آخرین فعالیت وانیـلྉ
-
شروع سری دوم هم‌نویسی یه پاراگراف می‌نویسم و نفر بعدی ادامه‌ش بده و به همین ترتیب ادامه میدیم. مخترع ایده: @sambal [ اعتماد... -
وانیـلྉ به سارا مرتضوی نوشته در موضوع در حال تایپ رمان ترسناک نقش الآخِر | سارا مرتضوی با
Like واکنش نشان داد.
دستش هنوز گرم آینه بود. حرارت نداشت، اما دستش گرم شده بود. عجیب‌تر آن‌که انگار گرمایی از درون خودش می‌دوید و به آینه برمی‌گشت. حلقه‌ی... -
وانیـلྉ به سارا مرتضوی نوشته در موضوع در حال تایپ رمان ترسناک نقش الآخِر | سارا مرتضوی با Like واکنش نشان داد.
آرش دستش را از روی قفل برداشت. جعبه در آغوشش سنگینی می‌کرد؛ نه از جنس فلز، از جنس چیزی که درونش بود. چیزی که نمی‌خواست بیرون بیاید، اما...
-
وانیـلྉ به سارا مرتضوی نوشته در موضوع در حال تایپ رمان ترسناک نقش الآخِر | سارا مرتضوی با Like واکنش نشان داد.
آرش هنوز به دیوار نگاه می‌کرد. سایه آرام بود، تکان نمی‌خورد. سایه‌ای بی‌صدا، بی‌قالب، بی‌نسبت با هر آن‌چه در اتاق بود. دستش را بالا...
-
وانیـلྉ به ballerina نوشته در موضوع در حال تایپ فن فیکیشن راکوئیرن| فاطمه.ع با Like واکنش نشان داد.
قدم‌های ریوما روی سنگ‌فرش‌ها طنین انداخته بود، در حالی که رن با فاصله‌ای حساب شده پشت سرش حرکت می‌کرد، هوای سرد پاییزی پوست گردنش را...
-
وانیـلྉ به ballerina نوشته در موضوع در حال تایپ فن فیکیشن راکوئیرن| فاطمه.ع با Like واکنش نشان داد.
نام از خاکستر نیلوفر آبی به راکوئیرن تغییر کرد خانه در سکوتی سنگین فرو رفته بود. نور ملایم خورشید از میان پرده‌های نازک به داخل می‌تابید...
-
وانیـلྉ به ballerina نوشته در موضوع در حال تایپ فن فیکیشن راکوئیرن| فاطمه.ع با Like واکنش نشان داد.
نانجیرو با حرکتی سریع از سکوی پایین پرید. راکت‌چوبی‌اش بالای سرش گرفت. - بسه، خط پایان! رن راکتش را محکم فشار داد: -هنوز یه ست نشده پدر،...
-
وانیـلྉ به ballerina نوشته در موضوع در حال تایپ فن فیکیشن راکوئیرن| فاطمه.ع با Like واکنش نشان داد.
رن نگاهش رنگ دیگری گرفت، درست مسابقه با جسیکا، پوزخندی زد و با حرکت رقص‌وار توپ را به بالا پرتاپ کرد، مچش چرخید، با رگ‌هایش برجسته شد،...
-
وانیـلྉ به ballerina نوشته در موضوع در حال تایپ فن فیکیشن راکوئیرن| فاطمه.ع با Like واکنش نشان داد.
هواپیما با لرزشی ملایم روی باند فرودگاه هانهدا نشست، رن پلک‌های سنگینش را بالا کشید، نور کهربایی غروب توکیو از پنجره روی صورت گندمی‌اش،...
-
{به نام خالق قلم} در اینجا ویراستار @وانیـلྉ گزارش خود را بعد هر ویرایش خواهد گذاشت. ویراستار به این صورت گزارش کار می‌دهد: لینک: به...
-
|به نام او| سری هفتاد و هفتم سوژه آواتار با حضور @مَمّد «در این چالش، تمامی کاربران و مخاطبان، با توجه به شناختی که از سوژه و سلیقه‌ی...
-
عالی بود مثل همیشه خدا قوت بچه‌ها
