همگانی ☘️[کِـــتـــابِ سَــــــبز]☘️

[نهنــگ]

یه زمانی ماه صورتی بود با رگه های بنفش
یه زمانی آسمون سبز بود با ابرهای زرد
یه زمانی خورشید قاتل نور بود
یه زمانی اقیانوس پر بود از ستاره‌های طلایی
یه زمانی از اعماق خاک به سمت آسمون قطرات برنده‌ی بارون حرکت می‌کردند
و ما هم یه زمانی غمگین بودیم...​

 

[Lidiya]

هرجای دنیا، آسمون همینه...
15:05

 

[Lidiya]

#سبز...
سبز، درست به رنگِ تو، تویی که در زندگی ام ریشه گستراندی و سبز شدی و هر لحظه بیشتر رشد می کنی...
گیسو نویس

 

[Lidiya]

گاهی زندگی می تواند همین لذ*ت های کوچک باشد، همینکه نسیمی آرام لای موهایت برقصد.
گیسو نویس
15:10

 

[Lidiya]

و روز هایی که به تکرار می گذرند...
گیسو نویس

 

[Lidiya]

یأس مارا، آهسته می خشکاند...
گیسو نویس
15:23

 

[Lidiya]

هر کجا که هستی، رشد کن...
گیسو نویس
15:24
13 اوت

 

[نهنــگ]

آسمون تکه تکه شده... و درخت‌ها خاکستر شدن..‌‌. مردم در کابوس‌ها غرق شدن... و ابرها راه رو گم کردن؛
اما من اینجام! همینجا تو کلبه‌ی وسط جنگل؛ منتظر تو هستم، حتی اگه نیای
و از خدا بخوای که از من محافظت کنه.
[وقتی دیگه نمیدونی ک چی بنویسی₩_₩]​

 

[نهنــگ]

[جوانه امید با تشدید]
- ترنج - ​

 

[Lidiya]

دلم برای گالری زندگی تنگ شده بود
جمعه 22 اکتبر