مصاحبه مصاحبه با نویسنده رسمی | تمنای واژگان

[yasaman.Bahadory]

به نام آنکه جان را فکرت آموخت​

---

ضمن عرض خسته نباشید خدمت تمام اعضای محترم انجمن کافه نویسندگان.
اینبار مفتخر هستیم با مصاحبه‌ای از نویسنده رسمی انجمن کافه نویسندگان، خانم @کاتِلــینْ با نام هنری تمنای واژگان.
در ادامه این تاپیک می‌توانید جزئیات این مصاحبه را مطالعه کنید.

تاریخ شروع: یکشنبه ۲۴ تیرماه سال ۱۴۰۳

---

|مدیریت تالار نویسندگان|​

 

[yasaman.Bahadory]

بانو @کاتِلــینْ
با عرض سلام و خسته نباشید.
امیدوارم حال دلتون خوب باشه.
این افتخار نصیب بنده شده تا با شما مصاحبه کنم، آیا مایل به همکاری با بنده هستید؟​

 

[چَڪاوڪِ سِـپید]

بانو @کاتِلــینْ
با عرض سلام و خسته نباشید.
امیدوارم حال دلتون خوب باشه.
این افتخار نصیب بنده شده تا با شما مصاحبه کنم، آیا مایل به همکاری با بنده هستید؟​

‌
درود یاسمن‌جان، مچکرم
‌البته؛ گرچه فکر نمی‌کنم واقعا نویسنده محسوب بشم..
‌‌

 

[yasaman.Bahadory]

‌
درود یاسمن‌جان، مچکرم
‌البته؛ گرچه فکر نمی‌کنم واقعا نویسنده محسوب بشم..
‌‌

اختیار دارید. خواهش میکنم.
از کوچیک‌نفسی شماست جانا.
از این پیام به بعد به سوالات بنده پاسخ بدید.

 

[yasaman.Bahadory]

۱- لطفا در ابتدا خودتون رو به مخاطب های ما معرفی کنید.
​

 

[چَڪاوڪِ سِـپید]

۱- لطفا در ابتدا خودتون رو به مخاطب های ما معرفی کنید.
​

‌
تمنای واژگان هستم؛ با اسم تمنا که برگرفته از نام هنریم هست، شناخته میشم..
21 سالمه و در رشته پزشکی تحصیل می‌کنم.
‌‌‌

 

[yasaman.Bahadory]

‌
تمنای واژگان هستم؛ با اسم تمنا که برگرفته از نام هنریم هست، شناخته میشم..
21 سالمه و در رشته پزشکی تحصیل می‌کنم.
‌‌‌

چقدر خوب.
امیدوارم که موفق باشید.

 

[yasaman.Bahadory]

۲- لطفا آثار خودتون رو نیز برای شناخت بیشتر معرفی کنید .

فیلمنامه به اصغا نرسیده، دلنوشته اوج نیلوفر، اپیزود کلکسیون مردگان، داستان کوتاه نیمه‌ خونریز یک روان که توی انجمن هنوز منتشرش نکردم و کاریکلماتوری که درحال نگارشش هستم..

۳- بسیار عالی، ایده‌های رمان یا داستان هاتون رو از کجا پیدا می کنید؟

از ساده‌ترین موضوعاتی که اطرافمه. مثلا از عنوان کتاب سمفونی مردگان، ایده ایپزودم رو گرفتم یا دلنوشته اوج نیلوفر که ایده‌ش از شخصیت یکی از دوستام به ذهنم رسید.

۴- کدوم شخصیت از رمانتون رو دوست دارید؟ چرا؟

درحال حاضر ر‌مانی ننوشتم؛ اما درکل تمام شخصیت‌هایی که تا الان خلق کردم رو دوست دارم. به نوعی با همه‌شون ارتباط گرفتم و نمی‌تونم بین‌شون انتخاب کنم.

۵- نوشتن رو از کی شروع کردید؟ فکر می‌کردید یک روز به اینجا برسید؟

فکر می‌کنم حدودا 12 ساله‌م بود که اولین داستانم رو به نام هستی پنهان نوشتم. درواقع من باید کلی راه طی کنم تا بتونم اسم خودم رو نویسنده بذارم.

۶- نویسنده و کتاب مورد علاقه تون کی و چی هستن؟

زویا پیرزاد و پائولو کوئیلو؛ کتاب‌های زیادی هستن که دوسشون دارم اما می‌تونم بگم با کتابخانه نیمه‌شب و سم‌ هستم، بفرمایید حس نزدیکی کردم.

۷- نویسندگی الویت چند شماست؟

متأسفانه به دلیل مشغله‌هایی که دارم نمی‌تونم بگم اولویت اول؛ حدودا اولویت سوم..

۸- کدوم ژانر رو برای نوشتن ترجیح می‌دید؟ چرا؟

تراژدی؛ به نظر خودم بهتر می‌تونم بهش پر و بال بدم و اثری قابل قبول رو متولد کنم.

۹- پیشنهادتون برای نویسنده‌هایی که تازه تصمیم به نوشتن گرفتن، چی هست؟

نوشتن رو رها نکنید و هرگز سعی نکنید که یک نوشته عالی تحویل بدید. بذارید بد بنویسید؛ اما بنویسید. نذارید جوهر نویسندگی‌تون خشک بشه چون سخت میشه دوباره به دستش اورد. به خودتون فرصت بدید که بدترین نوشته‌ای که تا حالا به نگارش دراوردید رو بنویسید. اگر احساس کردید که نوشته‌تون به دلتون ننشسته، ناامید نشید. به جاش اون رو رها کنید و چند روز دیگه برگردید و بخونیدش. اینجوری می‌تونید متوجه اشتباهات و نقص‌هاتون بشید و اصلاحش کنید.

۱۰- چه طور فهمیدید که اهل نوشتن هستید؟

یادمه توی ایام دبستان، با دوستام از زنگ ورزش فرار می‌کردیم، می‌رفتیم توی کلاس یا کتابخونه‌ی مدرسه‌مون و شروع می‌کردیم به داستان‌نویسی. داستان‌هایی که می‌نوشتیم ترسناک بود. دوستام همیشه از نوشته‌هام خوش‌شون می‌اومد و از اونجا فهمیدم که می‌تونم حدأقل برای دل خودم بنویسم.

۱۱- نویسندگان و شاعران قاعدتا دفترچه یادداشت همیشه به همراه دارند، (دفترچه مجازی) شما چطور؟

البته؛ از Note موبایلم به عنوان دفترچه استفاده می‌کنم. هر ایده‌ای که به ذهنم می‌رسه رو اونجا یادداشت می‌کنم. حتی شده شب وقتی رفتم توی تخت و ایده‌ای به ذهنم رسیده اون رو سریع توی موبایلم یادداشت کردم.

۱۲- نوشته هاتون رو چه مقدار بازنویسی می‌کنید؟

می‌تونم بگم درحد متوسط. حقیقتا باعث شده بتونم موارد قابل بهبود رو اصلاح کنم. همچنین نقدهای سازنده‌ای که باعث شده نوشته‌هام رو بازنویسی کنم، خیلی به پیشرفتم کمک کرده. من از نقد فراری نیستم؛ بلکه مشتاق نقدهای سازنده و مفید هستم. همین نقدها قلم منو ساخته..

۱۳- آیا آثار خودتون رو نقد می‌کنید؟

بله، هر از گاهی این کار رو انجام میدم؛ اما نمی‌ذارم دچار وسواسیت توی نوشته‌هام بشم و دائما ویرایش‌شون کنم.

۱۴- نظرتون درمورد شروع داستان یا رمان چیست؟

از اونجایی که نقطه آغاز یه اثره، باید بتونه خواننده‌ها رو به مطالعه ادامه اثر جذب کنه؛ پس باید به اندازه کافی جذاب باشه و کششی رو ایجاد کنه.

۱۵- نام داستان یا رمان خودتون رو کی و چگونه انتخاب می‌کنید؟

زمان خاصی برای این کار ندارم. شده نام بعضی از آثارم رو در آخر انتخاب می‌کنم یا اصلا برمبنای عنوانی که به دلم نشسته اثرم رو می‌نویسم. نام آثارم رو گاهی براساس حسی که به مخاطب منتقل می‌کنه یا معنای کلی آثارم و یا از عبارات مهمی که توی اثرم به کار بردم ایده می‌گیرم و نام‌گذاری می‌کنم. حقیقتا نام‌گذاری بخش موردعلاقه‌ی من توی نویسندگیه.

۱۶- آیا در داستان موقعیتی رو تشریح کرده‌اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟

طبیعتا برای هر نویسنده‌ای پیش اومده‌. درسته که تماس و یا بازدید فیزیکی از مکان یا تجربه موقعیتی که توی اثر خلق می‌کنیم، می‌تونه به توصیف جزئیات به شدت کمک کنه؛ اما خب بنابر هر دلیلی نمی‌تونیم اون رو تجربه کنیم و این هنر نویسنده‌ست که‌ مخاطب رو متوجه تجربه‌نداشتن خودش از اون موقعیت نکنه.

