تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
53257_bc05051b5f68dd61c3ba6d237af07621.png
نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.

قوانین تایپ داستانک در انجمن کافه نویسندگان


شما می‌توانید پس از ۵ پست درخواست جلد بدهید.

درخواست جلد

پس از گذشت حداقل ۷ پست از داستانک، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد داستانک بدهید. توجه داشته باشید که داستانک های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

درخواست نقد

پس از ۷ پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.

درخواست تگ


همچنین پس از ارسال ۱۰ پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...

اعلام اتمام آثار ادبی


اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه



53256_ad05f9f7e9b0261da9d2dad1014c7c49.gif



کادر مدیریت ادبیات انجمن کافه نویسندگان​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Mar
2,354
1,964
148
.
[یادگاران مشتعل]

بوی درهم آمیخته‌ی گل‌های رُز، نرگس و شمعدانی به مشامش می‌رسید.
به راستی شمیم عطر‌آگین‌شان، نداوت ویژه‌ای به پرین می‌بخشید... .
لبخندزنان به طرف گلدان شمعدانی سپید قدمی برداشت.
صدای تق تق قدم‌هایش در گرداگرد کتاب‌خانه، به ایضاح قابل شنیدن بود.
دستش را جلو برد و گلدان سفالی معطر را در دست گرفت؛ به آرامی برگ گل‌هایش را آرام لم*س کرد و آنان را بویید.
برای پرین بوی خاطره‌انگیزی داشتند! چرا که او از همان ابتدای کودکیش تعشق زیادی نسبت به گل‌بوته‌ها داشت، مخصوصاً هم گل شمعدانی سپید!
نفس عمیقی کشید و با تبسم آن را به کنار میز پر نقش و نگارش سپرد تا در هنگام نگارش و ترجمه با رایحه‌ی آن‌ها کارمایه بگیرد.
گوشه‌ی دامن زربافتش را گرفت؛ آهسته بر روی صندلی نشست و کمی خم شد.
از درون کمد کوچک زیر میز تعداد وافری از برگه‌هایی گوناگون بیرون آورد و سپس روی میز جا داد.
 
آخرین ویرایش:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Mar
2,354
1,964
148
.
گویی هدف خاصی از بهر این نوشتار‌ها داشت، چرا که هیچ در پوست خود نمی‌گنجید.
لبخند پررنگی مهمان ل*ب خویش کرد و با ذکر یزدان پاک دست به قلم شد.
او هر سحر به پا می‌خواست و سرگرم گردآوری و ترجمه‌ی نوشتار پارسی، برای ملت‌های مختلف سر تا سر جهان می‌شد تا ادبیات، فرهنگ و تاریخ آریایی را به همگان نشان دهد.
چند ساعتی می‌شد که پرین با عشق و علاقه و همچنین به دور ملالت و خستگی درحال ترجمه بود.
از نغزترین عملش هم خستگی ناپذیر بودنش بود. او در کنار نویسنده و نخستین مترجم ایرانی، سیاستمدار و دانشمندی بسیار خردمند و با اعتماد به نفس هم بود و هیچ‌گاه از حرفه و وظیفه‌اش هم خسته و فگار نمی‌شد!
چندی پیش هم نسخه‌هایی از کتابچه‌ی اوستا را با زبان و ادبیات پهلوی، برای موبدان هندی به نگارش درآورد و آنان را با فرهنگ آریایی آشنا گرداند.
پس از دقایقی نگاهش را به ساعت شنی طلایی رنگ دوخت. ورق‌های مسطور شده را روی میز مرتب و آراسته کرد و از روی صندلی نقره‌فام برخواست.

ظاهراً سرانجام کارش را به پایان رسانده بود.
 
آخرین ویرایش:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Mar
2,354
1,964
148
.
با لبخندی که سعی در پنهان کردن خستگی‌ای که از بهر چندین ساعت نشستن پشت میز بود داشت، به سوی تخت خواب زرگون‌اش گام برداشت تا کمی استراحت که ناگهی بانگ نبرد به گوش رسید... .
پرین با تعجب و کنجکاوی به طرف پنجره‌ی گوشه‌ی اتاقش دوید. از بیرون نگاهی به سرزمینش انداخت که همچو میدان جنگ به آتش و خون کشیده شده بود و مشغول کندوکاو ماجرا شد.
جدال‌های پر هیاهوی آنان چون آوای ارتحال همگان، بر جان و دلش طنین مرگ را برافروخت.
با شنیدن بوی متعفن آتش که از دیواره‌های ساختمان وارد اتاق‌ها می‌شد، متوجه جدی شدن ماجرا شد. با ترس و حیرت، سراسیمه به درب چوبی پر نقش و نگار حرکت کرد.
دستش را بر دستگیره‌ی آتشناک درب گذاشت تا خویشتن را از این مخمصه نجات دهد که طولی نکشید که زمین به لرزه‌ درآمد و سقف‌ آتش‌گون اتاق، کم‌کمک شروع به ریزش کرد.
پرین برای واپسین لحظه نگاهش را به کتابچه‌های مشتعل و به آتش کشیده که یادگاری برای نسل‌ آیندگان بود، دوخت.

یادگارانی که حال در دل فراموشی به سر می‌برند و در گوشه‌ی کتابخانه‌های ما، در زیر مشتی از خاک و گرد و غبار به سر می‌برند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا