در این بخش از سایت کافه نویسندگان، مجموعه اشعار هلال ماه را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود مجموعه اشعار هلال ماه از نگین بای با ما همراه باشید.
حال و هوای دیگریست، وقتی عاشق می شوی؛ وقتی عشق می ورزی. وقتی قلبت با حس و حال قشنگی می تپد و تو دلت می خواهد بال دربیاوری و در آسمان ها پرواز کنی؛ به آن سوی دنیا بروی و همه بفهمند تو حالت خوبست!
آن لحظه قند در دلت آب می شود و همه چیز برایت زیبا می شود.خون در رگ هایت سریع تر جریان می یابد، وقتی به عزیز ترین فرد زندگی ات می گویی:”خون توی رگ هامی”!
لبخند هایت آن قدر شیرین و دوست داشتنی می شوند که دلت می خواهد تقدیمش کنی به تک تک کسانی که دوستشان داری؛ به تک تک چیز هایی که علاقه داری. من فکر می کنم و قلم می نویسد، ورق با جان و دل کلمات را بغل می کند؛ و چشم های زیبای تو می بیند و لب هایت می خواند و گوش هایت می شنود، و چه چیز پرافتخار تر از اینکه مخاطب نوشته هایم می شوی.تقدیم به تویی که این ثانیه و این دقایق همراهمی.
ای پرستوی مهاجر غم گرفته باطنم را
روزگارم زده آتش با غرور لانه ام را
گر به هرجای جهان هرجای عالم پر زنی
چون نبینی غَمِ جان جز در دلم، پر پر زنی
ای پرستوی مهاجر سر به قلبم زن تو بازم
من غریبم تو بیا تا زندگی بر خود نبازم
با تو هرجای جهان حالی دگر دارد نگینم
خوش بحالم که جهان با بال پروازت ببینم
دیباچه مجموعه اشعار هلال ماه:
حال و هوای دیگریست، وقتی عاشق می شوی؛ وقتی عشق می ورزی. وقتی قلبت با حس و حال قشنگی می تپد و تو دلت می خواهد بال دربیاوری و در آسمان ها پرواز کنی؛ به آن سوی دنیا بروی و همه بفهمند تو حالت خوبست!
آن لحظه قند در دلت آب می شود و همه چیز برایت زیبا می شود.خون در رگ هایت سریع تر جریان می یابد، وقتی به عزیز ترین فرد زندگی ات می گویی:”خون توی رگ هامی”!
لبخند هایت آن قدر شیرین و دوست داشتنی می شوند که دلت می خواهد تقدیمش کنی به تک تک کسانی که دوستشان داری؛ به تک تک چیز هایی که علاقه داری. من فکر می کنم و قلم می نویسد، ورق با جان و دل کلمات را بغل می کند؛ و چشم های زیبای تو می بیند و لب هایت می خواند و گوش هایت می شنود، و چه چیز پرافتخار تر از اینکه مخاطب نوشته هایم می شوی.تقدیم به تویی که این ثانیه و این دقایق همراهمی.
بخشی از مجموعه اشعار هلال ماه از نگین بای:
ای پرستوی مهاجر غم گرفته باطنم را
روزگارم زده آتش با غرور لانه ام را
گر به هرجای جهان هرجای عالم پر زنی
چون نبینی غَمِ جان جز در دلم، پر پر زنی
ای پرستوی مهاجر سر به قلبم زن تو بازم
من غریبم تو بیا تا زندگی بر خود نبازم
با تو هرجای جهان حالی دگر دارد نگینم
خوش بحالم که جهان با بال پروازت ببینم
