تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر اشعار شهیار قنبری | انجمن کافه نویسندگان

زمین ادامه دستی است که به گندم می رسد
زمین ادامه یک عشق است که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
و من ادامه زیباترین ترانه های ترس خورده بابابزرگ به ترکه های ناظم و درد بلند جریمه
به وحشت سود و زیان تاجر زنگ حساب
به کوچه های خشک آب شاهی و یخ بر خر
سکوت ماندگار پدر
و فرفره های بی باد میرسم.
چه کسی آیا
سه ماه تعطیلی ده سالگی ام را از تخم مرغ فروش و تاجر بازار امتحان حساب بازپس میگیرد
جز من که از زمین تو می رویم.
زمین ادامه یک شعر است که عشق را ادامه شبنم می داند
و سرخ ترین شال را برای شانه های فقیرت می بافد در سرخ باد سرود و سپیده.
زمین ادامه یک ریشه است تا همیشه بیشه.
زمین ادامه یک سفره است که گرده نان را به گرده گرفته است.
صحرا به انفجار تر باران ایمان دارد.
چشم بادامی من
زمین ادامه یک گنبد ستاره است و دشمن ادامه شهرزاد هزار و یک شب خواب است
زمین اما …
به گندم میرسد
زمین… به سفره مردم میرسد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ی نا خوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندست
نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست

یادم هست ... یادت نیست ...

خواب روزانه اگر درخور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه در بدر یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

یادم هست... یادت نیست ...

عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست
تو که خود سوزی هر شب پره را میفهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دلریختگان چشم نداری بی دل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست

یادم هست... یادت نیست...​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اگه سبزم اگه جنگل


اگه ماهی اگه دریا
اگه اسمم همه جا هست
روی ل*ب ها تو کتاب ها
اگه رودم رود گنگ ام
مث بودا اگه پاک
اگه نوری به صلیب ام
اگه چنجی زیر خاک
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم





اگه پاکم مث معبد



اگه عاشق مث هندو
مث بندر واسه قایق
واسه قایق مث پارو
اگه عکس چهل ستون ام
اگه شهری بی حصار
واسه ارش تیر اخر
واسه جاده یه سوار
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
اگه قیمتی ترین سنگ زمین ام
توی تابستون دست های تو برفم
اگه حرف های قشنگ هر کتاب ام
برای اسم تو چند تا دونه حرفم
اگه سیل ام پیش تو قد یه قطره
اگه کوه ام پیش قد یه سوزن
اگه تن پوش بلند هر درخت ام
پیش تو اندازه ی دکمه ی پیرهن

اگه تلخی مث نفرین
اگه تندی مث رگبار
اگه زخمی زخم کهنه
بغض یک در رو به دیوار
اگه جام شوکرانی
تو عزیزی مث اب
اگه ترسی اگه وحشت
مث مردن توی خواب
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا