تامس:
- چرا حواست رو جمع نمیکنی که آخرش اینجوری نشه؟!
من:
- تامس! تقصیر من نبود که!
تقصیر این بیشعور بود، آب یخ خالی کرد روم منم عصبانی شدم افتادم دنبالش!
جولیا:
- باشه دیگه، انقدر حرف نزن کارت رو بکن. چند دقیقهی دیگه کلاسهامون شروع میشه. اگه به کلاس نرسی شب باید بیدار بمونی.
با قیافهی شُل...