بسم الله النور
نام داستانک: اثیر
نام نویسنده: حوسار
ژانر: تراژدی
مقدمه:
صلح، عدالت، آزادی، آدمکهای خوشحال؛ چه کلمات حقیر و بدشکلی!
چه دروغهای کریه المنظری!
میخواهم بخوابم و سپس هنگامی که بیدار میشوم همه چیز تمام شده باشد. انسانی روی زمین نباشد؛ اصلاً حتی من هم نباشم.
تا به حال کودکی که از ته دل بخندد و اشکهایش از سر شوق باشد را دیدهای؟
تا به حال مادرانی که با آرامش کودکانشان را به آغو*ش خواب میفرستند را دیدهای؟ زیبا بودند؟ چشمنواز؟ چیزی همانند الماس؟ قیمتی و فریبنده؟
من هم دیدهام؛ در رویاهایم!
اینجا به جز فریاد مرگ و ظلم چیز دیگری یافت نمیشود.
اشک تانکها را چه؟ دیدهای؟ صدای بغضآلود تفنگها را شنیدهای؟
بگو تا بدانم دستان لرزان اسلحه به دست کودکان را دیدهای؟
ندیدهای...
ندیدهای...
ندیدهای...
انسانهای کور مگر قادر به دیدن هم هستند؟
نام داستانک: اثیر
نام نویسنده: حوسار
ژانر: تراژدی
مقدمه:
صلح، عدالت، آزادی، آدمکهای خوشحال؛ چه کلمات حقیر و بدشکلی!
چه دروغهای کریه المنظری!
میخواهم بخوابم و سپس هنگامی که بیدار میشوم همه چیز تمام شده باشد. انسانی روی زمین نباشد؛ اصلاً حتی من هم نباشم.
تا به حال کودکی که از ته دل بخندد و اشکهایش از سر شوق باشد را دیدهای؟
تا به حال مادرانی که با آرامش کودکانشان را به آغو*ش خواب میفرستند را دیدهای؟ زیبا بودند؟ چشمنواز؟ چیزی همانند الماس؟ قیمتی و فریبنده؟
من هم دیدهام؛ در رویاهایم!
اینجا به جز فریاد مرگ و ظلم چیز دیگری یافت نمیشود.
اشک تانکها را چه؟ دیدهای؟ صدای بغضآلود تفنگها را شنیدهای؟
بگو تا بدانم دستان لرزان اسلحه به دست کودکان را دیدهای؟
ندیدهای...
ندیدهای...
ندیدهای...
انسانهای کور مگر قادر به دیدن هم هستند؟
آخرین ویرایش: