نتایح جستجو

  1. HananehKH

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ]

    با سلام و خسته نباشید. درخواست جلد برای دلنوشته: دلنوشته انسان به امید زنده است
  2. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    امروز خودم را محکوم به روزمرگی کرده‌ام. می‌دانی درد روزمرگی کجاست؟ آن‌جا که تکرار برایت ناخوشایند می‌شود و گلویت را می‌گیرد. انگار کسی به جانت حمله کرده و به بن‌بست انتظار رسیده‌ای؛ اما باید از راه پرپیچ و خمش عبور کنی. خیال راحت کردنت را ندارد، فقط بیش‌تر به جانت زخم می‌زند. این‌جاست که امیدی...
  3. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    به خودم قول داده‌ام روزی، جایی، از پلکان ترس بپرم. چتر امید را باز کنم و بدون لحظه‌ای تردید رها شوم. ‌بپرم تا این ترس برای همیشه خاتمه یابد؛ چون تنها با این وضع می‌توان از مرتفع‌ترین ترس‌ها گذشت. گذشت و رها شد!
  4. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    در من جنگی درحال وقوع است. جدالی پر تنش که لشکر ناامیدی را به سمتم روانه کرده. سربازان بی‌دفاعی در سرزمین ذهنم منتظر سپاه امید هستند. سر تا پا گوش شده‌اند تا صدای پایی که از دور می‌شنوند را تشخیص دهند. لشکر ناامیدی که شمشیر برنده‌ی خود را بالا می‌برد، می‌فهمم که این بار قصدش فتح آرزوهایم است...
  5. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    همه آدم‌ها شب که به بالین خواب می‌روند، صبح را به امیدی آغاز می‌کنند. یکی به امید دیدن کسی که قلبش را به تپش می‌اندازد یا عزیزی که دوستش دارد، دیگری به امید روزی بهتر. حتی بعضی‌ها هم هستند که با فکر کردن به گذراندن روزمرگی‌هایشان، به خود امید می‌دهند. حرفم این است؛ ما آدم‎‌‌ها برای گذراندن یک شب...
  6. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    با هم به آسمان شب زده خیره شده‌ایم. هر دو به یک نقطه می‌نگریم؛ اما افکارمان متفاوت است. من در فکرم به دنبال آینده‌ای ملموس از اتفاق خوب هستم و او... راستش نمی‌دانم به چه فکر می‌کند که اینطور بدون پلک زدن، ساعت‌هاست تکانی نخورده. از کنجکاوی اشباع می‌شوم و صورتم را در نیم رخش تنظیم می‌کنم. -حتما...
  7. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    امروز احساس بهتری دارم. انگار امید کوچکم کمی رشد کرده. با تمام توان و به هر سختی که بود، علف‌های هرز فکر و خیال را از تنه‌ی نحیفش دور کرده‌ام. کود اطمینان به پایش ریخته‌ام تا بتواند با آفت ناامیدی مبارزه کند و کمی جان بگیرد. دلم می‌خواهد رشدش را ببینم و پیروزیش را جشن بگیرم.
  8. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    در این لحظه، ناامیدی به تمام وجودم رخنه کرده و نمی‌دانم چگونه از پس مبارزه با آن بربیایم. افکار مختلفی من را از امید دور می‌کنند و به سوی ناامیدی سوق می‌دهند. جملاتم روی خودم تاثیری ندارند‌؛ اما به شدت نیاز دارم بشنوم. کسی چیزی بگوید و خیالم را از آینده راحت کند. نمی‌دانم چه به سرم می‌آید و همین...
  9. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    سیاه یا سفید؟! من می‌گویم هر دو. اصلاً تضاد باید باشد تا دیگری معنا پیدا کند. تا وقتی یکی نباشد دیگری بی‌معناست. انگار که تضاد منشاء تکامل است. از این واضح‌تر که هر دو با یک حرف آغاز می‌شوند؟ مثلا اگر سیاهی نبود، از کجا می‌شد فهمید که سفید چقدر روشن است؟! همین روشن هم که از پس تیره معنا می‌گیرد...
  10. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    بیا کلمات قلمبه سلمبه را کنار بگذاریم و راحت حرفمان را بزنیم: مثل تاریک‌ترین قسمت صبح قبل از روشناییِ طلوع. مثل سردترین نقطه شب قبل از آفتاب صبح. مثل بی‌رنگی بالاتر از سیاهی. مثل امید، در لحظه ناامیدی.
  11. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    یادت است؟ همان روزِ زمستانی که گفتم بهار می‌آید و تو خندیدی؟ حال که بهار در راه است، چرا غم زمستانِ بعد را ب*غل گرفته‌ای؟ عزیزجان، از من می‌شنوی زیادی این کودکِ غم را در آغو*ش ذهنت تاب نده؛ چون آنگاه که بزرگ شود، امید یک بهار شاد را از تو می‌گیرد. آن وقت تو می‌مانی و غمی که دیگر بالغ شده. غمی که...
  12. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    اصلاً می‌دانی امید یعنی چه؟ تا به حال به معنیش فکر کرده‌ای؟ امید معانی زیادی دارد؛ اما من بیش‌تر این معنیش را دوست دارم (اشتیاق به انجام دادن امری، همراه با آرزوی تحقق آن) یعنی از قبل می‌دانی که احتمال وقوع وجود دارد و از این رو اشتیاقی تو را دربرد می‌گیرد. عالی نیست؟ چه چیزی از این بهتر که وقتی...
  13. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    روی سن اجرا ایستاده‌ام و چشم انتظار، در میان جمعیت به دنبالش می‌گردم. تماشاچیان همچنان در همهمه اجرا هستن. پارتنرم از چند قدمی نزدیک می‌شود. زیر گوشم ل*ب می‎زند: - مردم منتظرند. زیر ل*ب غرولند می‌گویم: - تا نیاید هرگز! از من فاصله می‌گیرد و رو به جمعیت داد می‌زند: - صدای تشویق‌هایتان موجب...
  14. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    اگر روزی کسی بیاد و بگوید برو، می‌روم. چرا بمانم. می‌روم و پی دلتنگی را به قلبم می‌مالم. حداقل تلکیفم با خودم روشن می‌شود که مرا نخواسته؛ اما اگر همان امید کوچکی که چپ و راست ورد زبانم شده در دلم جرقه بزند چه؟ امیدی که پاهایم را سست کند و مرا به این باور برساند که انسان به امید زنده است. آنگاه...
  15. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    همیشه می‌گفت: -این چشم‌های تو بالاخره مرا وادار به یک خبط بزرگ در زندگی می‌کنند. از بزرگ علوی در کتاب چشم‌هایش یاد گرفته بود. اهل کتاب خواندن نبود، اصلاً! فقط جملات بزرگان یاد می‌گرفت و مواقع لزوم به رخ می‌کشید. آخر هم دچار خبط شد و از من گریخت. کمی بعد، چشمانم را باز می‌کنم و به یاد می‌آورم که...
  16. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    پشت پنجره‌ای که باران در دلش قدم زده، می‌نشینم‌. می‌نشینم به امید آفتابی که نوری بی‌افکند و چاره‌ای برای تاریکی اتاق شود. اما یک باره تمام امیدم نیست می‌شود. ابرها لابه‌لای هم می‌لولند و خورشید را در دل خود پنهان می‌کنند. ناامید به سمت تاریکی اتاق برمی‌گردم و پرده حریر را محکم می‌کشم. ته مانده...
  17. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    دو انگشت اشاره و شستم را مقابل خودم نگه می‌دارم و ل*ب می‌زنم: «دریا یا ساحل.» به آنی صدایی در مغزم می‌پرسد: - مگر دریای بدون ساحل هم می‌شود؟! ساحلِ بدون دریا که اصلاً امکان ندارد. انگار که تازه به خودم آمده باشم، انگشتانم را پایین می‌آورم و این بار می‌گویم: - هیچ کدام! ساکت می‌شوم و صدای مغزم...
  18. HananehKH

    اتمام یافته دلنوشته انسان به امید زنده است | نویسنده HananehKH

    به نام خدا نام اثر: انسان به امید زنده است. سرشناسه: HananehKH موضوع: دلنوشته ژانر: اجتماعی سطح: ویژه ویراستار: @pen lady سال نشر: یک هزار و چهارصد و سه _ 1403 دیباچه: زندگی همچون حبابی انسان را دربرگرفته و ترک‌های این حباب، تنها با معجزه‌ی امید پنهان خواهند شد. گر صبر کنی، از بذر پوسیده...
  19. HananehKH

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ]

    با سلام. درخواست جلد دارم برای رمان: رمان بایش
  20. HananehKH

    عالی رمان بایش | نویسنده HananehKH

    پست 10 انگار با گفتن این حرف و یادآوری اتفاقی که افتاده بود، توی برجکش زده بودم که کلا ساکت شد؛ اما من قصدم فقط هم صحبتی بود و موضوعی مشترک جز پسر کدخدا نداشتیم. با سکوتش مجبور شدم از خودم بگم. - باشه، فهمیدم زیادی راجع‌بهش حرف زدم؛ اما دیگه نمی‌تونم با این حجم از گنگی دووم بیارم. میگم نشد خودم...
عقب
بالا پایین