جدایی شمس از مولانا
پس از آنکه مولانا تحت تاثیر شمس از یک عالم دینی شهیر، تبدیل به عاشقی شیدا و شوریده گشت، اطرافیان مولانا از جمله همسر و فرزاندان او نسبت به شمس شروع به کینه دوزی کردند و آنقدر این تنفر اطرافیان مولانا نسبت به شمس شدت گرفت که شمس تبریزی تصمیم به ترک قونیه می گیرد.
مولانا که به شدت در فراق شمس غمگین و منزوی شده بود در وصف این فراق دور از انتظار، اشعاری میسراید و اطرافیان که دیگر طاقت این انزوا را نداشتند از رفتار خود با شمس به سختی پشیمان شدند به طوری که خودشان در پی شمس گشتند و نهایتا او را در شام ملاقات کردند تا بتوانند به بازگشت راضی اش کنند.
سرانجام شمس پس از این فراق با احترام و خرسندی مردم به قونیه بازگشت اما این بار هم پس از مدتی کوتاه اطرافیان مولانا کینه دوزی را از سر گرفتند و شمس را بیش از پیش آزار دادند در نتیجه شمس برای همیشه تصمیم به ترک قونیه گرفت و هیچ نشانی از خود باقی نگذاشت.
*روایتهایی نقل شده که دختر خوانده مولانا، کیمیا، عاشق شمس میشود و وقتی مولانا از این عشق خبردار میشود بین آن دو نفر بر خلاف ناراضی بودن شمس خطبه عقد میخواند...
و برای مرگ شمس هم برخی میگویند وقتی او از قونیه میرود دیگر پیدا نمیشود
برخی میگویند وقتی از قونیه میرود به مرگ طبیعی درگذشته است
و برخی دیگر میگوید ولد، پسر بزرگ مولانا او را کشته است
پس از آنکه مولانا تحت تاثیر شمس از یک عالم دینی شهیر، تبدیل به عاشقی شیدا و شوریده گشت، اطرافیان مولانا از جمله همسر و فرزاندان او نسبت به شمس شروع به کینه دوزی کردند و آنقدر این تنفر اطرافیان مولانا نسبت به شمس شدت گرفت که شمس تبریزی تصمیم به ترک قونیه می گیرد.
مولانا که به شدت در فراق شمس غمگین و منزوی شده بود در وصف این فراق دور از انتظار، اشعاری میسراید و اطرافیان که دیگر طاقت این انزوا را نداشتند از رفتار خود با شمس به سختی پشیمان شدند به طوری که خودشان در پی شمس گشتند و نهایتا او را در شام ملاقات کردند تا بتوانند به بازگشت راضی اش کنند.
سرانجام شمس پس از این فراق با احترام و خرسندی مردم به قونیه بازگشت اما این بار هم پس از مدتی کوتاه اطرافیان مولانا کینه دوزی را از سر گرفتند و شمس را بیش از پیش آزار دادند در نتیجه شمس برای همیشه تصمیم به ترک قونیه گرفت و هیچ نشانی از خود باقی نگذاشت.
*روایتهایی نقل شده که دختر خوانده مولانا، کیمیا، عاشق شمس میشود و وقتی مولانا از این عشق خبردار میشود بین آن دو نفر بر خلاف ناراضی بودن شمس خطبه عقد میخواند...
و برای مرگ شمس هم برخی میگویند وقتی او از قونیه میرود دیگر پیدا نمیشود
برخی میگویند وقتی از قونیه میرود به مرگ طبیعی درگذشته است
و برخی دیگر میگوید ولد، پسر بزرگ مولانا او را کشته است
آخرین ویرایش توسط مدیر: