تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد شورا نقد اولیه رمان افول دیدگانت| زهرا رمضانی

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,379
20,208
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
با سلام و عرض وقت بخیری

نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.

منتقد اثر شما: @ژولیت
* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.


تاپیک جامع شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما

✨تیم مدیریت تالار نقد✨
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,379
20,208
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
negar_1700645604962_6fc.png

نام رمان: افول دیدگانت
نویسنده: @زهرارمضانی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه: در تاریکی به سر می‌برم که توانم را در چنگ گرفته، هرچه می‌جنگم پیروز این میدان نمی‌شوم؛ دستان ناتوانم را به سمتت دراز می‌کنم.
کمکم کن!
بگذار با کمک تو سوار بر اسب روزگار شوم و آن را رام و مأنوس کنم.
بگذار با کمک تو، بخت بداقبالم، جانی تازه بگیرد؛ بگذار با کمک تو، این من جوری طلوع کند که قرص تابان در مقابلم صامت شود و تو نمی‌دانی که کمک ات بهترین درمان برای منی است که خیلی وقت است افول کرده!

لینک رمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر آزمایشی تالار رمان+ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
نویسنده رسمی
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
685
2,266
103
بنام خدا
عنوان رمان
عنوان رمان "افول دیدگانت" نامی بود که در آغاز داستان به چشم می‌خورد و همچنین دلیل انتخاب نویسنده را به وضوح بیان می‌کرد. عنوان به نسبت خوب و کلیشه‌ای بودن آن کمتر حس‌می‌شد جذابیت آن در نگاه اول برای ترغیب خواننده خوب دیده می‌شود.

۲. ژانر رمان
ژانر رمان عاشقانه و تراژدی بیان شده بود چون داستان هنوز به اتمام نرسیده بود پس طبیعی است هنوز مسئله‌ها و اتفاقات عاشقانه بیان نشده باشد و این مسئله موکول به ادامه داستان است و نظری داده نمی‌شود اما ژانر دوم "تراژدی" (در معنای غمناک، ناگوار،سوگوارانه) در حوادث داستان به گونه‌ای که احساسات مخاطب برانگیخته شود، دیده نمی‌شود. البته چون داستان ادامه‌دار و هنوز پایانی نداشت به طور قطع نمی‌شد تصمیم گرفت که ژانر داستان می‌تواند تراژدی باقی بماند یا نه اما بهتر است نویسنده از مفهوم "درام" (به معنای نگرانی، ترس، اضطراب، تنش‌های شدید ) که در حوادث توصیف شده و در داخل متن رمان نیز به چشم می‌خورد استفاده نماید.

۳. خلاصه رمان
خلاصه رمان به تنهایی چکیده‌ای از آنچه قرار است نویسنده آن را بسط و گسترش دهد، بود و و تعداد سطرها برای توصیف خلاصه کافی بود. از نظر جذابیت و گیرایی در حالت مناسب و مرتبط با عنوان داستان بود.
۴. جلد رمان
زیبا و ساده و کاملاً مرتبط با محتوای داستان است.
۵. مقدمه
نویسنده داستان، با متنی به بیان احساساتی پرداخته که در طول مسیر داستان خواننده قرار است آن‌ها را ، خوانده و حس کند. از نظر جذابیت و گیرایی و ارتباط با ساختار داستان به خوبی بیان شده بود اما می‌توانست بهتر باشد، بهتر بود که نویسنده با بازی با کلمات مقدمه هنری‌تری که ذهن خواننده را مجذوب و کنجکاو کند، خلق کند.

📍ساختمان کلی رمان
۱‌. شروع رمان
شیوه روایت داستان بر اساس دانای کل (راوی سوم) بود که با توجه به اتفاقاتی که برای چشمان نواز افتاده بود انتخاب بسیار هوشمندانه‌ای بود و نویسنده با انتخاب روای سوم به خوبی توانسته بود احساسات و اتفاقات و حواس داستان را تحت کنترل داشته باشد. کشمکش های اولیه داستان بسیار کند و کمی سردرگم کننده حس می‌شد. شخصیت‌های داستان از همان ابتدا هویت و رفتارشان از دیدگاه نواز توصیف شده بود که ضعف داستان به شمار می‌آمد بهتر بود طی حوادث و اتفاقات، آرام‌آرام از ویژگی‌ها و شخصیت‌ها اطرافیان نواز صحبت شود بدین صورت نویسنده علاوه بر رمزآلود کردن داستان زمینه کشش و جذب مخاطب را برای ادامه داستان فراهم می‌نماید. توصیفات به خوبی بیان و زیبا نگاشته شده بود و لحن ادبی داستان صمیمانه و محاوره‌ای بود که باعث می‌شد خواننده با شخصیت‌های داستان بیگانه نباشد و خود را درون رمان احساس کند.

