پست 80
هنوز نگاهش معطوف به پنجره بود و انگار که کلماتم هیچ تاثیری روش نداشت. دوربرگردون رو دور میزدم که بالاخره به حرف اومد:
- چرا مطمئنی که اگه با هم ازدواج کنیم بچههامون مثل تو میشن؟ اصلا بیا فقط یه دونه بچه بیاریم.
انگار از موضوع قبل خیالش راحت شده بود که این حرف رو پیش کشید. ل*بهام رو زیر...