نمیدونم چی بگم چون الان توی این اوضاع اصلا نمیتونم خودمو توصیف کنم.
خندههای دخترم فقط
فرار میکنم تا هیچ ردی ازم نمونه.
چرخه نفرتبار زندگی
تو تربیت دخترم
...
گذشته تا اشتباهی که انجام دادم و جبران کنم.
اسممو دوست دارم.
برم به یک کشور دیگه
از این زندگی مشترک خلاص شم
یه زندگی تنهایی...