تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد شورا نقد اولیه رمان ادوارد کلاه به سر | آیناز

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,379
20,208
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
با سلام و عرض وقت بخیری



نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.

منتقد اثر شما: @سادات.۸۲

* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!


* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.


* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.


با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.

تاپیک جامع شکایات



به امید موفقیت روز افزون شما

تیم مدیریت تالار نقد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,379
20,208
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
نام رمان: ادوارد کلاه‌ به‌ سر
ژانر: فانتزی/اجتماعی
نویسنده: آیناز تابش

خلاصه:
میان بوم‌های رنگ‌رنگ و شاهکارهای هنری افسانه‌ای، آدمکی بی‌هویت و ناشی از جنون حبس شده است‌. او اسیر شده، اسیر تفاوت‌هایش، اسیر بی‌هدفی خالقش که او را همچون خنده‌هایش از روی جنون خلق کرده، اسیر شاهکارهای گوناگون پیرامونش، اسیر دیده نشدن‌هایش. ادوارد نمی‌داند سرانجام کسی او را می‌پذیرد یا در چاله‌ی بی‌توجهی‌هایی که احاطه‌اش کرده‌اند غرق می‌شود. ادوارد نمی‌داند در میان این دشواری‌ها گم می‌شود، می‌میرد یا زنده می‌ماند.
رمان ادوارد کلاه به سر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,932
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
🔺️ارکان‌های نقد اولیه شورا | رمان ادوارد کلاه به سر🔻
@کمدین پوچ شده
📍ارکان‌های اولیه نقد
۱. عنوان رمان
عنوان رمان با آنکه طولانیست اما از جد مجاز چهار کلمه عبور نکرده است و این در کنار همخوانی با محتوا و هماهنگی شدید داستانی مورد تایید است. ادوارد نام شخصیت اصلی است که کلاهی کج به سر دارد و در داستان ماجرا های او را نگاه می کنیم.

۲. ژانر رمان
ژانر های انتخابی اجتماعی و فانتزی بودند که هر دو به درستی انتخاب شدند اما ترتیب ان ها باید تغییر کند. در واقع ژانر رمان اول فانتزی و بعد اجتماعی هست.

۳. خلاصه رمان
خلاصه در چند خط اول واقعا گویای همه چیز و دارای جذابیت کافی هست، لازم نیست آن‌قدر طولانی باشد. توصیه می شود به همان چند خط اول بسنده کنید.

۴. جلد رمان
رمان فاقد جلد است.

۵. مقدمه
در مقدمه هم همان مشکل خلاصه دیده شد، نویسنده باید سعی کند در مقدمه و خلاصه کم‌ترین متن را به بیشتر مفهوم به داستان بنویسد. لطفا چند خط اول را نگه داشته و بقیه را حذف کنید.

📍ساختمان کلی رمان
۱‌. شروع رمان
شروع رمان جالب و به موقع و مناسب بود. شروع از زمان پایان یافتن نقاشی ادوارد و با نام گذاری او توسط نقاشش و در اخر مردن نقاش شروع شد. یکم گیج کننده بود اما امتیاز ویژه ای به این شروع میدم. پس از وارد شدن ادوارد به سرزمین نقاشی ها، ما با دورا وزیر کوبیسم اشنا میشیم که شروع به شرح قوانین و شرایط خاص این جهان جدید هم به مخاطب و هم به شخصیت اصلی می کند.

۲. میانه رمان
در میانه داستان وقتی که ادوارد به قصر ملکه مونالیزا برده می شود و دورا برای دفاع از ادوارد موقعیت خود را به خطر می اندازد، مخاطب بیشتر به داستان جذب می شود. حالا ادوارد به دره فراموشی می رود و با واقعیت فسادی این سرزمین رو به رو می شود. در واقع نویسنده می خواهد بگويد همه مطلقا خوب و بد نیستند. حالا ان خانواده اشرافی قرار است به سرزمین نقاشی بازگردند و طبق حرف هایشان می خواهند گزارش گستاخی ادوارد به یک خانواده اشرافی رئالیسمی را بدهند. الان مخاطب کنجکاو است که چه قرار است شود.

📍ارکان‌های پایانی
۱. ایرادات نگارشی
گاهی در میان جمله . گذاشته بودید، گاهی اشتباه تایپی داشتید. مثلا بالاتر توی معرفی امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم اشتباهه دوباره از امپرسیونیسم نام برده بودید. همچنین در جملات اشکال های زیادی دیده شد:

🔻دورایی که کنون هم در حد امکان اعتراضش آغشته به چاپلوسی‌ست، اما توقع همین هم از نمی‌رود.

🔻ملکه مونالیزا همان‌طور که لبخند ژکون همیشگی‌ روی ل*ب‌های زردش، بی‌اعتنا به حضور ادوارد و دورا گفته‌های برادرش را گوش می‌دهد و با تکان دادن سر تایید می‌کند.

🔻اگه نتونی تو مدتی زمانی که ملکه و مسیح و ماموران دولتی با رای‌گیری برات تعیین می‌کنن نتونی هدفی پیدا کنی باید به دره فراموشی بفرستیمت!

۲. سخن منتقد
خب شخصا این ایده و نوع نگارش ساده و روانش رو دوست داشتم. منتظرم ببینم قراره چی بر سر این بیچاره بیاد و اینکه خیلی خوب تونستی دعوای بین رئالیسم و کوبیسم رو توی واقعیت نشون بدی. استفاده از نقاشی های مختلف هم خیلی خوب اما گاهی گیج کننده بود. حقیقتا کنجکاوم بدونم از شب پر ستاره چطور استفاده کردی.

۳. توصیه‌های منتقد
توصیه‌ی خاصی نیست فقط اینکه برای تابلو ها بیشتر صحنه پردازی کن تا مخاطب بهتر درک کنه، یکم توی این قسمت ها مثل اون تابلوی دریاچه و اسفالت های کف خیابان مشکل پردازش وجود داشت.

موفق باشید دوست عزیز
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا