تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر اشعار سید تقی سیدی

Jul
12,190
68,177
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...



گنجینه ...

تقدیم به مادرجانم ...
دست مرا بگیر ...

تمام خلق گریان و ملک گریان و گریان تر
خدا وقتی که می بیند پری ها را پریشان تر

نماد عدل وقتی می شود خانه نشین یعنی
که جاهل ها مسلمانند و قاتل ها مسلمان تر

چه حکمت بوده در آتش ، که ابراهیم و زهرا را
یکی آنی گلستان شد یکی هر لحظه سوزان تر ؟

شب است و غربت و تابوت و چندین شانه ی لرزان
علی چشمش نمیبیند ، بتاب ای ماه تابان تر

وصیت کرده نامحرم نبیند پیکرش را هم
ندارد خالق هستی از این زن پاک دامان تر

زمین آغو*ش واکرده ، که گنجی را به بر گیرد
دو چشم آسمان خون و زمین از اشک و باران، تر

خدا قبر تو را پنهان نموده تا بگوید که
اگر گنجینه ای داری ، نگاهش دار پنهان تر


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
68,177
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...



او ...

این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود
من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود

باشد که به عشقش برسد هیچ نگفتم
یک عمر در این سینه غمش راز مگو بود

من روی خوش زندگی ام را که ندیدم
هر روز دعا کرده ام ای کاش دو رو بود

عمر کم و بی همدم و غرق غم و بی تو
چاقوی نداری همه دم زیر گلو بود

من زیر سرم سنگ لحد بود و دلم خوش
او زیر سرش نرم شبیه پر قو بود


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
68,177
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...

خواب ...

می تواند که تو را سخت زمینگیر کند
درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند

اسمان بر سرم اوار شد ان لحظه که گفت
قسمت این است بنا نیست که تغییر کند

گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست
قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند

گفت دکتر من و تو مشکلمان کم خونیست
خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند

در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم
که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند

خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم
نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند

مشت بر اینه کوبیدم و گفتم شاید
بشود مثل تو را اینه تکثیر کند


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا