آخرین فعالیت امیر احمد
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با
cool واکنش نشان داد.
- حدود پنج سال. - شما ه از مستاجران دیگه این خانه کسیو میشناسین؟ - نه -- یعنی، شخصاً هیچ‌کدوم - وقتت کاملاً پر هست؟ - نه، در واقع... -
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
آقای فلک با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت. - کارتر مدت زیادی هست که مامور بوده و مرموز بودن براش تبدیل به یک طبیعت ثانویه شده - یه مامور...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
فصل سوم «آقای فلک» دو بار پس از اینکه آسانسور او را روی زمین گذاشت، جین به در اتاق ۷۰۸ نزدیک شد و دو بار با ترس و لرز از کنار آن تا...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
با وجود اهمیتی که لباس فرمش به او می‌داد، کاملاً مشخص بود که از بین آن دو، او کم‌زورتر است. به نظر جین، چهره زیبایش ضعف شخصیت و علاقه‌اش...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
مردی که احتمالاً در زمان صرف چای در یک هتل مجلل پیدا می‌شود، به نظر نمی‌رسید. همانطور که او را بررسی می‌کرد، خیلی زود متوجه شد که توجه...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
خانم استرانگ دائماً به سخنرانی‌ها، ناهارها، مهمانی‌های دوستانه و مهمانی‌های عصرانه با دوستان خاص خودش می‌رفت. قرارهای جین با گروه کاملاً...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
او از خود می‌پرسید که آیا درخواستی که به طور غیرمنتظره‌ای از او شده بود، راه نجات او از زندان بی‌هدفی‌اش خواهد بود یا خیر. صحبت‌های آن...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
مرد فریاد زد: - این کار رو نکن. باید ملاقاتت با آقای فلک را از همه مخفی نگه داری. حتی به پدر و مادرت هم نباید حرفی در این مورد بزنی...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
جین که از درخواست غیرمعمول و کاملاً نامعقول مرد گیج شده بود، با وجود اینکه تحت تأثیر صداقت آشکار او قرار گرفته بود، با نگرانی کارت را در...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
- یه آمریکایی خوب؟ - امیدوارم. حالا تصمیم گرفته بود که او حتماً یکی از اعضای «کمک مالی» صندوق صلیب سرخ یا شاید یک فروشنده‌ی مشتاق اوراق...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
هر بار که او تمایلش را برای انجام کاری در جنگ ابراز می‌کرد، پدرش مدام پیشنهاد می‌داد: «چرا مثل بقیه‌ی دخترها بافتنی نمی‌بافی؟» او جواب...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
لباس‌هایش را می‌پوشید، هر از گاهی مکث می‌کرد تا به صداهایی از آپارتمان کناری گوش دهد. همسایه‌اش الان چه کار می‌کرد؟ آیا خبر کشف جسد مرد...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
فصل دوم ادرس روی کارت جین با بی‌صبری به ساعت مچی‌اش نگاه کرد. یک ساعت از زمانی که قرار بود برای صرف چای به دیدن مادرش در هتل ریتز برود،...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
جین، با خواندن و دوباره خواندن پاراگراف، به یاد اتفاق غیرمعمولی افتاد که شب قبل شاهد آن بود. منظره‌ی عجیبی که دیده بود، مرد جوان قدبلند...
-
امیر احمد به دیـوا نوشته در موضوع در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان با cool واکنش نشان داد.
خدمتکار گفت: - وحشتناک بود، خانم جین، اینطور نیست؟ - در مورد خودک*شی دیشب، تقریباً جلوی چشم خودمون بود دختر که ناگهان هوشیار و کنجکاو...