تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید

آموزش نویسندگی مطالبی که یک نویسنده باید بداند?

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
#بدونیم ?

داستان می‌تونه دو نوع پایان‌ داشته باشه:

?• پایان در نقطه‌ی اوج روایت
?• ادامه دادن روایت بعد از معلوم شدن پاسخ مشکل اصلی

⚡️• پایان در نقطه‌ی اوج، برای همه‌ی خواننده‌ها (که می‌خوان بدونن بعدش چی شد) جذاب نیست.
⚡️• از طرف دیگه بعد از حل مشکل اصلی ممکنه خواننده دیگه تمایلی به ادامه‌ی داستان نداشته باشه.

❓راه حل چیه؟
❗️نوشتن مؤخره!

⚡️• مثل پایان‌بندیِ جلد آخر هری پاتر‌؛ جی. کی. رولینگ در مؤخره اشاره می‌کنه که هری پسر خودش رو به ایستگاه قطار برد و این حرکت، روایتی دورانی و زیبا برای پایان ایجاد می‌کنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
#بدونیم ?

✔️• چندتا از دنیاهای خیالی که نویسندگان آثارشون رو بر اساس این‌ها نوشتند:

?|× واقعیت‌های جایگزین
می‌تونیم کار رو با واقعه‌ای تاریخی شروع کنیم و پایان‌های متفاوتی بنویسیم‌. مثلا رابرت هریس در رمان «سرزمین پدری» سرنوشت دنیا پس از پیروزیِ نازی‌ها در جنگ جهانی دوم رو می‌نویسه.

?|× دنیاهای تخیلی مدرن
معمولا با شخصیت‌هایی مثل انسان‌ها همراه هستند که زندگیشون رو با اتفاقی ساده در جهانی خیالی شروع کرده یا ادامه می‌دن.

?|× دنیاهای مربوط به آینده
اغلب با تکنولوژی و ارتباط با بیگانگان همراهند.

?|× لازم نیست مثل تالکین برای خلق چنین دنیایی با پیوست‌ها و رخدادهای تاریخی و اساطیر و زبان‌های ویژه، عمرتون رو صرف کنید؛ ولی بی‌شک این پشتکار تالکین بود که باعث شد سرزمین میانه‌اش تا این حد باورپذیر و ملموس به نظر برسه.×|?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
چند نکته برای خلق دنیاهای خیالی!?



✅ مطمئن باشید به قوانین دنیاتون تسلط دارید.
شخصیت‌ها باید طبق همون قوانین رفتار کنن. مخصوصا اگر توی داستان جادو یا تکنولوژی‌های پیشرفته هست‌.?

✅ تمام اطلاعات رو توی اثر نچپونید.
به خصوص نذارید شخصیت‌ها این اطلاعات رو به هم بدن، چون واضحه که خودشون می‌دونن.?

✅ حواستون باشه بین عناصر تناقض وجود نداشته باشه.
نباید بین فرهنگ، آموزش، تاریخ، زبان، اعتقادات، نام‌ها و تکنولوژی‌ها تناقض باشه.?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
#بدونیم ?

?• خیلی‌ها می‌گن: «ایده‌ی عالی دارم، ولی نمی‌دونم از کجا شروع کنم!»
پاسخ ساده‌ست: فقط شروع کنید به نوشتن.?

?• نگران نباشید که اصلا شروع مناسبیه یا نه، فقط درباره چیزی بنویسید که جذبتون می‌کنه.

?• خودتون رو وادار نکنید سرآغازی بی‌نقص و فوق‌العاده بنویسید چون در نهایت سطر آغازین فقط یک هدف اصلی داره:
«کاری کنه خواننده به خوندن سطر بعد ترغیب بشه...»
و سطر بعد... و سطر بعد... و تا آخر.

?• یک ضرب‌المثل قدیمی آلمانی می‌گه: «همه‌ی آغازها دشوارند». هرچی بیشتر درباره‌ی آغاز فکر کنید، سخت‌تر می‌شه. از هرجایی شد شروع کنید، بعدا می‌تونید بازنویسی کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
انگیزه شخصیت ها
?• برای همذات‌پنداری با یک شخصیت، خواننده باید بدونه خواسته‌ی اون چیه.
?• شخصیت بدون انگیزه، دلیلی برای مبارزه و پیشروی در داستان نداره.

?• اغلب افراد اهداف ساده و بلندمدت دارن مثل خوشبختی، موفقیت، عمر طولانی.
?• یا اهداف کوتاه‌مدت مثل کامل کردن یک پروژه، خوب امتحان دادن و خرید چیزی دلخواه.

?• اهداف یا ناآگاهانه هستن: که به گذشته‌ی شخصیت مربوطه. افراد چیزهایی رو می‌خوان که در کودکی نداشتن مثل پول، امنیت، عشق.
?• یا آگاهانه هستن. اما حتی یک انگیزه‌ی آگاهانه مثل پولدار و مشهور و موفق شدن ممکنه ریشه‌اش توی ناخودآگاه باشه.

❗️اگه خواستید درباره‌ی شخصیتی بنویسید که نمی‌دونه چی می‌خواد، مطمئن بشید خودتون در مقام مولف می‌دونید و انگیزه‌اش رو به خواننده‌ها منتقل کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
«شخصیت‌پردازی» ?

?• کارل گوستاو یونگ، روان‌شناس، دوازده «الگوی اصلی» روان انسان را شناسایی کرد.

?• شخصیت‌های ساده و سطحی فقط یک کهن‌الگو را شامل می‌شوند. در حالی که شخصیت‌های پیچیده مثل زندگی واقعی چندین کهن‌الگو را با هم ادغام می‌کنند.

?• دوازده کهن‌الگوی یونگ:
معصوم، یتیم، قهرمان، پرستار، مکتشف، یاغی، عاشق، خالق، دلقک، عاقل، جادوگر، فرمانروا.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
سندرم جان ماشا
گفتگو نویسی
⚙• در دهه هفتاد و هشتاد میلادی، شخصیت‌های مضحکی به نام جان و مارشا بودند که این‌جوری حرف می‌زدند:

«جان.»
«مارشا.»
«جااااااان»
«ماااااارشا»
«جان؟»
«مارشا؟»

⚙• و بقیه‌ی گفت‌وگوی اعصاب خردکن! در حال حاضر، این گفت‌وگو احمقانه به نظر می‌رسد، اما وقتی 8 بازیگر طنز معروف آن را اجرا می‌کردند واقعا خنده‌دار بود.

⚙• اما در داستان شما چندان خنده‌دار نیست.
نویسنده و شخصیت‌ها با این‌جور صحبت کردن احمق به نظر می‌رسند.
مثال:

  • رو*ن، درباره‌ات یه چیزی شنیدم.
  • آره کارن؟ چی شنیدی؟
  • رو*ن، حالت خیلی بد بوده.
  • کارن تو که منو بهتر می‌شناسی.
  • آره؟ شاید. حالا دیگه خیلی مطمئن نیستم رو*ن.
  • کارن من زیاده‌روی نکرده بودم.

⚙• و... و... این همه اشاره به اسم‌ها خسته‌کننده نیست؟ اصلا طبیعی هم نیست. خودتون چند بار توی حرف‌هاتون اسم مخاطبتون رو می‌آرید؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
چند اصطلاح ادبی
✨|× کاریکلماتور
اولین بار توسط پرویز شاپور بنیان نهاده شد و احمد شاملو این نام را (ترکیبی از کلمه و کاریکاتور) انتخاب کرد.
✅مثال:
خورشید سیگارش را با خودش روشن می‌کند.
رودها وقتی به هم می‌رسند، روده درازی می‌کنند.
کاریکلماتورهای پرویز شاپور رو می‌تونین توی کتاب «قلبم را با قلبت میزان می‌کنم» بخونین

✨|× شعرک
یک تصویر مجزاست که با شعر بودن فاصله دارد. نشانه‌اش، وجود آرایه‌ای مثل تشبیه، استعاره و... است.
✅مثال:
زمستان،
درختان بی‌برگ،
پیام‌آوران مرگ.

✨|× هایکو
از زبان ژاپنی وارد شده است. آمیزه‌ای از اندیشه‌ی محض و عنصر طبیعت است. شاعر به ادراکی عمیق از طبیعت دست می‌یابد و کشفی ژرف.
✅مثال:
چکه چکه از حفره‌های بام
باران بهاری
بر لانه‌ی زنبوران می‌چکد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
#بدونیم ?

دو روش برای شخصیت‌پردازی با مثال.


1✨ مستقیم: بیان مستقیم تمام ویژگی‌های شخصیت.
مثال:
ایلیا بر روی زمین افتاد. رویا با نگرانی سمتش رفت. او ایلیا را خیلی دوست داشت و نمی‌خواست خار به پای پسرش برود.

2✨ غیر مستقیم، از طریق حالات روحی و روانی.
مثال:
ایلیا بر زمین افتاد. رویا با دو دست بر روی سرش زد و خود را به ایلیا رساند.
دستانش می‌لرزید. پسر کوچکش بر روی زمین افتاده بود و گریه می‌کرد.
پسرکش را در آغو*ش گرفت و های‌های گریست.

می‌بینید؟ مورد دوم با توصیف حرکاتش نگرانی را توصیف کرده است.
اما مورد اول اصلا توانایی توصیف را ندارد و از جذابیت متن کاسته می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
قهرمان در داستان
☔️• اساسا دو نوع قهرمان وجود دارد:

?|× افسانه‌ای
مثل اسپایدرمن، بتمن و هالک.
قهرمان افسانه‌ای حاضر و آماده برای جنگیدن و نجات جهان است و نیازی به توجیه کارش نیست.

?|× معمولی
مثل نئو و لوک اسکای‌واکر.
قهرمان معمولی چندان تمایلی به انجام کاری ندارد مگر اینکه چاره‌ای جز جلوگیری از خطر و ویرانی نداشته باشد.

☔️• مهم است که قهرمان چیزی به نام «نقطه ضعف مرگبار» داشته باشد.
مثال:
سوپرمن: هراس از سنگ کریپتون
ایندیانا جونز: هراس از مارها

☔️• قهرمان باید حتما هدف داشته باشد.
معمولا هدف قهرمانان متوقف کردن شخصیت شرور است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
صحنه های فالگوش ایستادن
?• در این صحنه‌ها، شنونده تصادفی و مخفیانه به اطلاعاتی پی می‌برد.
?• امروزه دیگر چندان طرفداری ندارند.

?• در دوران اولیهٔ صنعت چاپ انبوه، استفاده از عواطف اغراق‌آمیز و حوادث تند و احساساتی زیاد مرسوم بود.
اما در اوایل قرن نوزدهم خوانندگان واقع‌گراتر شدند.
?• دیگر کسی گول‌زنک‌های کاریکاتوروار و رمانتیک را باور نمی‌کرد. صحنه‌های فال‌گوش ایستادن نیز حذف شد زیرا تصادفی و شیوه‌ای مصنوعی بود.

?• اما این صحنه‌ها مزایایی هم دارند. مثلا یک بچه می‌تواند به طور تصادفی بشنود که والدینش درباره‌ی او بدگویی می‌کنند.
?• تنها زمانی یک صحنه بد به نظر می‌رسد که شما آن را ناشیانه به کار ببرید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
شخصیت شرور در داستان'
#بدونیم ?



?|× شخصیت‌های شرور نوشته می‌شوند تا چیزی را به هم بریزند.

?|× نمونه شخصیت‌های شرور:
¤ مامور اسمیت: به شکل هر کسی که می‌خواهد در می‌آید و پرواز می‌کند.
¤ جوکر: آرایشی غلیظ دارد و جناس‌های بدی درباره‌ی رقیبانش به کار می‌برد.

?|× شخصیت شرور باید سه بعدی باشد.
برای طراحی جسم و روان او وقت بگذارید. او نیز باید هدفی داشته باشد. ممکن است حتی هدف او با قهرمان یکی باشد و برای آن رقابت کنند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
?|× همیشه دو باور درباره داستان نویسی وجود داشته، بعضی از افراد معتقد هستن که نویسندگی یک هنر ذاتیه و بعضیا عقیده دارن که نویسندگی رو مثل باقی هنرها می‌شه یاد گرفت.

?• واقعیت اینه که همه‌ی آدم‌ها تا حدودی خلاقیت نویسندگی دارن اما باید توجه کرد هر چقدر بیشتر برای نوشتن وقت بذاریم و تمرین کنیم و توی زندگی روزمره بهش توجه داشته باشیم، باعث شکوفایی استعدادهای بیشتری می‌شه.

?• پس زیاد بنویسید.
به این فکر کنید که قرار نیست همین ابتدا نوشته‌ی شما رو کسی بخونه یا منتشر بشه، برای خودتون بنویسید، بعد از یک مدت اگر حس کردید که دوست دارید نظر دیگران رو هم بدونید برای دوستان نزدیک‌تون بخونید و همین‌طور کم کم خواننده‌های نوشته هاتون رو افزایش بدید.

