داستان کودکانه کوتاه
-
مورچه‌ی شکمو
روزی روزگاری ، یک مورچه برای جمع کردن دانه های جو از از راهی عبور می کرد که نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد ولی کندو بر بالای سنگ بزرگی قرار داشت. مورچه هر چه سعی کرد از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد که نشد. دست و پایش لیز می خورد و می افتاد. هو*س عسل او را به صدا...- Hanieh_M
- موضوع
- داستان کودکانه کوتاه قصه‌ی مورچه‌ی شکمو مورچه‌ی شکمو
- پاسخ ها: 5
- انجمن: داستان‌های کودکانه
مجوز قانون هزاره نشر دیجیتال آمریکا
