تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

معرفی معرفی کتاب زوربای یونانی | انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع TELMA
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 73
  • پاسخ ها 0
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,697
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
زوربای یونانی
✍نویسنده:نیکوس کازانتزاکیس

?زوربای یونانی در سال 1946 میلادی منتشر شد که با استقبال و نقد های خوب منتقدین رو به رو شد.به جرات میتوان گفت که زوربای قوی ترین اثر نیکوس کازانتراکیس است.



?خلاصه داستان زوربای یونانی

?ماجرای این کتاب از زبان یک نویسنده و روشنفکر جوان روایت می‌شود. کسی که ۳۵ سال دارد و جستجوگر حقیقت است. در لابلای کتاب‌های بسیار زیادی که خوانده، به دنبال یافتن معنای زندگی است و اخیرا هم در مورد زندگی بودا تحقیق می‌کند. این جوان پیشنهاد دوستش را در مورد رفتن به قفقاز رد می‌کند و تصمیم می‌گیرد برای مدتی سبک زندگی خود را عوض کند. او به دنبال کسب تجربه‌ای تازه به فکر استخراج زغال‌سنگ در جزیره کرت است.


?این جوان هنگامی که برای سفر به کرت به بندر می‌رود با(الکسیس زوربا)برخورد می‌کند.در ادامه رمان، مشخص می‌شود که زوربا در کار معدن هم چندان بی‌تجربه نیست و می‌تواند مفید باشد، پس جوان تصمیم می‌گیرد که زوربا را به عنوان سرکارگر معدن با خودش به کرت ببرد.
وقتی به کرت می‌رسند، زوربا همه کارها را انجام می‌دهد. در ابتدا هتل می‌گیرد، بعد خانه‌ای کنار دریا پیدا می‌کند، آشپزی می‌کند، به کارهای معدن رسیدگی می‌کند، نقشه‌های بزرگ می‌کشد و اما در این هم نشینی مهم‌ترین کاری که زوربا انجام می‌دهد، تاثیرگذاشتن روی جوان کتاب‌خوان است.



?برشی از کتاب زوربای یونانی

?چه را تعریف کنم؟این چیزها تعریف کردنی نیست ارباب ! وصلتهای شرعی مزه ندارد و مثل غذای بی نمک میماند چه را تعریف کنم؟این هم شد عشقبازی که آدم با زنش مشغول باشد و قدیسین از درون تمثال خود چهارچشمی او را بپایند و تقدیسش کنند ؟ ما در دهات خودمان مثلی داریم که میگوید« فقط گوشت دزدی مزه دارد.»زن خود آدم که گوشت دزدی نیست.


?اما وصلتهای(غیرشرعی)آدم چطور می تواند همه آنها را بیادبیاورد؟مگر خروسها حساب نگاه می دارند؟با این وصف،من وقتی جـوان بودم این مرض را داشتم که(کلافی) از گیسوی هر زنی را که با من میخوابید برمیداشتم. به همین جهت همیشه با خودم قیچی داشتم و حتی وقتی همیشه به کلیسا می رفتم باز قیچی را در جیبم میگذاشتم.


?مرد مرد است دیگر ، چه میداند چه اتفاقی ممکن است برایش بیفتد.مگر غیر از این است ؟باری ، من به این ترتیب کلکسیون مو درست کردم از موی مشکی و طلایی و بور و بلوطی ، و حتی گاهی هم سفید. از بس مو جمع کرده بودم با آن یک متکا انباشتم ؛ بلی ، یک متکا که زیر سرم می گذاشتم و می خوابیدم ــــ البته فقط در زمستان ، چون در تابستان گرمم می شد.پس از مدتی از ایـن کـار زده شدم ، چون موها کم کم بو گرفته بودند ، و من ناچار متکا را سوزاندم.


✍مترجم کتاب: رمان (زوبای یونانی) در ایران با ترجمه ی شاهکاره(محمد قاضی )به چاپ رسیده است.در ابتدای کتاب با مقدمه ای رو به رو می شود که مترجم(محمد قاضی)به نزدیک بودن و شباهت شخصیت خود به زوربای یونانی اشاره میکند وخود را(زوربای ایرانی) مینامد




?رمان بیگانه(آلبر کامو) تنها با اختلاف یک رای با رمان(زوربای یونانی)توانست جایزه ی نوبل ادبیات(سال۱۹۵۷) را کسب کند



?فیلم زوربای یونانی در سال 1964 میلادی به کارگردانی(مایکل کاکویانیس)ساخته شده است.در این فیلم هنرمندانی همچون آنتونی کوئین و لیلا کدرووا ایفای نقش کرده اند.(زوربای یونانی) در سال1965توانست 3 جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن لیلا کدروا، بهترین طراحی صحنه (واسیلیس فوتوپولوس)وبهترین فیلمبرداری(والتر لاسالی) را به خود اختصاص دهد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا