نتایح جستجو

  1. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    دلنوشته: قسم‌نامه اثر: پریسان خاتون ژانر: عاشقانه *** مقدمه: و قسم به تک مستأجر قلبم که در پی تصاحبِ این بوم و بر... دریچه به دریچه‌اش را از پایِ جان گذراند، حفره به حفره‌اش را در خونِ احساس غلتاند، دهلیز به دهلیزش را به باروتِ عشق بست... و اما چه شد، که دگر فتح این سرزمین وسوسه‌اش نکرد را؟...
  2. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به قلم بُرنده‌ی احساس که خط به خطِ خاطراتمان را بر کاغذِ رنگ زِ رخسار رفته‌ی قلبم خطاطی کرد...
  3. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به جوی زلالِ اشک... که از کوچه به کوچه‌ی درد گذر کرد، و در هر قدم چشمان‌ات را نذر کرد!
  4. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به خیالِ آمدنت... که دمی تنهایم نگذاشت، پای‌به‌پای کالبدم بر مزار احساسم گریست و سهمم از بودنت گلایولی بود، به یادگار مانده از وهم‌ات!
  5. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    و قسم به دو گویِ گریانم که در انتظار آمدنت چشمه‌ی اشکشان خشکید و زِ آن پس گل رازقی‌ام خشکید!
  6. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به آرواره‌های لرزانم که هجای اسم‌ات وجودشان را لرزاند و چه سری دارد نام‌ات؟ نمی‌دانم!
  7. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به ظلماتِ دلتنگی که چه بی‌رحمانه دهلیزهای قلب را به سخره گرفته و دم و بازدم را به تاراج برده بود!
  8. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    و قسم به کتاب مقدسِ بی‌مهری که سرمای کلام‌اش جوی‌بار احساسات را خشکاند و عشق... در کدام خرابات به فراموشی سپرده شد؟ نمی‌دانم!
  9. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به بندبند واژه‌نامه‌ی حقیرِ حقارت که در گذر از روز‌های‌اش غرورم میانِ صفحات نم‌خورده‌اش به یادگار ماند و شاید که چه دردیست نبودن‌ات...
  10. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به قاتل آرزوهای‌ام که بعد ز رفتن‌اش صندوقچه‌ی رویاهای‌ام را به امانت برد و ردپای نحسِ خاطره را بر جای گذاشت...
  11. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به پروانه‌ی بلورینِ عاشقی که در عطشِ بودن‌ات... فراسوی مرگِ احساس را پر زد و چگونه در سنگرِ سرمای وجودت خُرد شد را؟ نمی‌دانم!
  12. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    و قسم به تک شاه‌رگِ سخن که به تیغِ زهرآلود آوای وجودت آلوده گشت و لحظه‌ای ز آن فارغ نشد که نشد...
  13. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به پرنده‌ی شومِ تنهایی که بر بامِ وجودم لانه کرده! شاید که بخواهد تو را از من برباید! و اما او چه می‌داند، که تو در گوشه‌ای‌ترین گوشه‌ی قلبم پناه گرفته‌ای؟!
  14. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به آغو*ش سردِ درد که بعد ز تو چنان غوطه‌ورش شدم، گویا او هم چون تو قصد فرار از دلم را داشته باشد... و باز من بمانم و شب‌های تاریکِ وهم!
  15. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به شیشه‌های بخار گرفته‌ی خوشبختی... که بر آن‌ها چشمان‌ات را حکاکی کردم، دیدگان‌ات تنهایی‌ام را دیدند و از برای‌ام دمی اشک ریختند.
  16. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به قله‌ی بلندِ بدبختی که بعد ز تو... فتحش کردم، غرق در رویای‌ات گشتم و واقعیتِ نبودت را فریاد زدم!
  17. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به تیمارستانِ خالیِ خیال که در یادت به بندم کشیده و محبوسم نموده! به گمانم می‌خواهد دیوانه‌ام کند... و شاید او نمی‌داند من قرن‌هاست دیوانه‌ی چشمان تو شده‌ام؟!
  18. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به عطر وجودت... که شبی نبوده در حوالی‌ام پرسه نزند! گویا بخواهد هوایی‌ام کند! و طفلی خبر ندارد عمری است به بهانه‌ی هم‌نفسیِ با تو ولگردِ هوای خیابان‌های نگاه‌ات شده‌ام... !
  19. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    و قسم به یادگاری‌های‌ بر جای مانده‌ از دل‌دادگی‌‌ات که لحظه‌ای را از یادم غافل نمی‌شوند، بر نبضِ قلبم بوسه می‌زنند... و چرا درد در دهلیز به دهلیز این کلبه‌ی خونین می‌پیچد را... نمی‌دانم!
  20. خ

    در حال تایپ دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون

    قسم به تلاطم دریاهای جنون که من همان پریشانِ گم‌گشته، در موج نگاه‌ات بودم و البته که تو را چه به هم‌قدمیِ با این دیوانه؟!
عقب
بالا پایین