۱۷- چند درصد بالایی از نوشته‌هایتان بر تجربه شخصی استوار است؟

تقریبا درصد بالایی‌شون یا از تجربه شخصی خودم و یا تجربه اطرافیانم هستن. دلم می‌خواد واقعیت‌های جامعه‌ی اطرافم رو به کلمات مبدل کنم و به مخاطبم انتقال بدم.

۱۸- شیوه شما برای تبدیل یک شخصیت واقعی به یک شخصیت داستانی چگونه است؟

باید از ویژگی‌های ظاهری و رفتاری، تیکه‌کلام، نحوه نگرش اون فرد به دنیا و مسائلش و... اطلاعات کامل داشته باشیم و براساس اون اطلاعات، شخصیتی داستانی رو به وجود بیاریم.

۱۹- در حین نوشتن تا چه اندازه مسائل فنی داستان نویسی رو رعایت می کنید؟

معمولا مسائل فنی رو رعایت می‌کنم و کم پیش میاد که به خاطر اشتباهات تایپی و نکات ویراستاری اثرم رو بازبینی کنم.

۲۰- تا چه اندازه با نوآوری در ادبیات موافق هستید؟

کاملا موافقم؛ گرچه به شخصه از سبک‌های قدیمی برای بیشتر نوشته‌هام استفاده می‌کنم اما با نوآوری در ادبیات بیگانه نیستم.

۲۱- به نظر شما چه تفاوتی بین یک نویسنده و یک فرد عادی وجود دارد؟

نوع نگرش به جهان و اتفاقات اطراف. یک فرد عادی ممکنه به رویدادهای اطرافش توجه خاصی نداشته باشه؛ اما یک نویسنده از کوچک‌ترین موضوعات برای نوشته‌هاش بهره می‌بره یا تعبیر جدیدی از مشکلات و معضلات جامعه داره.

۲۲- در نوشتن چقدر از روان شناسی کمک می گیرید؟

می‌تونم بگم در حد مطلوبی از علم و هنر روان‌شناسی بهره می‌گیرم. سبک دوست‌داشتنی رو به وجود میاره.

۲۳- عکس العمل شما نسبت به نقد های کوبنده آثارشما چیست؟ و چگونه نقدی بوده است؟

خداروشکر تا الان نقد کوبنده‌ای جز یک مورد نداشتم. تا جایی که منقطیه سعی می‌کنم نقد رو قبول کنم؛ اما اگر نقد بی‌منطق و بر پایه بی‌تجربگی و نابلدی باشه با کمال احترام قابل پذیرش نیست.

۲۴- معمولا کجا می‌نویسید؟

معمولا توی اتاقم و Note موبایلم.

۲۵- عادت‌های خاصی هم برای نوشتن دارید؟

با توجه به ژانر اثری که می‌نویسم، موزیک بی‌کلام گوش می‌کنم و هر از گاهی قهوه می‌خو‌رم.

۲۶- آیا تا به حال بازخورد جالبی از مخاطب‌های کتابتون داشته‌اید که برای خودتون پررنگ باشد؟

یادمه یکی از دوستام یکی از آثارم رو خونده بود. من خبر نداشتم که برای همکلاسیام فرستاده که بخونن. چند روز بعدش رفتم دانشگاه و دیدم نصف همکلاسیام اون اثرم رو خوندن و دارن با ذوق راجبش صحبت می‌کنن. حقیقتا انتظارش رو نداشتم.

۲۷- الان در حال خواندن چه کتابی هستید؟

صد سال تنهایی به قلم گابریل گارسیا مارکز..

۲۸- کلام آخرتون رو لطفا بگید.

یاسمن‌جان مچکرم که وقتت رو به من اختصاص دادی؛ فقط یه جمله از کتاب لطفا گوسفند نباشید هست که می‌خوام تقدیم نگاه‌تون کنم:

تنها حصار ذهن است که تو را ناتوان می‌سازد وگرنه توانایی‌هایت هیچ مرزی نمی‌شناسد؛ پس بیندیش که می‌توانی و نیندیش که نمی‌توانی!

 

[yasaman.Bahadory]

۱۴۰۳/۰۴/۳۱
پایان​