آخرین فعالیت SHAHDOKHT
-
تصویر رو به رویم تیره و تار شد. معتمدترین فرد کل زندگی‌ام فریبم داده بود و من هنوز باور نمی‌کردم. چند دقیقه بعد به خودم آمدم، چشمانم تار... -
فصل اول: سردی مبهم صدای او هیچ‌گاه حتی فکرش را هم نمی‌کردم یک روز معمولی به جهنمی عذاب‌آور تبدیل شود، گویا آوار زندگی‌ام در حال ریختن بر...
-
مقدمه: می‌خواهم تو مرا دفن کنی؛ نه به خاطر این‌که کسی را ندارم. به این دلیل که من آنقدر تو را دوست دارم که می‌خواهم زودتر از تو بمیرم...
-
رمان: کالویِت نویسنده: هستی جباری ژانر: عاشقانه، تراژدی ناظر: @تاجِرِ غَم خلاصه: من به کسی تکیه کرده بودم که خرابه‌ای بیش نبود؛ مأمن...
-
SHAHDOKHT به ماه پیشونی نوشته در موضوع در حال تایپ رمان تاج و تیغ | نویسنده نگین با
Like واکنش نشان داد.
رمان: تاج و تیغ ژانر: جنایی عاشقانه ناظر: @تاجِرِ غَم خلاصه: او یک قدم می‌آید و من هزار قدم به عقب برمی‌گردم. او می‌داند که زندگی‌ام را... -
عباس با چشم‌های خسته از سرویس اومد بیرون؛ وقتی به سمت موتورش می‌رفت، بخاطر شغلی که داشت مدام سر و گوشش اطراف محوطه تالار می‌جنبید و...
-
( سلول انفرادی ) سقف ترک‌خورده بود، مثل حافظه‌ی عباس. نور کمرنگ مهتابی، فقط نیمه‌ی صورتش رو روشن می‌کرد. زخم روی ابروش نبض می‌زد...
-
( اتاق بازجویی ) اتاق خالی بود! فقط یه میز فلزی، دو صندلی و یه ضبط‌صوت قدیمی که انگار صدای خیلی‌ها رو قورت داده بود. سرگرد عرفانی وارد...
-
مقدمه: انتهای بعضی کوچه‌ها، یک صدایی همیشه می‌پیچد. نه صدای گلوله بود، نه فریاد، نه آهنگ. یک صدای خفه بود، یک چیزی بین پُک سیگار و...
-
عنوان: ساقی ژانر: اجتماعی نویسنده: حسام.ف ناظر: @Tiam.R خلاصه: «ساقی» داستان سقوط نیست. داستان آدم‌هایی‌ست که به مرزهای ناگفته‌ی وجدان...
-
بنام خداوند بخشنده و مهربان نام اثر: ساقی نویسنده اثر: حسام.ف ژانر: اجتماعی خلاصه: «ساقی» داستان سقوط نیست. داستان آدم‌هایی‌ست که به...