تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
"به نام موجِد فضل‌های ابوالفضل"
نام اثر: تابش نینواست، چشمان تو
سرشناسه: مدیحه محمدی، ۱۳۸۳/۱۱/۰۳
موضوع: دلنوشته
ژانر: مذهبی
تعداد پارت: سی تا
سال نشر: یک هزار و چهارصد صد و دو - ۱۴۰۲
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته
دیباچه: در مدح فداکاری‌ات خورشید کربلا کام بسته و در حقارت ناتوانی با طلایه‌هایش بر بال دستانت بو*سه می‌زند و اینک واژگان حقیر را در تحریر نسیم جاودانگی‌ات قربانی می‌کنم، تا ورق‌های سبز روح را بتکاند. ای تو، شیرینی میوه‌ی لبخندت را به دل من بچشان!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر هماهنگی
عضو کادر مدیریت
مدیریت هماهنگی
مدیر ارشد
همیار مدیر
نویسنده رسمی
مدرس انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
°•○°● بسم الله الرحمن الرحیم ●°○•°


نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.

قوانین تایپ دلنوشته



شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.

درخواست جلد برای آثار



پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

درخواست نقد دلنوشته




پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید

درخواست تگ برای دلنوشته




همچنین پس از ارسال ۲۰ پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...

اعلام اتمام آثار ادبی




اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه


قلمتان سبز و ماندگار

مدیریت تالار ادبیات انجمن کافه نویسندگان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
ای ثانی‌ترین ثانوی که بعد از حسین و قبل از حسینی؛ میهمانی خدا را شتابان‌تر از برادر رفته‌ای. در این وادی رفتن‌ها هو*س دنیا به خاک افتاد، صورت وقیح خود خراشید و صدایت زد‌. مگر گوش‌هایی که با ابریشم استحقاق پر شده‌اند توان شنیدن ضجه‌های اغواگر گیتی‌ای را دارد که به پیرایه‌ی نابینایی آغشته است؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
بو*سه‌های غم، لطافت دستانت را لم*س می‌کند و دریای اندوهگین دیدگان پدر در طوفان شادی می‌لخشد؛ از درد خونین گسستن دستانت، از سپیدی فداکاری‌هایت که علم اسلام را بدان رنگ زده‌ای!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
از فراسوی جوانمردی‌ات مترادف واژه‌ی عباس شده‌ای و در صرف صیغه‌ی صولت و سختی جاهَت مبارک!
و اینک در مبالغه‌ی پهلوانی هم، گوی شجاعت را به سریر بلاغت نشسته‌ای. با شگفتی واژگان گر بتوانم آبی بحر و سماء دوزم، در ناتوانی ثنایت در آتش غدر کلمات سوزم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
بنیان درخت زندگانی‌ات در خاک تقوا ریشه دارد و برگ‌های سبز طراوت تو، جثه‌ی نسیم خنک ایمان را لامس می‌شود. اینک بال‌های خداوندی‌ات درفش پاکی را به اهتزاز درمی‌آورد و کدامین چشم وسع بینش دارد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
درعِ صداقت بر تن، خنجر شجاعت در دست، پیمان فداکاری به پیشانی بسته‌ای و کله‌خود رستگاری بر سر داری؛ جایت در گلستانی نیست که هفت رنگ کمال را فقیر است و هزاررنگ جمال را ثروت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
در مجمع دانایی، دانش دانستن نیاموختی! علم ندانستنَت همایون باد؛ آن‌گاه که از حال شاپرک‌های گناه گِرد چراغ دل بی‌خبری، آن‌گاه که گرمای دلاویز ثروت در کاسه‌ی زندگی‌ات رایحه‌ی بی‌رنگی می‌گیرد، آن‌گاه که مرواریدهای درخشان قدرت در سرسره‌ی دلکشی چشم می‌ربایند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
زیورهای عدالت‌خواهی‌ از صدای شمشیر برّانت غلتان است و فولادی که سپر داغ بی‌دینی‌ست، معرکه‌ی هیاهو را در صدای استوارش خُرد می‌کند و می‌خورد. درفش طاغوتیان زیر انگشتان اراده‌ات جان می‌دهد و جثه‌ی دردناک ظلم را مرهمی نیست تا دوا یابد، تا جلا یابد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
شاعر انجمن
Sep
402
1,814
103
بانگ سلحشوری که از آستان نقابت برمی‌خیزد و گام‌های استوارش را فدایی خلق اخلاص می‌کند، در ذره‌های تدبیرش تقدیر خراشیده می‌شود و جریحه‌ی به یاد ماندنی جریره را نگارها می‌زند. در قاب این بوم، رعنایی قامت تو رشید است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا