره بهش خیا*نت می کنه، اونوقت دیگه اینجا جای ما نیست!
  • میگین چیکار کنیم خانوم؟
  • فعلا صبر می کنیم تا ببینیم اون کنیز بی ریخت رو چجوری سر به نیستش کنیم.
-بهاره منو نگاه کن!
-این رو از من نخواهید ارباب.
-چرا؟ میخوای چشم‌های خوشگلت رو ازم دریغ کنی؟
_ارباب شما نمیدونید چه بلایی بر سر من فلک زده میاد اگه خانوم جون بفهمن سر بلند کردم نگاهتون کردم.
-تو چیکار اونا داری؟ بلاخره باید بفهمن.
-من رو ببخشید ولی می تونم بپرسم چی رو باید بفهمن؟
-اینکه قراره مال من بشی..
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
برترین ارسال کننده ماه
عضویت
4/3/24
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
1,119
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
_ این رو از من نخواه
+ ای کاش راه دیگه‌ای هم بود
_ هیچ متوجهی ازم چی میخوای؟
+ اگه تو منو نکشی، منو زجرکش میکنن. زود باش شلیک کن
_ نه عارف. راه دیگه‌ای هم هست. خواهش میکنم
+بزن ترانه. بزن
_ نمیتونم
+ فقط کافیه ماشه رو بکشی
_ ببین دستام میلرزه
+ خواهش میکنم شلیک کن
بنگ
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
160
امتیاز واکنش
429
امتیاز
63
_ این رو از من نخواه
+ ای کاش راه دیگه‌ای هم بود
_ هیچ متوجهی ازم چی میخوای؟
+ اگه تو منو نکشی، منو زجرکش میکنن. زود باش شلیک کن
_ نه عارف. راه دیگه‌ای هم هست. خواهش میکنم
+بزن ترانه. بزن
_ نمیتونم
+ فقط کافیه ماشه رو بکشی
_ ببین دستام میلرزه
+ خواهش میکنم شلیک کن
بنگ
  • چی میشه؟
    [*]فکر می کنی چی میشه؟
    [*]نترس فوقش می گیرمت
    [*]مطمئنی؟ من فکر نمی کنم

-آره تو فقط نگران نباش. میدونی که دوست دارم..
 

Who has read this thread (Total: 2) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8