به نام افریده قلم
اموزش نقد ادبی به صورت گسترده و کامل از سخنان استاد حسین پاینده برای کسانی که به نقد علاقه دارند و تصمیم دارند تا جزوی از منتقدان سخت کوش کافه نویسندگان شوند ارائه میشود.
فکر میکنید جامعهی ادبی ما امروز چقدر به مطالعهی نظریههای ادبی و نقد ادبی نیازمند است و این مطالعات چه تاثیری بر کار نویسندگان دارد؟
پاینده:
ادبیات برای تدریس شدن در کلاسهای درس نوشته نمیشود. از این رو، هر کسی میتوان کافه نویسندگان، شعر یا نمایشنامه را بخواند و دربارهی آن اظهار نظر کند. اما وقتی متخصصان ادبیات و دستاندرکاران مطالعات ادبی، یا به قول شما آحاد «جامعهی ادبی»، دربارهی متون ادبی اظهار نظر میکنند، نظر آنان باید مستدل، مدلل و مجابکننده باشد. این هدف محقق نمیشود مگر با اتکا با نظریههای ادبی. شناخت علمی ادبیات مستلزم آشنایی با نظریههای نقادانه در حوزهی ادبیات است. در انواع و اقسام جلساتی که به وفور در محافل و کانونهای ادبی برگزار میشود، اغلب میبینیم که دربارهی این رمان و آن مجموعه داستان و این دفتر شعر و آن فیلم صرفاً ابراز نظر میشود و از استناد به نظریههای ادبی یا بحث دربارهی جزئیات خود متن خبری نیست. این نظرها غالباً دلبخواهانه است، یعنی اشخاص در داوری راجع به آثار هنری و ادبی، بیشتر پسندها و سلیقههای خودشان را ملاک قرار میدهند و مثلاً میگویند «این رمان بسیار خوب نوشته شده است»، یا «این داستان گیرا نیست». اما همیشه میتوان معترض شد که صفتهایی از قبیل «خوب» یا «گیرا» بیشتر مبیّن نگرش شخصی گوینده (علائق شخص خودش) است تا کیفیات متن. پس در این جلسات جای نظریههای ادبی خالی است. به همین دلیل، برگزاری چنین جلساتی کمکی به پیشبرد مطالعات ادبی نمیکند. بحث دربارهی آثار ادبی زمانی امکانپذیر میشود که منتقد به جای علائق و پسندهای شخصیاش، نظریههای ادبی را مبنا قرار دهد. آن وقت است که دیگران میتوانند نظر او را رد یا تأیید کنند. در خصوص ضرورت آشنایی نویسندگان و کلاً پدیدآورندگان آثار هنری و ادبی با نظریههای ادبی باید گفت که هنرمند و ادیب زمانهی ما در عصر پسامدرن کسی است که علاوه بر شهود و تخیل قوی، شناختی علمی از ماهیت هنر و ادبیات هم دارد. برای مثال، آن داستاننویسی که با نظریهی روایتشناسی آشنا باشد، یقیناً در جایگاه بهتری برای طراحی و نوشتن داستانها و رمانهایش قرار دارد تا داستاننویسی که با این نظریه آشنا نیست. به طریق اولی، وقتی نویسندهای با نظریههای روانکاوانه آشنا باشد، بهتر میتواند شخصیتهایی چندبُعدی خلق کند.
اموزش نقد ادبی به صورت گسترده و کامل از سخنان استاد حسین پاینده برای کسانی که به نقد علاقه دارند و تصمیم دارند تا جزوی از منتقدان سخت کوش کافه نویسندگان شوند ارائه میشود.
فکر میکنید جامعهی ادبی ما امروز چقدر به مطالعهی نظریههای ادبی و نقد ادبی نیازمند است و این مطالعات چه تاثیری بر کار نویسندگان دارد؟
پاینده:
ادبیات برای تدریس شدن در کلاسهای درس نوشته نمیشود. از این رو، هر کسی میتوان کافه نویسندگان، شعر یا نمایشنامه را بخواند و دربارهی آن اظهار نظر کند. اما وقتی متخصصان ادبیات و دستاندرکاران مطالعات ادبی، یا به قول شما آحاد «جامعهی ادبی»، دربارهی متون ادبی اظهار نظر میکنند، نظر آنان باید مستدل، مدلل و مجابکننده باشد. این هدف محقق نمیشود مگر با اتکا با نظریههای ادبی. شناخت علمی ادبیات مستلزم آشنایی با نظریههای نقادانه در حوزهی ادبیات است. در انواع و اقسام جلساتی که به وفور در محافل و کانونهای ادبی برگزار میشود، اغلب میبینیم که دربارهی این رمان و آن مجموعه داستان و این دفتر شعر و آن فیلم صرفاً ابراز نظر میشود و از استناد به نظریههای ادبی یا بحث دربارهی جزئیات خود متن خبری نیست. این نظرها غالباً دلبخواهانه است، یعنی اشخاص در داوری راجع به آثار هنری و ادبی، بیشتر پسندها و سلیقههای خودشان را ملاک قرار میدهند و مثلاً میگویند «این رمان بسیار خوب نوشته شده است»، یا «این داستان گیرا نیست». اما همیشه میتوان معترض شد که صفتهایی از قبیل «خوب» یا «گیرا» بیشتر مبیّن نگرش شخصی گوینده (علائق شخص خودش) است تا کیفیات متن. پس در این جلسات جای نظریههای ادبی خالی است. به همین دلیل، برگزاری چنین جلساتی کمکی به پیشبرد مطالعات ادبی نمیکند. بحث دربارهی آثار ادبی زمانی امکانپذیر میشود که منتقد به جای علائق و پسندهای شخصیاش، نظریههای ادبی را مبنا قرار دهد. آن وقت است که دیگران میتوانند نظر او را رد یا تأیید کنند. در خصوص ضرورت آشنایی نویسندگان و کلاً پدیدآورندگان آثار هنری و ادبی با نظریههای ادبی باید گفت که هنرمند و ادیب زمانهی ما در عصر پسامدرن کسی است که علاوه بر شهود و تخیل قوی، شناختی علمی از ماهیت هنر و ادبیات هم دارد. برای مثال، آن داستاننویسی که با نظریهی روایتشناسی آشنا باشد، یقیناً در جایگاه بهتری برای طراحی و نوشتن داستانها و رمانهایش قرار دارد تا داستاننویسی که با این نظریه آشنا نیست. به طریق اولی، وقتی نویسندهای با نظریههای روانکاوانه آشنا باشد، بهتر میتواند شخصیتهایی چندبُعدی خلق کند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: