شعر وصف حال خودت از زبان شعر
- شروع کننده موضوع Kallinu
- تاریخ شروع
- بازدیدها 6,289
- پاسخ ها 127
- عضویت
- 17/9/20
- ارسال ها
- 5,843
- امتیاز واکنش
- 14,941
- امتیاز
- 218
- سن
- 21
- محل سکونت
- همین حوالی
- وضعیت پروفایل
- هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
من سرم را شیره میمالم که یادت نیستم،
پشت حجم بی‌خیالی دوستت‌دارم هنوز.
بیست و یک تیر 1400
(؛
پشت حجم بی‌خیالی دوستت‌دارم هنوز.
بیست و یک تیر 1400
(؛
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- عضویت
- 17/9/20
- ارسال ها
- 5,843
- امتیاز واکنش
- 14,941
- امتیاز
- 218
- سن
- 21
- محل سکونت
- همین حوالی
- وضعیت پروفایل
- هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
ور تو می‌پنداری مرا بی تو قرارهست؛ نیست...
مولانا
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خسته ام خسته تر از خستگی خسته تنان
خنده ام خشکید بر ل*ب، عقبِ سر نگران
از لبو ذهنو همه قلب و تنم بیزارم
من که روحم، چو که در قید تنم بیمارم
23 مهر 1400
خنده ام خشکید بر ل*ب، عقبِ سر نگران
از لبو ذهنو همه قلب و تنم بیزارم
من که روحم، چو که در قید تنم بیمارم
23 مهر 1400
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- عضویت
- 3/5/21
- ارسال ها
- 1,267
- امتیاز واکنش
- 1,702
- امتیاز
- 168
- محل سکونت
- shadow moon
- وضعیت پروفایل
- walking Dead
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است، کارم از گریه گذشته به آن میخندم؛?
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- عضویت
- 3/5/21
- ارسال ها
- 1,267
- امتیاز واکنش
- 1,702
- امتیاز
- 168
- محل سکونت
- shadow moon
- وضعیت پروفایل
- walking Dead
ای یار؛
کمی کن دیدار، به وصف حال ما؛
کمی کن دیدار، به وصف حال ما؛
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- عضویت
- 17/9/20
- ارسال ها
- 5,843
- امتیاز واکنش
- 14,941
- امتیاز
- 218
- سن
- 21
- محل سکونت
- همین حوالی
- وضعیت پروفایل
- هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
فکر کن قهوه بنوشی، ته فالت باشد
بعد از این دیدن او فرض محالت باشد
از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی!؟
گریه ات باعث تکرار سوالت باشد
چمدان پر بکنی، خاطره ها را ببری
عکسهایش همه عمر وبالت باشد
روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد
باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد
توی تنهایی خود فکر مسکن باشی
قرص اعصاب فقط چاره ی حالت باشد
...
"ای که از کوچه مع*شوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق، حلالت باشد!
"علی صفری"
بعد از این دیدن او فرض محالت باشد
از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی!؟
گریه ات باعث تکرار سوالت باشد
چمدان پر بکنی، خاطره ها را ببری
عکسهایش همه عمر وبالت باشد
روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد
باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد
توی تنهایی خود فکر مسکن باشی
قرص اعصاب فقط چاره ی حالت باشد
...
"ای که از کوچه مع*شوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق، حلالت باشد!
"علی صفری"
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- عضویت
- 17/9/20
- ارسال ها
- 5,843
- امتیاز واکنش
- 14,941
- امتیاز
- 218
- سن
- 21
- محل سکونت
- همین حوالی
- وضعیت پروفایل
- هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
چه عاشقانه تو تقسیم کرده ای
شادی برای تو، ماتم برای من
بر درد من، تو خودت عین مرهمی
رفتی کجا پی مرهم برای من
با عطر ماندگارت، نبودنت
یادآوری شده هر دم برای من
آدم همیشه که خونی نمرده است
شاید که رفتن او هم برای من
شادی برای تو، ماتم برای من
بر درد من، تو خودت عین مرهمی
رفتی کجا پی مرهم برای من
با عطر ماندگارت، نبودنت
یادآوری شده هر دم برای من
آدم همیشه که خونی نمرده است
شاید که رفتن او هم برای من
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- عضویت
- 17/9/20
- ارسال ها
- 5,843
- امتیاز واکنش
- 14,941
- امتیاز
- 218
- سن
- 21
- محل سکونت
- همین حوالی
- وضعیت پروفایل
- هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
نماندی..شانه می خواهی چکار؟
تو بادی خانه می خواهی چکار؟
نشد لمست کنم ای قرصِ ماه
مرا دیوانه می‌خواهی چکار؟
شکستی ساقه ام را ای نسیم
مرا ویرانه می خواهی چکار؟
دو چشمش جان ما را م*ست کرد
لبم! پیمانه می خواهی چکار؟
به دورش گشتم و...یارم نگشت
گلی! پروانه می خواهی چکار؟
تو ای گنجشکِ عاشق....از جهان
به غیر از دانه می خواهی چکار؟
تو بادی خانه می خواهی چکار؟
نشد لمست کنم ای قرصِ ماه
مرا دیوانه می‌خواهی چکار؟
شکستی ساقه ام را ای نسیم
مرا ویرانه می خواهی چکار؟
دو چشمش جان ما را م*ست کرد
لبم! پیمانه می خواهی چکار؟
به دورش گشتم و...یارم نگشت
گلی! پروانه می خواهی چکار؟
تو ای گنجشکِ عاشق....از جهان
به غیر از دانه می خواهی چکار؟
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- عضویت
- 4/1/22
- ارسال ها
- 3,161
- امتیاز واکنش
- 3,300
- امتیاز
- 158
فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی
ای دوست! به داد دل من دیر رسیدی
از یاد بِبَر قصه‌‌ی ما را هم از امروز
درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی
آرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم!
انگار نفهمیدی و انگار ندیدی
ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم
ما آه کشیدیم، تو فریاد کشیدی
گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود!
خوش باش که یک چند در این راه دویدی
ای دوست! به داد دل من دیر رسیدی
از یاد بِبَر قصه‌‌ی ما را هم از امروز
درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی
آرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم!
انگار نفهمیدی و انگار ندیدی
ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم
ما آه کشیدیم، تو فریاد کشیدی
گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود!
خوش باش که یک چند در این راه دویدی
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Who has read this thread (Total: 1) View details
درباره ما
