به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

متن و ترجمه متن آهنگ ای دریغا از محسن چاوشی و سینا سرلک

خاتم

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
14/7/21
ارسال ها
196
امتیاز واکنش
168
امتیاز
93
دیگرین ابر بهاری جان باریدن ندارد این گل خشکیده دیگر ارزش چیدن ندارد
این همه دیوانگی را با که گویم با که گویم آبروی رفته ام را در کجا باید بجویم
پیش چشمم چون به نرمی میخرامی میخرامی در درونم مینشیند شوکران تلخ کامی
نام تو چون قصه هر شب مینشیند بر ل*ب من غصه ات پایان ندارد در هزار و یک شب من
روی بالینم به گریه نیمه شب سر میگذارم من از تو این دیوانگی را هدیه دارم هدیه دارم من
ای نهال سبز تازه فصل بی بارم تو کردی تو بی نصیب و بی قرار و زار و بیمارم تو کردی تو
غم عشق تو مادرزاد دارم نه از آموزش استاد دارم
بدان شادم که از یمن غم تو خر*اب آباد دل آباد دارم خر*اب آباد دل آباد دارم
ای دریغا ای دریغا از جوانی از جوانی سوخت و دود هوا شد پیش رویم زندگانی
با خودت این نیمه جان را این دل بی آشیان را تا کجاها تا کجاها میکشانی میکشانی
ای نهال سبز تازه فصل بی بارم تو کردی تو بی نصیب و بی قرار و زار و بیمارم تو کردی تو
طاقت ماندن ندارم آه ای دنیا خداحافط میروم تنهای تنها ای گل زیبا خداحافظ​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

عقب
بالا