تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید

مسابقه مونولوگ برتر هفته ۱

  • شروع کننده موضوع عطرین
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 125
  • پاسخ ها 7
وضعیت
موضوع بسته شده است.

عطرین

مدیر تالار مشاوره + ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر روابط عمومی
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
مدرس انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
عضویت
3/10/23
ارسال ها
864
امتیاز واکنش
4,468
امتیاز
103
سن
21
محل سکونت
آرزوهای محال
do.php

بسم تعالی
همانطور که از اسم مسابقه مشخص هست
هر هفته به برترین مونولوگ برتر جوایز اهدا خواهد شد.
تنها رعایت یک موضوع برای شرکت در این مسابقه مهم است
«لطفاً مونولوگ انتخاب شده از آثار خودتون باشه»
آثار شامل: رمان، داستان، رمان کوتاه، داستان کوتاه، داستانک، فیلم نامه، فن فیکیشن و...
به سه نفر اول برنده‌ی این مسابقه جوایز نفیس اهدا خواهد شد که به شرح زیر است:
۱_ نفر اول: ۲۰۰ امتیاز
۲_ نفر دوم: ۱۵۰ امتیاز
۳_ نفر سوم ۵۰ امتیاز


 
آخرین ویرایش:

آیسان

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
17/10/23
ارسال ها
142
امتیاز واکنش
580
امتیاز
93
به طرف بیمارستان المعمدانی رفتم. در راه چشمم که بر خرابه های خانه ها می افتاد با خود فکر می کردم یعنی چه کسانی در این خانه ها زندگی می کردند و با چه آرزوها و امیدهایی این خانه ها را بنا کرده بودند؟
چه کسانی در این خانه ها متولد شده اند؟
چه کسانی در این خانه ها عروس و داماد شده اند؟
و کلی سوال دیگر که پشت دروازه ذهنم لشکر کشیده بودند و من هیچ جوابی برای آنها نداشتم .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Bhreh_rah

برترین نویسنده سال ۱۴۰۲
نویسنده
صداپیشـه انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
عضویت
24/7/21
ارسال ها
214
امتیاز واکنش
1,059
امتیاز
103
سن
22
محل سکونت
ماورای کتاب
وب سایت
baharehrahdar.blogfa.com
مهدیار آهی کشید حرف حق از همان گذشته جوابی نداشت و ندارد. چه می‌شود گفت؟ آدم پول‌هایش را خرج کند که به آن ور دنیا برود، اسم و رسمش را عوض کند، چهره‌اش را تغییر دهد و هر آنچه که قابل تغییر باشد را تغییر دهد باز هم گذشته و هویت واقعی‌اش دست از سر او برنمی‌دارند؛تو که نمی‌توانی خونی که در رگ‌هایت جریان دارد را با خون دیگری تعویض کنی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ستاره سربیی

مدیر تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
کپیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
عضویت
30/10/23
ارسال ها
336
امتیاز واکنش
3,400
امتیاز
103
ما در باغچه‌ی خانه‌هایمان نهال عشق کاشته‌بودیم. ما فقط نتوانسته‌بودیم رهگذرانی بی‌تفاوت باشیم. زندگی، درست در لحظه‌ای آرام، غافلگیران کرد و ما ناگزیر بودیم با لبخند، از باغچه‌هایمان خداحافظی کنیم. اما هر ثانیه و هر لحظه با یاد عشق، زندگی را نفسی کشیدیم و نترسیدیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Hadis.Sh

نویسنده
نویسنده
عضویت
13/9/23
ارسال ها
225
امتیاز واکنش
1,768
امتیاز
103
سن
22
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
Absolute silence
او را از سال‌ها پیش به خاطر داشتم. چشمانی مشکی و بزرگ، آنقدر که میشد همه‌چیز را از چشم‌هایش خواند. سرم را چرخاندم، به نقاشی‌ها نگاه کردم و به سمت نزدیک‌ترین تابلو رفتم. عجب هنری! نفسم بند می‌آید. قطرات شبنم که بر نوارهای ابریشمی گیسوانش معلق است، چون هاله‌ای از یاقوت سرخ به دور صورتش بسته شده بود. هم غمناک و هم زیباست، تصویر زنی که حس عشق و شرم را توام باهم دارد!

📚رمان کاراکال - حدیثه شهبازی
 
آخرین ویرایش:

ساعت دار

سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست‌
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
عضویت
7/4/21
ارسال ها
1,668
امتیاز واکنش
7,444
امتیاز
148
سن
14
وضعیت پروفایل
نمی‌تونی من رو نبینی
هنگامی که دریافتم در موسم غم و اندوهم حتی دیوارهای خانه‌ام از جا کنده می‌شوند و گریزان می‌‌دوند تا مبادا به بیماری هولناکم مبتلا بشوند و تاثیر تاریکی بر روحشان بگذارم؛ ترجیح دادم آدمی باشم که گویا به جای خون، مورفین در رگ‌هایش جریان دارد تا یک انسان درمانده و غمگین.
رمان کمدین پوچ شده
اثر آیناز تابش
 
آخرین ویرایش:

سِرمه.

▪️برترین شاعر سال ۱۴۰۲▪️
نویسنده
شاعر انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
عضویت
6/11/23
ارسال ها
885
امتیاز واکنش
7,086
امتیاز
118
محل سکونت
« لـبِ شَط »
وضعیت پروفایل
[وضعیت خاصی ندارم.]
بار دیگر نگاهی به خانه‌ی ترک شده‌ای که با آن نمای سنگی و مجلل‌اش باز هم غمین جلوه می‌کرد؛ انداخت. پاهایش زخمی بودند و گزگز سر انگشتانش در هوای سرد تا عمق استخوانش را می‌سوزاند. شانه‌های افتاده‌اش که گویی بارِ یک کولبر را جابه‌جا می‌کردند، دیدگان ورم کرده که به ناکجا خیره بودند، همه و همه خبر از آینده‌ می‌دادند؛ آینده‌ای که به گمان دخترک از همان روز نخست، انتهایش را از بر بود. بلیط توی دستش را بی‌اختیار فشرد، مقصدش کجا بود؟ شهری که از آن فرار کرده بود تا نفس بکشد؟ یا یک قصابی که مردم بی‌خبر از لاشه‌های تکه‌تکه شده‌ی زندگیِ یک آهوی زیبا در انباری آن، برای خرید یک غذای لذیذ و برپا کردن ضیافتی بزرگ به آن‌جا می‌رفتند؟

- خضاک‌دخت، ارغنون.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

عطرین

مدیر تالار مشاوره + ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر روابط عمومی
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
مدرس انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
عضویت
3/10/23
ارسال ها
864
امتیاز واکنش
4,468
امتیاز
103
سن
21
محل سکونت
آرزوهای محال
خب برنده های سری اول مسابقه مونولوگ نویسی رو اعلام میکنم
نفر اول @VIXEN
نفر دوم @Saorsa
نفر سوم @Bhreh_rah
امتیازات داده خواهد شد.

داوران این بخش برای انتخاب برترین مونولوگ @سادات.۸۲ @زهرارمضانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8