۲. میانه رمان
توصیفات به همراه لحن ادبی داستان هردو هماهنگی خوبی را در ساختار داستان ایجاد کرده بودند. آنچه که در این رمان به خوبی به آن پرداخته شده بود توصیف فضا و مکان از دید دانای کل بود به گونه‌ای که خواننده به خوبی می‌توانست مکان و فضا را آن گونه که نویسنده در ذهنش تجسم نموده بود را حس و تصویرپردازی کند، اما متاسفانه در توصیف احساسات شخصیت‌های داستان بسیار ضعیف عمل کرده بود. مثلاً در جایی که شخصی به قصد کشتن و خفه نمودن نواز به داخل اتاق آمده بود هیچ صحنه پردازی اولیه و مقدمه‌ای به حضور شخص، جز در حد یک یا دو جمله ذکر نشده و نویسنده مستقیم اصل مطلب را بیان کرده بود. چون این بخش اتفاق کلیدی و مهم و به گونه‌ای اوج مسئله بود نویسنده عجولانه به آن پرداخته و مستقیم با یک جمله وارد اصل مطلب شده بود و این مسئله ضعف داستان به شمار می‌آید نویسنده باید با توجه به مسائل مهم داستان روی توصیفات آن خصوصا توصیفات احساسات در لحظات حساس دقت و اهتمام زیادی داشته باشد تا جایی که با صحنه‌پردازی باعث شود احساسات خواننده (ترس، اضطراب، شادی، هیجان و...) برانگیخته شود. (برای مثال می‌توانست از ابتدا به تنها شدن نواز در اتاق اشاره کند و روی افکار آشفته نواز کمی تاکید کند مثل به خاطر آوردن صحنه تصادف، توصیف غم و اندوهش بر نداشتن پدر اشاره به حالات او مثل ناامیدی ، درد و اندوه از دست دادن سلامتی و... در این حال با شنیدن در که، به آرامی و با احتیاط باز می‌شود و افکارش از هم گسیخته و متوجه حضور شخصی در اتاق شود که سوالات نواز را بی‌پاسخ می‌گذارد و صدای گام‌های ناآشنا و مرموزش قلب نواز را به تپش وادارد و...) ، و همچنین مسئله پدر نواز و به گونه‌ای مبهم بودن شخصیت پدر نواز و چند توصیف کوتاه یک جمله‌ای راجع به او سبب شده بود که حس کنیم نواز صمیمیتی زیادی با پدرش ندارد و این گونه و پرش داستان روی پنج سال بعد ریتم داستان بسیار سریع کرده و سبب سردرگمی مخاطب می‌شود.
بزرگترین ضعف داستان که نویسنده ملزم به اصلاح داستان می‌باشد، مربوط به عمل چشم نواز است که متاسفانه اطلاعات نویسنده در این مورد ناکافی بوده و از ارزش زیبایی و محتوای آن می‌کاهد. پس چه زیباست نویسنده قبل از نوشتن داستان اطلاعات درست و کافی را در مورد مسئله مورد نظر بدست آورد و به علم خواننده نیز کمک نماید:
❌در همان ابتدای داستان مسئله آسیب به چشم نواز در حین تصادف و عمل چشمانش برای بازگرداندن بینایی او مطرح شده بود .اشتباه فاحش آن چیزی به اسم "عمل چشم " است که در داستان به خواننده القا می‌شد نواز قرار است یک جفت تخم چشم اهدایی را برای بازگرداندن بینایی‌اش دریافت کند که چنین چیزی عملاً ممکن نیست.
بیشتر آسیب‌هایی که باعث نابینایی شخص می‌شوند شامل ترومای چشم یا ضربه به عصب هستند: ( مانند پارگی و آسیب به شبکیه چشم یا پارگی قرنیه ، آسیب دیدگی عصب‌های چشم) که به شرح زیر است:
✔ آسیب دیدگی عصب‌های چشم: به علت ضربه شدید به پشت سر فرد ممکن است آسیب جدی به عصب بینایی وارد شود که شخص برای همیشه نابینا و در صد کمی هم با انجام عمل بینا می‌شوند، در این مورد نیازی به پیوند نیست و عصب‌های چشم بیمار مورد عمل و ترمیم قرار می‌گیرند. که در پارت اول داستان وقتی پزشک بانداژ چشمان نواز را باز کرد و نواز نوری نمی‌دید پس این مسئله می‌تواند بیان آسیب چشم نواز باشد. لذا بیان پیوند و ... کاملاً اشتباه است و اگر مدنظر نویسنده این آسیب است بهتر است مسئله پیوند را حذف کند و روی مسئله عمل دوباره چشم نواز بدون صحبت از پیوند مانور دهد.
✔ آسیب به شبکیه چشم : که منجر به نابینایی شخص می‌شود در این مورد علم پزشکی به خوبی رشد نکرده و کمتر کسی توانسته بینایی‌اش را بدست بیاورد اما جدیدا پیشرفت‌های خوبی حاصل شده است.
✔ پارگی قرنیه: با توجه به متن داستان و ذکر دلیل نابینایی نواز به علت فرو رفتن شیشه خرده به چشمان او می‌تواند پارگی قرنیه هم باشد که در این مورد ممکن است بیمار قادر به دیدن هم باشد اما در مورد آسیب‌ حاد، شخص همه چیز را تار می‌بیند و قادر به تشخیص نور نیز می‌باشد. پس برای آسیب شدید قرنیه عمل پیوند صورت می‌گیرد و بینایی صد در صد به چشمان بیمار باز می‌گردد اما در داستان، نواز نوری نمی‌بیند پس اگر مد نظر نویسنده این مسئله است باید اصلاح شود.
❌ با توجه به موارد گفته شده چیزی بنام "پیوند چشم" نیست و شاید در جهان یک یا چند مورد بسیار نادر به جهت آزمایش به صورت موفقیت آمیز انجام شده که نشان می‌دهد علم پزشکی در این مسئله هنوز به پیشرفت قطعی نرسیده است. با این حال در پا*رتی از داستان
ما می‌خوانیم:"الان که میریم بیمارستان یا گروه خونی پیوند دهنده‌ها به هم نمی‌خوره یا از پیوند پشیمون شدند تمام این پنج سال این‌طور گذشت."
❌ منظور از " از پیوند پشیمان می‌شوند" چیست؟ در پیوند قرنیه اشخاص اهداکننده از افرادی هستند که دچار مرگ مغزی شده‌اند و در طول تاریخ زندگی بشر هیچ فرد سالمی قرنیه اش را اهدا نکرده است. فقط این مسئله در کلیه و مغز استخوان می‌تواند محقق شود.

📍ارکان‌های پایانی

۱. ایرادات نگارشی
گاهی اشتباه تایپی در متن به چشم می‌خورد که امری معمولی است اما در جاهای دیکر ایرادات نگارشی دیده می‌شد که نویسنده باید با کلمه‌ی صحیح اصلاح نماید.

🔻مثلا کلمه "شوکه" در متن داستان به اشتباه "شکه" نوشته شده بود.

🔻در جمله "پوفی کرد" معنای صحیح کلمه با استناد به لغت‌نامه دهخدا " پُفی کرد" در معنای دمیدن و فوت کردن صحیح می‌باشد.

🔻در جمله "تناژ صدایش را بالا برد" باید بگویم تناژ برای صدا به کار نمی‌رود در واقع واژه "تناژ" بیشتر برای گرمی سردی و تیرگی و روشنی رنگ به کار می‌رود و باید واژه "تن" را جایگزین این کلمه کنید.

🔻و همین‌طور "گم‌شید!" که به اشتباه "گمشید" نوشته و واژه "سلانه‌سلانه" که به اشتباه "سالانه سالانه" نوشته شده بود .

۲. سخن منتقد
خط فکری داستان و پیرنگ داستان کمی مبهم بود که به شخصه با خواندن داستان نمی‌دانستم حول محور پیدا کردن قاتل پدر نواز پیش می‌رود یا روی نابینایی نواز تاکید دارد اما با توجه به عنوان و تاکید نویسنده بر روی نابینایی نواز می‌توانم حدس بزنم تا پایان داستان نابینایی مد نظر نویسنده است.

۳. توصیه‌های منتقد
نویسنده عزیز، آن‌چه یک‌ "رمان" یا "داستان" را زیبا و درخشان می‌کند این است که مخاطب با شخصیت داستان مانوس شود و همدردی و حس و حال آن را لم*س کند. چنان‌چه با سوگواری آن سوگواری و با شادی‌های آن هیجان‌زده شود. زیبایی و شیوایی نگارش شما در داستان افول دیدگان و توجه به نکات مهم در توصیف و به کار بردن جملات ادبی در طی نگارش داستان، گواه این است که شما استعداد بسیار تحسین‌برانگیزی را در نگارش رمان دارید و به قطع داستان‌های بعدی‌ شما زیباتر نگاشته خواهند شد و چه بسا با پیشرفت شما در توصیف احساسات درونی کارکترهای رمان‌تان آثاری به غایت زیبا و ماندگاری را خلق خواهید کرد. لذا برای تقویت این مسئله بهتر است از توصیف حس و حال خودتان در لحظات شادی یا هیجان زدگی و اندوه شروع کرده و با دقت به آن توجه کنید. تمرین را می‌توانید حتی با نوشتن دلنوشته‌های کوچک برای خودتان آغاز کنید. دست آخر به عنوان خواننده اثر شما و دوست شما، خواندن رمان‌های قوی و زیبایی همچون رمان‌های بهیه پیغمبری و رمان‌های خانم "مهناز سیدجوادجواهری"(به دلیل پرداخت به توصیفات قویِ احساساتِ کارکترهای رمان) در صورت داشتن زمان و خالی بودن اوقات فراغت به شما دوست گرامی پیشنهاد و توصیه می‌کنم.

به انتظار آثار شکوهمندانه‌تر دیگری از شما هستیم .
جانا! قلمتان مانا🌱

.دوست شما ژولیت.
 
آخرین ویرایش:
مدیر تالار مشاوره + ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر روابط عمومی
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
مدرس انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
796
3,267
103
21
آرزوهای محال
خیلی ممنون از بابت این نقد زیبا
آره خودم به مکرر که می‌خوندم میدیدم بعضاً بعضی قسمت ها مشکل وجود داره و قابل ذکره که این رمان برای دو سال پیش بوده و مسلما ضعف قلم دیده میشه
حتما موارد گفته شده در اسرع وقت اصلاح میشه
و اینکه یک نفر اینقدر راحت و روان کمک کرد تا اینطور راحت همه چی برام قابل فهم باشه برام یه نکته‌ی مثبت بود
ممنون از شما @ژولیت @دِلکَـــــش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر آزمایشی تالار رمان+ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
نویسنده رسمی
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
685
2,266
103
خیلی ممنون از بابت این نقد زیبا
آره خودم به مکرر که می‌خوندم میدیدم بعضاً بعضی قسمت ها مشکل وجود داره و قابل ذکره که این رمان برای دو سال پیش بوده و مسلما ضعف قلم دیده میشه
حتما موارد گفته شده در اسرع وقت اصلاح میشه
و اینکه یک نفر اینقدر راحت و روان کمک کرد تا اینطور راحت همه چی برام قابل فهم باشه برام یه نکته‌ی مثبت بود
ممنون از شما @ژولیت @دِلکَـــــش
پیروز باشی❤
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار مشاوره + ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر روابط عمومی
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
مدرس انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
796
3,267
103
21
آرزوهای محال
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر آزمایشی تالار رمان+ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
نویسنده رسمی
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
685
2,266
103
خب یه سوال در مورد ژانر
چون قراره در آینده نواز دنبال قاتل پدرش باشه ژانر معمایی اضافه کنم؟
معمایی هم میتونه باشه چون در ارتباط با قتل پدر نواز یه سری چیزها پنهان هست و میتونید اتفاقات زنجبیره واری که خواننده رو کنجکاو کنه بهش اضافه کنید ولی در کل کاش هنوز بهش اشاره نمی‌کردید که موضوع تصادف عمدیه سعی می‌کردید در طول داستان به صورت پنهان و رمزآلود اشاره کنید و خواننده با خواندن صحنه پردازی ها کلیدهای قتل و عمدی بودن مرگ پدر نواز رو پیدا کنه. اگر قاتل از افرادی هست که مخاطب در طی داستان با اون آشنا شده بهتر رمزآلود صحبت کنید یا خواننده رو بین چند نفر از شخصیت های داستان گیج کنید اتفاقات هیجان انگیز به داستان اضافه کنید که برای این کار و پیدا کردن سوژه نوشتن، دیدن فیلم های مشابه ژانر خودتون رو برای صحنه پردازی، بهت توصیه می‌کنم . در کل هر مشکل سوالی داشتی راجع به داستانت، "اگر دوست داری " تو پی وی تا اونجایی که بتونم و تو دوست داشته باشی راهنماییت می‌کنم. چون خود منم دوتا از دوستام خواننده داستان‌هام هستند و نقدم می‌کنند و کمکم می‌کنند داستان تو مسیرش پیش بره.❤🌹
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا