نام شخصیت: الکسیا سیِرا
نام پدر: همینگتون
نام مادر: امیلیا
نام برادر: آلفرد
جنسیت: مونث( دختر)
زندگینامه: الکسیا سیِرا در تاریخ ۱۲ اکتبر سال ۲۰۱۱ در محله فقیرنشین دیترویت میشیگان در آمریکا چشم به جهان گشود. در هنگام کودکی پدر و مادرش را در اثر درگیری تیراندازی از دست داد و همراه با برادرش آلفرد در یتیمخانهای به نام یتیمخانه تیکوا(tikva) دوران کودکیاش را گذراند، در سن نوجوانی برای تامین مخارج زندگی ناچار به کارگری و مدتی نیز نگهبانی برای یک مرکز خدمات درمانی شد. در سن ۱۸ سالگی به سبب درگیری با تعدادی از بچههای مدرسه و با تهمت حمل مواد مخ*در توسط مدیر اخراج شد و مجبور به ترک تحصیل گشت. در سن ۲۴ سالگی در حین فرار از شهر ( به دلیل شیوع ویروس و وقوع جنگ) برادرش را در ظاهر طی حادثهای دلخراش از دست داد. پس از آن بیست سال را به راهزنی و دزدی و شکنجه و آدمکشی و قاچاق غیرقانونی اسلحه مشغول شد و به همین خاطر چندبار دستگیر و روانه زندان شد اما پس از مدتی با پرداخت رشوه به نگهبانان یا رئیس زندان( توسط حامیانش) آزاد شد. گاهی نیز در حین انتقال به زندان با کشتن یا فریب دادن نگهبانان دست به فرار میزد. مرگ ناگهانی برادرش روی او از نظر روانی تاثیر بسیار بدی گذاشت و او را تبدیل به شخصی خشن، بد دهن و گوشهنشین و منزجر از جامعه تبدیل کرده بود. پس از مدتی با پیدا کردن سرنخهایی توسط شخصی ناشناس به نام جیک اندرسون پی برد که برادرش نمرده و زنده است و به قصد پیدا کردنش پناهگاه را همراه با همکارش لارا ( زنی ۳۱ ساله) به محلی به نام جکسون ترک کرد.
خصوصتهای ظاهری: چشمانی بلوری و آبیرنگ، قد نسبتا بلند، بدنی کشیده و دست و پاهایی باریک، دندانهایی سالم و موهای سیاهرنگ و بلند دارد. دماغی کشیده، ابرووانی سیاه و نازک و پوستی سفید دارد( مثل زنهای غربی تقریباً) .
علایق: او بیشتر به نواختن گیتار و آهنگهای غمگین علاقه دارد ، آهنگهای دن گریدی از آهنگهای مورد علاقه او هستند، همینطور ساخت قایق چوبی و قرار دادنش بر روی آب از علایق اصلی اوست.
عادتها: او به شدت بددهن، گستاخ و نترس و کینهجو است و از ناسزاگویی برای رسیدن به اهدافش دریغ نمیورزد.
خلق و خو: فردی شجاع،نترس، خشن و بددهان و گاهی اوقات بیرحم.
دین و عقیده: او بیشتر به یهودیت و گاهی انسانگرایی( منظورم کارهای مثبت ۱۸ نیست، منظورم از انسان گرایی یعنی اینکه به خدا و این چیزها زیاد اعتقادی نداره.)
فرهنگ: او در فرهنگ و جامعهای آمریکایی و چندنژادی به دنیا آمده.
مهارتها: او در کار کردن با انواع چاقو، اسلحه و انجام کارهای گوناگون برای حفظ بقا مهارتی بالا دارد.
وقایع مهم زندگی: اغلب در دوران نوجوانی مجبور به انجام کارهای سخت و سنگین مانند کارگری و غیره مشغول شد، در حین فرار از شهر برادرش را از دست داد ( به ظاهر) و این اتفاق طرز فکر او را نسبت به دنیای اطرافش، انسانها و غیره تغییر داد. یک بار در حین دزدی زانوی پای شخصی را در جلوی چشم اعضای خانوادهاش با تبر شکست و قطع کرد و پولهای او را دزدید و به همین خاطر مورد تعقیب عدهای آدمکش و نزدیکان آن شخص قرار گرفت.