باعرض درود خدمت نویسنده عزیز؛
نام دلنوشته:
نام اثر یک ترکیب کاملا نو بود که از یک عبارت (نامههایی به) کلیشه+ یک اسم نو (ونگوگ) تشکیل شده بود.
مقدمه:
مقدمه بلندتر از حد معمول خود بود، باتوجه به سبک اثر که نامهنگاری میباشد، بهتر بود در مقدمه نیز نامه نمینوشتید و تنها شرح حال کوچکی از قسمتی از یک نامه را مینوشتید. در مقدمه از آرایههای تشبیه و تشخیص به خوبی بهره گرفته شده بود و ابتکار بالایی در آن خرج شده بود. مانند چند سطر آخر مقدمه، که ژانر تراژدی و حزن ملموس اثر را به مخاطب منتقل میکرد.
جلد:
اثر دارای جلد نبود.
ساختمان دلنوشته:
زاویه دید دلنوشته از نگاه فردی بود که برای نقاش مردهای به نام وینسنت ونگوگ نامه مینوشت و بافت اثر نیز تماما ادبی بود که به زیبایی آن افزوده بود. واژگان به کار رفته از تنوع بالایی برخوردار بودند و به بافت ادبی اثر استحکام بخشیده بودند. همچنین نوع نگارش اثر روایی بود، که نویسنده به خوبی خط داستانی اثر را روایت کرده بود. تبریک.
ایده و پردازش ایده:
ایده، ایدهی دخترکی بود شیفتهی نقاش مشهور وینسنت ونگوگ، در دل دنیای هنر و نقاشیهایی از او و در موارد کمی داوینچی، درحال شرحی روایت گونه از زندگی حزن آمیزش. پردازش این ایده بسیار خوب بود زیرا از عناصری مانند گلهای آفتابگردان، ستارهها و خانواده سیبزمینی خورها استفاده شده بود و دخترک زندگی خود را با جان بخشی به این آثار، به زبان نقاش محبوبش برای او شرح میداد. درحالیکه مطمعن نبود حتی نامهها به او برسند. (پردازش خوب ژانر تراژدی.)
آرایهها:
آرایههای جان بخشی، تشبیه و استعاره مهمترین آرایههای بکار برده شده بودند که در بعضی قسمتها خلاقانه و نو و در چندی قسمتها کمی کلیشهتر استفاده شده بودند. درکل نویسنده در مبحث آرایه، موفق عمل کرده بود.
علائم نگارشی:
ایراد نگارشی خاصی به چشم نمیخورد و مخاطب از این بابت نیز، به آسانی از خواندن متون شما لذ*ت خواهد برد.