با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
|سریال اقای ملکه| *** خلاصه: جانگ بونگ هوان، آشپز ماهریه که فقط برای سیاستمداران کاخ آبی آشپزی میکنه. سانحهای پیش میآد و وقتی که به بههوش میآد، میبینه که نه تنها در زمان سفر کرده و به زمان چوسان رفته، بلکه وارد جسمی شده که قراره به زودی ملکه بشه! ژانر: تاریخی، کمدی، عاشقانه، فانتزی
تعداد قسمتها:۲۰
و این سریال، تقریبا مناسب تمامِ سنین نیست! وقتی که خبر بازیِ شین هه سان و کیم جونگ هیون بیرون اومد، من تصمیم نداشتم که سریال رو ببینم. اما با دیدن تیزرهای خیلی خفن و باحال و البته خندهدار این سریال، تصمیمم رو عوض کردم و خیلی منتظر بودم که تعداد قسمتهاش بیشتر از ۱۰ تا شه و من بتونم با خیال راحت، ببینمش. و البته میترسیدم این سریال به خوبیِ تیزراش نباشه و نتوته انتظاراتی که ازش داشتم رو برآورده کنه. اما خب کاملا اشتباه میکردم. *** ×بازیگران× شین هه سان: این دختر همیشه با بازیِ خودش من رو شگفت زده کرده و به این شگفتزده کردن، همچنان ادامه میده. و البته تو این فیلم باعث شد قشنگ سنگ کوب کنم×-×
واقعا هم خوب بازی کرد، چه به عنوان سو یونگ و چه به عنوان جانگ بونگ هوان.
من که ایرادی نمیتونم ازش بگیرم و سر هر سکانس سریال رو قطع میکردم و ایستاده براش کَف میزدم. آرزوی موفقیتهای بیشتری براش دارم.
کیم جونگ هیون: بعد از سریال سقوط بر روی تو، این انتظار رو داشتم که یه نقش خفن و فوق العاده خوب بازی کنه. و از نظر من، همیشه قابل قبوله! همیشه بهترین بازی رو داشته ولی هیچوقت خوب به چشم نیومده. من خیلی خوشحالم که این نقش باعث درخشش کیم جونگ هیون بوده!
از اونجایی که تعداد بازیگرا زیاد بود و من اسم همهشون رو به یاد ندارم، به طور کلی میگم:
صیغهی سلطنتی جو هوا جین: من اولا انقد ازش بدم میاومد که دلم میخواست سر به تنش نباشه و نقشِ یه آدم خیلی رو مُخ رو داشت. ولی اواخر سریال تقریبا میشه گفت دوستش داشتم. اما خب باز هم نه زیاد! بازیِ اون هم تقریبا بدون ایراد بود.
کیم بیونگ این، پسر عموی ملکه: چقد این آدم رو مُخ من راه رفت و آخر براش گریه کردم! طفلی ترین و رو اعصابترین نقشِ فیلم رو داشت! طوری که فهمیدم چند سالی هست که تو صنعت بازیگری فعالیت داره، ولی هیچوقت نقشِ بزرگی نداشته و میشه گفت اینجا نقشِ تقریبا بزرگی رو داشت. بازیش خوب بود، به قدری که من رو عصبی میکرد و یا باعث میشد که دلم براش بسوزه. تمام بازیگرها، به خصوص نقشهای منفی، کارشون خیلی عالی بود و شخصیتهای مختلفی تو سریال بود که این مورد، به نظرم سریال رو دوستداشتنی تر کرده بود. *** ×طرز پوشش× خب طرز پوشششون رو دوست داشتم واقعا. تو این سریال تمام اجزای لباسهای ملکهها تو دورهی چوسان رو نشون میده و این از نظر من خیلی خیلی باحاله. *** ×نکات مثبت سریال× خب نکتههای مثبت خیلی زیادی داشت...
کمدیِ سریال واقعا کمدیِ قویای بود طوری که فکر میکردم از تب و تاب بیفته، اما تا آخر فیلم حفظ شد(مخصوصا گریههای بانوی دربار بانو چوی و داد فریادش با سرآشپز، بین درختهای بامبو، من که این قسمتها رو برش زدم که هربار ببینم و بخندم)
را*بطهی عالیِ ملکه، با بانو چوی و خدمتکارش واقعا خیلی برام شیرین بود.
زوجای فرعی بامزه و بازیگر های فرعی زیاد اما جالب!
با توجه به اینکه سریال تاریخی بود، ost ها به سریال میاومد و من دوستشون داشتم.
بخش آشپزیِ ملکه و هربار واکنشهای ملکهی اعظم رو خیلی دوست داشتم. بخشی که ملکه تو آشپزخونه بود برام خیلی شیرین بود و همیشه دعا دعا میکردم که بره آشپزخونه. احساس میکنم چون خودش اونجا آرامش داشت، من رو هم آروم میکرد. و ای کاش خیلی بیشتر بودن و جلوی امپراطور هم این سکانسا وجود داشت.
نقشای منفی هم واقعا کارشون خوب بود و تا آخر سریال هم دست از منفی بودنشون بر نداشتن. نمیدونم چرا گاهی اوقات به اونها، بدون اینکه موضوع خندهداری پیش بیاد میخندیدم.
و با توجه به تاریخی بودن این سریال، اصلا و اصلا خسته کننده نبود. تو بیشتر سکانسهاش میخندید.
را*بطهی ملکه با پدرش رو این اواخر دوست داشتم! من از اون بخشی که جانگ بونگ هوان تو ذهنش حرف میزد و ملکه بود که قیافهی متفکری به خودش میگرفت، خیلی زیاد خوشم اومد. *** ×نکات منفی سریال× کلیشهی مزخرف دیدار در بچگی رو باز تو این سریال دیدم و واقعا خیلی از این کلیشهی مزخرف که نمیدونم کی قراره تموم بشه، متنفرم!
بخشای سیاسی زیادی داشت و اگه کمتر بود شاید کمی بیشتر دوست داشتنی تر میشد. ولی خب نمیشه گفت که جز نکتههای واقعا منفی سریاله! شاید خیلیها دوستش داشته باشن.
پایان سریال واسه من نکتهی منفیش محسوب میشد، بااینکه خیلیها گفتن منطقی تموم شد!
نه به خاطر اینکه جانگ بونگ هوان برگشت به بدن خودش، به خاطر اینکه ما کیم سویونگ واقعی رو زیاد ندیدیم. من میخواستم حداقل اگه جانگ بونگ هوان بر میگرده، صحنههای بیشتر از کیم سویونگ و مهربونی هاش میدیدیم. و حداقل یه چیزی هم باید درموردِ زندگیِ جانگ بونگ هوان تو زندگیِ امروزی نشون میدادن که به نظرم اینطوری کاملا منطقیتر تموم میشد. اونقدر ها هم پایانش بد نبود، اما دارم میگم بهتر از این هم میتونست باشه. و مرگ بیونگ این، خیلی قلبم رو شکست. نکات منفیِ زیادی نداشت که از دیدنش بترسید یا باعث بشه که سریال رو نبینید. *** ×بخش عاشقانه×
اوایل خیلی نگران بخشِ عاشقانه بودم، ولی بهتر از انتظارم بود. اینکه همه چی یواش یواش شکل گرفت من رو راضیم کرد. چون این قضیه باور پذیر نبود که کسی از آینده اومده و با یه روح دیگه سریعاً عاشق بشه. و شاید اگر جانگ بونگ هوان بر نمیگشت به بدنِ خودش، من کاملا راضی بودم. *** سریال از دیدِ بینندگان:
واقعا فکر نمیکردم که چند نفر بگن دراپ کردیم.
و فهمیدم که نود درصد بینندهها با این سریال بهشون خوش گذشته و خودم یکی از اینهام. البته بیشتر بحثها، سر پایانِ سریال بوده. پس میشه به عنوان یه سریال پیشنهادی بهش نگاه کرد. *** ×چه کسایی باید این سریال رو ببینن× این سریال میتونه با سلیقهی اکثر افراد جور باشه. و کسایی که به ژانر: کمدی، تاریخی، عاشقانه و فانتزی. علاقه دارند رو میتونه راضی نگهداره.
البته اینم بگم که کارگردانی جا داشت یه خورده بهتر باشه. ***
منتقد: @نرجس شهبازی
امیدوارم که از این نقد لذ*ت برده باشید.