?• بزرگترین مانع شما ترس از نوشتن هست، این مانع رو از بین ببرید و بنویسید، زیاد بنویسید.
یادتون باشه تبحر توی هر کاری از تکرار اون کار به وجود می‌آد پس به نوشتن عادت کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
485- کجا از نیم‌فاصله استفاده کنیم؟

اگر داستان‌تون رو تایپ می‌کنید، برای تایپ نیم‌فاصله از کلیدهای ctrl+shift+2 استفاده کنید.✨

•|?|• می/نمی در تمام فعل‌ها، باید با نیم‌فاصله به فعل بچسبه.
میرفت❌ می رفت❌ می‌رفت✅
میگم❌ می گم❌ می‌گم✅

•|?|• کلماتی مثل USB و KFC که به فارسی نوشته می‌شن، نیم‌فاصله لازم دارن:
یو اس بی❌ یواس‌بی✅
کی اف سی❌ کی‌اف‌سی✅

•|?|• واژه‌های مرکب.
چراغ قوه❌ چراغ‌قوه✅
دانش آموز❌ دانش‌آموز✅

•|?|• واژه‌هایی که با علامت جمع «ها» جمع بسته می‌شن.
درسها❌ درس ها❌ درس‌ها✅

•|?|• ی نکره بعد از حروف مصوت.
نازی‌ ای❌ نازی‌ای✅
ساده ای❌ ساده‌ای✅

•|?|• حرف ی (میانجی برای نقش‌نمای اضافه) و پیشوند بی
کلمه ی❌ کلمه‌ی✅
بی‌ ادب❌ بی‌ادب✅

•|?|• تر و ترین
ساده تر❌ ساده‌تر✅
عالی ترین❌ عالی‌ترین✅

•|?|• ضمایر ملکی
ماهی اش❌ ماهی‌اش✅
خانه مان❌ خانه‌مان✅

•|?|• مخفف فعل بعد از حروف مصوت.
رفته ام❌ رفته‌ام✅
زده‌ ایم❌ زده‌ایم✅

⬅️
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
•|⚡️|• صحنه‌ی حادثه زمانی اتفاق می‌افته که چند چیز با هم درگیر بشن. یه شخصیت باید حمله کنه و نیروی مخالف، واکنش نشون بده.

•|?|• شخصیت‌های درگیرشونده لازم نیست حتما انسان باشن یا درگیری فقط بین دو شخصیت باشه؛ مثل نمونه‌های زیر:

?• پیرمرد مقابل یک ماهی (پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی)
?• دانشمند علیه اختراع خود (فرانکنشتاین اثر مری شلی)
?• یک خانواده علیه بیماری و بی‌پولی (خانه‌ی خودمان اثر سینتیا کادوهاتا)
?• بی‌خانمان‌ها علیه کارآگاه و خانواده (شاه دزد اثر کورنلیا فونکه)

•|⌛️|• درگیری می‌تونه تقریبا مسالمت‌آمیز باشه مثل یک مسابقه‌ی ورزشی یا دعوای لفظی.
•|⏳|• یا می‌تونه بسیار خشونت‌آمیز باشه مثل قتل‌عام، جنگ و تیراندازی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
چیزهای اساسی‌ای که باید راجع به شخصیت اصلی بدونید'
#بدونیم ?



✨• را*بطه‌ش با خانواده‌ش
• عقاید، اگه به عقیده خاصی پایبنده
✨• چیزی که بهش انگیزه می‌ده (ترجیحا به علایق یا احساسات عاشقانه ربطی نداشته باشه، چون تکراریه و مردم به چیزهای دیگه هم اهمیت می‌دن)
✨• کسی که باید می‌شد و کسی که هست یا داره بهش تبدیل می‌شه
✨• برنامه‌هاش برای آینده
✨• حسی که به خودشون دارن و تاثیرش روی زندگی بقیه (منظور اینه که، شما نمی‌تونید بگید فلان شخصیت خجالتیه ولی بذارید کارهایی رو بکنه که جرئت می‌خوان!)
✨• حسش درباره چیزهایی که نمی‌تونه کنترل کنه

و آخرین اما نه کم‌اهمیت‌ترین:
?• چرا قهرمان داستانه؟
(البته اگه شخصیت اصلیتون قهرمانه)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
سعی کنید قطعه‌های خلاصه شده توی داستان نداشته باشید.

✨• خوندن صحنه‌ی خلاصه شده، کسل کننده‌ست چون به جای اینکه بذاره خواننده تجربه‌ش کنه، فقط اطلاعات گزارش می‌ده.
✨• و این همون اشتباه بزرگ قصه‌گوییه؛ یعنی «گفتن» به‌جای «نشون دادن».

=|?|= حالا چه جاهایی رو خلاصه بنویسیم؟
زمانی که یه صحنه چندان اهمیت نداره که با جزئیات و لحظه به لحظه نشون داده بشه، خلاصه‌ش کنید. چون توی خلاصه تعداد واژه‌ها کمترن و چیزهای غیرضروری حذف شدن.

=|?|= #تمرین و پیشنهاد
• یک صحنه‌ی خلاصه بنویسید و بعد «نمایش»ـش بدید. با جزئیات و پرهیجان و لحظه به لحظه بنویسید. از واژه‌های قدرتمند، گفت‌وگو و تصاویر استفاده کنید.
• اطلاعاتی که می‌خواید مثل یه گزارش به خواننده برسن، به جای خلاصه در قالب یه نامه یا سرنخ یا... انتقال بدید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
تفاوت روایت کمدی و تراژدی!?
?|• نمایش خنده‌دار (کمدی) همون نمایش غم‌انگیزه (تراژدی) که سر و ته شده!
?|• اولین نمایش‌نامه‌های یونانی تراژدی بودن. کمدی‌ها حدود پنجاه سال بعد پیدا شدن که نتیجه‌ی اغراق در تراژدی‌ها بودن.

?|• مثال می‌زنم:
اگه توی مدرسه‌ای بمب بذارید، داستان احتمالا تراژدیه.
اما اگه چند دانش‌آموز خنگ بمب رو پیدا کرده و به طرف همدیگه پرت کنن و کم مونده زمین بندازن، کمدی خواهد بود.
بله، هنوز بمبی داریم و جون آدم‌ها در خطره ولی در کمدی مطمئنیم کسی نمی‌میره و اگه بمیره جوری اغراق‌آمیز می‌شه که خنده‌داره مثل طنزهای تلخ یا سیاه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
«حفره‌ی طرح» چیه؟?

?|•• «حفره‌ی طرح» توی رمان، فیلم، بازی و انواع دیگر داستان، یعنی شکافی در طرح داستان ‌طوری که هرچی ریسیدید پنبه بشه.
?|•• دلایل مختلفی که حفره‌ی طرح به وجود می‌آرن:

?|•• هماهنگ نبودن: مثلا علت مرگ مادر شخصیت در فصل اول حمله قلبیه، اما در فصل دوازدهم دلیلش حمله‌ی حیوونه.

?|•• پیوستگی نداشتن: شخصیت در فصل اول شهر رو ترک می‌کنه، اما اتفاقاتی می‌افته که برای منطقی بودنشون لازمه شخصیت خونه باشه.

?|•• تناقض داشتن: نویسنده دنیایی رو می‌سازه که توش جاذبه خیلی کمه اما در یک صحنه لازمه جاذبه به اندازه‌ی عادیش در زمین باشه.

حفره‌ی طرح خیلی بده، همه‌ی تلاش‌هاتون رو خر*اب می‌کنه، بر حذر باشید!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMA

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
عضویت
4/6/20
ارسال ها
9,049
امتیاز واکنش
24,706
امتیاز
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
شعر و یگانگی شعر

☃️|•• شاعر برای کشف چیزهای تازه، باید با پدیده‌ها نوعی اتحاد پیدا کند. در کتاب «بوطیقای شعر نو»، این اتحاد بر اساس درجه‌بندی عبارت است از:

?• حلول: شاعر به جای شی یا شخص می‌نشیند، اما وحدت کامل صورت نمی‌گیرد.
?• استغراق: شاعر با تمام حس و ذهن خود در شی یا شخص غرق می‌شود و خود را فراموش می‌کند. از مرحله‌ی قبل عمیق‌تر است.
?• تخمیر: شاعر کاملا در پیرامون خود غوطه‌ور و با آن یگانه می‌شود.
?• ذوب: در این مرحله، فنای کامل –نه به معنای فنای عرفانی– حاصل می‌شود.

☃️|•• بعد از این یگانگی شاعر باید به توصیف چیزی که دیده یا به آن بدل شده بپردازد.
☃️|•• نیما درباره‌ی این یگانگی با پیرامون می‌گوید:«...باید بتوانی به جای سنگی نشسته، ادوار گذشته را که طوفان زمین با تو گذرانده، به تن حس کنی... دانستن سنگیِ یک سنگ کافی نیست، مثل دانستن معنی یک شعر است، گاه باید در خود آن قرار گرفت...»

?|•• مثال یکم:
و مرغکان چیره‌ی ماهی‌خوار
۷۷ و
۷ و
فراوان ۷
در انتشار هندسیِ خویش به موج ها هجوم می‌آرند
- شفیعی کدکنی
در این شعر در پی کشف شاعرانه، «شکل» مرغان ماهی‌خوار در هنگام پرواز به نمایش در‌آمده است.

?|•• مثال دوم:
.................................................
دوبیتی هم دو دست از دست داده است
دلم تنگ است یا باب‌الحوائج
.................................................
- سید حبیب نظاری
این دوبیتی در هماهنگی با معنی شعر، فاقد دو مصراع است که تداعی کننده‌ی شخصی است که دو دست ندارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8