تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

معرفی معرفی برترین‌های سورئال ادبیات ایران و جهان| انجمن‌ کافه نويسندگان

  • شروع کننده موضوع Alin628
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 51
  • پاسخ ها 1
ژورنالیست
ژورنالیست انجمن
تیم کتابخوان
Feb
152
412
63
19
بنام پروردگار قلم

اینجا، هیچ چیز واقعی نیست.
بلکه فرای واقعیت است.
در ذهن یک نویسنده‌ی سورئال، شاید بتوان با گربه‌های گمشده حرف زد و یا حتی مربایی با طعم خون خورد.
اینجا،
هرچیزی امکان پذیر است.
در این تاپیک قصد داریم بهترین رمان‌ها و داستان‌های جهان سورئال را معرفی کنیم.
داستان‌‌هایی پر از معنا، که در پشت جنون خارق‌العاده یک نویسنده پنهان شده‌اند.


در صورت امکان فایل دانلود کتاب‌ها قرار خواهد گرفت.​
 
آخرین ویرایش:
ژورنالیست
ژورنالیست انجمن
تیم کتابخوان
Feb
152
412
63
19
«کافکا در کرانه»

نام کتاب: کافکا درکرانه
نویسنده: هاروکی موراکامی

معرفی:
در این کتاب، دو داستان به ظاهر مجزا به موازات هم پیش می‌روند.
دو شخصیت اصلی داستان‌ها، کافکا و ناکاتا هستند.
فصل‌های فرد کتاب داستان کافکا تامورا، و فصل‌های زوج آن داستان ساتورو ناکاتا است.

فصل‌های فرد، داستان کافکای ۱۵ ساله را روایت می‌کند که از خانه پدرش فرار می‌کند تا از نفرین ادیپی‌اش فرار و هم‌چنین مادر و خواهرش را پیدا کند. بعد از یک‌سری اتفاقات او پناهگاه آرامی می‌یابد، یک کتاب‌خانه خصوصی در تاکاماتسو که از راه دور توسط خانم سائکیِ گوشه‌گیر و کتاب‌دار بااستعداد و خوش‌برخورد، هوشیما، اداره می‌شود. او روزهایش را به خواندن ترجمه آزاد ریچارد فرانس برتون از کتاب هزارویک شب و مجموعه آثار ناتسومه ساسه‌کی می‌گذراند تا این‌که پلیس جستجویی را به‌دنبال او به منظور ارتباط با یک قتل وحشیانه آغاز می‌کند.

فصل‌های زوج، داستان ناکاتا است. او دارای توانایی‌های مرموز و غریبی است. او یک کار پاره‌وقت در سال های پیری‌اش پیدا کرده است: یافتن گربه‌ها.(قبل‌تر در کتاب وقایع‌نگاری پرنده کوکی موراکامی در بخشی از داستان، جستجوی گربه‌های گمشده وجود دارد). یک مورد از جستجوهای ناکاتا به‌دنبال گربه‌های گمشده، او را از خانه‌اش دور می‌کند و وارد مسیری می‌کند که برای نخستین بار است که آن را طی می‌کند. او با یک راننده کامیون به اسم هوشینو همراه می‌شود که او را در ابتدا به عنوان مسافر سوار می‌کند اما در ادامه بسیار دل‌بسته پیرمرد می‌شود.

برشی از کتاب:
گاهی سرنوشت مثل طوفان شنی است که مدام تغییر سمت می دهد. تو سمت را تغییر می دهی، اما طوفان دنبالت می کند. تو باز می گردی، اما طوفان با تو میزان می شود. این بازی مدام تکرار می شود، مثل رق*ص شومی با مرگ پیش از سپیده دم. چرا؟ چون این طوفان چیزی نیست که دورادور بدمد، چیزی که به تو مربوط نباشد. این طوفان خود توست. چیزی است در درون تو. بنابراین تنها کاری که می توانی بکنی تن در دادن به آن است، یکراست قدم گذاشتن درون طوفان، بستن چشمان و گذاشتن چیزی در گوش ها که شن تویش نرود و گام به گام قدم نهادن در آن. در آن نه ماهی هست، نه خورشیدی، نه سمتی، و نه مفهوم زمان…

فایل دانلود
 
آخرین ویرایش:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا